عصرایران؛ مصطفی داننده- میگویند همه رؤیاهای انسان دستیافتنی است به شرطی که برای رسیدن به آن تلاش کند. میخواهم بپرسم حالا که خرید خانه در بسیار از شهرها از جمله تهران برای خیلیها تبدیل به آرزو شده است، چقدر باید کار و تلاش کرد تا پولمان به خرید یک خانه مثلا در تهران برسد؟ آنهم در جنوبیترین نقاط پایتخت.
بیایید قیمتهای برخی خانهها در جنوب تهران را بررسی کنیم. خانه نوساز 88 متری در منطقه باغ آذری تهران 739 میلیون تومان. خانه 51 متری 4 سال ساخت در منطقه ابوذر 344 میلیون تومان. خانه 74 متری 8 سال ساخت در منطقه دخانیات، 489 میلیون تومان. خانه 40 متری 16 سال ساخت در منطقه سلسبیل، 378 میلیون تومان.
یک جوانی که تصمیم به ازدواج گرفته و خانواده متوسطی هم دارد که توان کمک مالی برای خرید خانه به او را ندارند، چقدر باید کار کند تا بتواند یک خانه بخرد؟ اگر وام خانه اولی هم بگیرد 160 میلیون تومان پول دارد، بقیه پول خانه را از کجا باید تامین کند؟
تازه این به شرطی است که قیمتها همین طور ثابت بماند. قیمت مسکن در منطقه ۱۴تهران از حدود ۳.۸ میلیون تومان در هر متر مربع در خردادماه ۱۳۹۶ به ۹.۵ میلیون تومان در خرداد ۱۳۹۸ رسیده است. در منطقه ۱۸ نیز متوسط قیمت در خرداد ۱۳۹۶ متری ۲.۳ میلیون تومان بوده و در خرداد ۱۳۹۸ متری ۶ میلیون تومان شده است.
شاید بگویید، با توجه به گرانی خرید چه کاری است که خانه بخرد، اجاره کند! راست میگویید. عقل سلیم میگوید وقتی پول نداری، اجارهنشینی کن به قول قدیمیها « اجارهنشینی و خوشنشینی»
بله زمانی اجاره نشینی، خوشنشینی بود. چون فقط پول اجاره را میدادی، آنهم آنقدرها نمیشد. هزینه تعمیر و نگهداری خانه نداشتی تازه هر وقت دلت هم میخواست و از خانهای خسته میشدی به سراغ خانه دیگر میرفتی.
حالا اما داستان فرق کرده است. اجاره نشینی تبدیل به یک کابوس شده است. کابوسی که خواب از سر آدمی میرباید. اجارههایی که گاهی از حقوقی که یک کارمند میگیرد بیشتر است. کارمند یا کارگری که به خاطر تعداد بچههایش مجبور است در خانه بیشتر از 50 متر زندگی کند.
اجاره نشینی یعنی اینکه ممکن است صاحبخانه بعد از اتمام قرار داد پول پیش و پول اجاره را دو برابر کند.
شاید برخی از شما بگویید خوب چه کاری است در تهران زندگی کنید. به شهرهای کوچکتر بروید. بله، حرف شما هم درست است. وقتی توان زندگی در یک شهر بزرگ را نداریم باید به شهرهای کوچکتر مهاجرت کنیم. اما آیا در صورت مهاجرت، در شهرهای کوچکتر کار وجود دارد؟
اگر اوضاع کار در این شهرها خوب است، چرا مردماش برای زندگی بهتر و درآمد بیشتر راهی شهرهای بزرگ میشوند. چرا بیکاری در شهرهای کوچک بیداد میکند؟
برای بالا رفتن سن ازدواج احتیاج به پیدا کردن دلیل آنچنانی نیست. موارد بالا دلایل ساده ازدواج نکردن جوانهاست. وقتی شما میخواهید وارد مسیری شوید اما میبیند مسیر سنگلاخ است، قید سفر را میزنید یا در اواسط آن پشیمان میشوید.
واقعا اگر مسؤولان کشور نگران بالا رفتن سن ازدواج هستند، مسیر را آماده کنند تا ازدواج تبدیل به آرزو در این کشور نشود.