خدیجه جعفری- رفتن حمید فرهنگ از بزرگترین و اولین اپراتور تلفن همراه کشور، شاید برای برخی ناخوشاید یا خوشایند باشد اما در حقیقت از همان ابتدا قابل پیشبینی بود.
دلیل این تغییر قابل پیشبینی و در عین حال ناقابل را میتوان در یک حقیقت تاریخی غیر قابل انکار به راحتی خلاصه کرد؛ مصالحه هنر سیاستمداران است و معامله هنر مدیران.
کشورهای موفق، همانگونه که در اوضاع کنونی دور و اطرافمان هم میبینید، کشورهایی هستند که آموخته اند صلح کنند، بهای آن را بپردازند و در اقتصاد و فناوری دشمنانشان را به زانو در آورند.
چین در مقابل ترامپ سر خم میکند چون میداند که دولت این جنون سرطلایی مستعجل است ولی عظمت پکن، هواوی، شیائومی، بایدو و علی بابا هر روز در حال افزون شدن.
ماهاتیر محمد به عنوان پیر سیاست آسیایی، آمریکا را دیوانه و غیرقابل پیشبینی خوانده ولی در مورد همان چین که سایه عظیمش بر فراز مالزی است، گفته باید واقعگرا بود، وقتی به یک ابرقدرت خیلی نزدیکید اولویت های جغرافیایی بر سیاسی میچربند.
اما در کسب وکار، معامله بر مصالحه ارجح است. داد و ستد مانند سازش سیاسی نیست. شما برای بقای نهادی که میخواهید مرد یا زن شماره یک آن باشید باید معامله کنید؛ یعنی چیزی بدهید و چیزی بگیرید.
برای همین وقتی به سنت سیاستمداران فقط امتیاز میدهید، بالاخره یک روز همه سمتهایی که واگذار کرده اید تا دیگران را خشنود کنید ته می کشند. شرکتهای اقماری که تعطیل کرده اید تا جا برای رقبا باز شود تمام می شوند. کفگیر پروژه های فرمایشی به ته دیگ میخورد و بودجه های خاص بالاخره در برهوت یک رکود اقتصادی خشک می شوند. آن روز است که برای مصالحه دیگر چیزی ندارید.
حمید فرهنگ به سنت شبیه مدیران تازه از " فرنگ" برگشته، برای بازی ارتباطات یک بازیکن ناشناس بود تا به اپراتور سوم آمد.اپراتوری که حتی هنوز هم دست به گریبان بحران مالی، مدیریتی و حتی هویتی است. باند فرکانسش شاید با ارزشترین دارایی امروزش باشد و حتی با انحصار روی نسل سوم و مثله کردن تماس تصویری در زمان مدیریت همین مدیر جوان، باز تنها توانست با ۱۵ ماه تاخیر سیم کارت هایش را به بازار دهد. شریک یا تجربه خارجی نداشت و حتی وقتی فرهنگ برکنار شد، باز این مسئله مطرح بود که آیا خودش وجه المصالحه یک معامله سیاسی کلانتر شده است؟
در یک چرخش سیاسی دیگر در زمان دولت دوم روحانی، او در نبرد میان وزارت ارتباطات و سهامداران مخابرات ایران، بر کرسی مدیریتی نشست که پیش از آن بیش از یک دهه زیر نگین مدیرعاملی بود که نه تنها آمد و دیرکرد سیمکارت های «ارتباطات سیار ایران» را به سرعت جبران کرد بلکه نهادی تجاری ساخت که صاحب برند همراه اول شد. اپراتور دوم را با همه تجربه خارجی و نفوذ داخلیش منکوب کرد و هر ساله در میان لیست صد شرکت پولساز ایران، رتبه نخست داشت. همه اینها به اتکای هنر مدیریت، سختکوشی و البته فن ظریف معامله بود.
در نامه کوتاه و اندکی غمناک خداحافظی حمید فرهنگ، به درستی به بزرگترین دستاورد حضورش در اپراتور اول در همان سطر اول اشاره شده است: «قریب به ۲ سال در خدمت بزرگواران» بوده است. گویا فرمول تاریخی اینگونه کار می کند که اگر با مصالحه بخواهید همه امور را اداره کنید، در نهایت خودتان هم معامله می شوید.
مطابق همان شوخی «صا ایرانی» قدیمی، وقتی شما با فرمول« بده بره»، یک شرکت را اداره کنید، ظاهرا آخرش خود شما را هم میدهند، بروید.