عصرایران؛ احسان محمدی- دادگاههای متهمان اخلال اقتصادی کماکان برگزار میشود و به نظر میرسد این قصه سر دراز دارد و هنوز اندازه کافی غافلگیر نشدهایم. در کنار زوایای مختلف این ماجرا و تحسین شجاعت در برخورد با دانه درشتهایی که انگار همواره مصون بودند نکتهای که برایم جالب بود، پوشش و سیمای متهمان حاضر شده در دادگاه است.
عکسهای منتشر شده از جلسات دادگاه، مردانی را با انگشترهای پرتعداد، محاسن، تسبیح به دست و دعا در مُشت نشان میداد. این تیپها همان ظاهرالصلاحهایی هستند که سالها در موردشان نوشته شد و فریاد کردیم که آدمها را بر اساس ظاهرشان قضاوت نکنید و کردند!
ممکن است برخی بگویند که این افراد تا زمان حضور در دادگاه، بازداشت بودهاند و در این مدت رندانه به این ظاهر درآمدهاند اما بررسی عکسهای گذشتهشان نشان میدهد که اتفاقاً بسیاری از آنها قبل از بازداشت با شدت و غلظت بیشتری هم دست به این ظاهرسازیها میزدند تا راهشان را باز کنند و بیشتر چپاول کنند.
سالها در فیلمها و سریالها و قصهها، خلافکارها و چهرههای بد کروات میپوشیدند، ریش و سبیلشان را از دم تیغ میگذراندند یا سبیل تاب داده داشتند و اسامیشان هم معمولاً بیژن و اسفندیار و هوشنگ و منوچهر و پرویز و گودرز و ... بود. نامهای تمام ایرانی. شلوار لی میپوشیدند یا پیراهن آستین کوتاه تنشان بود.
نگاه کنید به عکسها و تیپ متهمان این روزها که به عنوان اختلاسگر و خائن اقتصادی و اخلالگر محاکمه میشوند. به اسمها و پوشششان. واقعاً به آدم بدهای قصهها شبیهترند یا آن چهرههایی که به عنوان شهروند و انسان پاک و مطهر و قابل اعتماد به ما معرفی کردند؟
سالها به اسم گزینش و تائید صلاحیت، استعدادهایی که مطابق استانداردهای مقبول، لباس نمیپوشیدند یا موهای سر و صورتشان را آرایش نمیکردند، کنار گذاشته یا محدود و منزوی شدند. از تحصیل گرفته تا فرصت به دست آوردن شغل. آنها که با خطکش این قواعد را خلق و اجرا کردند این روزها وقتی چهره و پوشش متهمان در دادگاهها را میبینند که در روزهای تحریم و رنج، خون مردم را در شیشه کردند وجدانشان آسوده است؟ راحت خوابشان میبرد؟ بساط آن سختگیریهای بیفایده و هزینهزا برچیده شده یا هنوز به اشکال دیگر و در حوزههای دیگر عمل میکنند؟
آن همه سال تحقیر و آزار مردانی که با آستین کوتاه اجازه ورود به ادارات را نداشتند چه حاصلی داشت؟ همان زمان هم بسیاری گفتند این کار جز رنجاندن و دلخور کردند مردم هیچ سودی ندارد و صدای بزرگتری آمد که دستور است و بخشنامه و سکوت کنید! ... سکوت کردیم و نتیجه چه شد؟
چند نفر به خاطر پوشیدن شلوار لی تندی و تلخی را تحمل کردند تا الان شهردار و وزیر با شلوار لی و پیراهن آستین کوتاه عکس از خودشان منتشر کنند؟ چرا برای بدیهیترین امور باید این همه هزینه کنیم؟ این همه مردم را دل آزرده کنیم؟ آنچه آمد فقط مثالهای کوچکی از این دست بود، تو خود بخوان حدیث مفصل زین مجمل!