۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۷۴۶۵۲
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۶ - ۰۱-۰۴-۱۳۹۸
کد ۶۷۴۶۵۲
انتشار: ۱۵:۵۶ - ۰۱-۰۴-۱۳۹۸

دردسرهای نام "پرستو"

«یک‌بار هم سر کلاس ادبیات یکی از بچه‌ها از دبیر ادبیات درباره پرستوها پرسید و معلم‌مان هم بی‌خبر از همه جا کلی اطلاعات درباره پرستوهایی که در زبان و ادبیات فارسی وجود دارد، صحبت کرد اما من متوجه خنده‌های بی‌صدای دوستانم بودم که زیرچشمی مرا نگاه می‌کردند و لبخند می‌زدند.»

عصر ایران - روزنامه همشهری در گزارشی به دردسرهای پیش آمده برای کسانی پرداخت که نام‌شان پرستو است و پس از قتل همسر محمد نجفی و طرح پدیده "پرستو" در رسانه ها مورد آزار زبانی یا شوخی های دوستانه قرار گرفته اند.
در بخشی از این گزارش که توسط تهامه مهدوی تهیه شده، آمده است:

طبق اعلام مسئولان قضایی نخستین جلسه رسیدگی به پرونده دادگاه محمدعلی نجفی به جرم قتل همسر دومش به‌زودی برگزار می‌شود.
 
پرونده قتلی که در کنار نام قاتل و مقتول نام دیگری هم در آن بسیار شنیده شد؛ «پرستو».
 
اسمی که در اصطلاحات سیاسی به زنان نفوذی گفته می‌شود که مقامات سیاسی را درگیر می‌کنند؛
 
البته تاکنون موضوع ادعای اینکه همسر دوم نجفی در اصطلاح سیاسی پرستو باشد از سوی هیچ منبع رسمی و مقام قضایی تأیید نشده و خانواده میترا استاد (مقتول) نیز بارها این موضوع را تکذیب کرده‌اند.
 
اما در بین مردم این روزها نام پرستو و اصطلاح آن بسیار در شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های مختلف و محافل جامعه شنیده می‌شود؛
 
موضوعی که این روزها دردسرهای بسیاری را برای افرادی به‌وجود آورده که نامشان در شناسنامه «پرستو» است و با اسمشان شوخی‌های بسیاری می‌شود.
 
«پرستوی کی بودی تو؟»

پرستو. ر، مدیر مدرسه‌ای در شهر تهران است که می‌گوید دانش‌آموزان مدرسه با نامش شوخی‌های بسیاری می‌کنند.
 
او می‌گوید: «چند روزی بود که می‌دیدم وقتی در راهروهای مدرسه راه می‌روم بعضی از دانش‌آموزان پشت سرم اسمم را با لحن خاصی صدا می‌زنند و می‌خندند.
 
یک شب از همسرم پرسیدم نمی‌دانم چرا چند روز است دانش‌آموزان مدرسه مدام اسمم را صدا می‌زنند و وقتی همسرم علت آن را برایم توضیح داد، تازه متوجه شدم دلیل رفتارشان چیست.»
 
او ادامه می‌دهد:‌ «خدا را شکر که خیلی این موضوع طولانی نشد و بچه‌ها سرگرم امتحاناتشان شدند وگرنه ممکن بود یک روز با این رفتارشان از کوره در بروم.»

 البته پرستو. م، دانشجوی سال سوم فیزیک‌ دانشگاه شهیدبهشتی با خنده می‌گوید:
 
این روزها از اینکه نامش سر زبان‌ها افتاده چندان هم ناراحت نیست.
 
او می‌افزاید:‌ «تا قبل از اینکه اسم پرستو «بد» شود، فکر می‌کردم اسم خاصی دارم؛ چون هم تعداد کمی هم‌نامم وجود دارد و هم پرستو نام یک پرنده زیباست که با بهار به شهرها می‌آید.
 
همیشه تصورم این بود بهترین اسمی که می‌شد مادرم برایم انتخاب کند همین اسم است. اما ‌بعد از اتفاقاتی (با خنده) که افتاد، در شبکه‌های اجتماعی متوجه شدم نامی که برایم انتخاب شده در صحنه سیاست اصلا خوب نیست و شاید اگر مادرم آن سال‌ها این موضوع را می‌دانست این نام را برایم انتخاب نمی‌کرد.»

او ادامه می‌دهد:‌ «بعد از قتل همسر دوم نجفی شوخی‌های دوستانم با من شروع شد. کافی بود کمی دیر به کلاس برسم یا با یکی از مسئولان دانشگاه یا استادان در راهروهای دانشگاه شروع به صحبت کنم، آن‌وقت بود که دیگر از دست شوخی‌های دوستانم در امان نبودم.
 
یکی می‌گفت: پرستو امروز کجا فرود می‌آیی؟ آن یکی دوستم می‌گفت: پرستو مواظب آشیانه‌ات باش که باد خرابش نکند و یکی دیگر زیر گوشم زمزمه می‌کرد: مواظب زندگی‌ات باش شکارچی‌های زرنگ تیرشان به خطا نمی‌رود.»

با من همدردی می‌کردند

پرستو. ک، دختر جوان دیگری است که می‌گوید این روزها شوخی‌های زیادی با اسمش می‌شود.
 
او البته قبل از اینکه کسی با اسمش شوخی کند، خودش در توییتر با نامش شوخی کرد و حالا می‌گوید، بازی کردن با اسمش برایش عادی شده است.
 
او می‌گوید: «‌همان وقتی که آن اتفاق افتاد در توییتر از برخی افراد که فکر می‌کنم اکانت‌هایشان فیک بود و برخی دیگر که برایم ناشناس بودند پیام‌هایی را دریافت کردم.
 
برخی از اینکه نامم پرستوست با من ابراز همدردی می‌کردند و برخی هم مرا دست می‌انداختند و اذیت می‌کردند؛ مثلا می‌نوشتند که روزهای خوبی برای پرستوها نیست.
 
البته برخی هم ابراز تأسف می‌کردند که چرا نام به این زیبایی را روی افراد جاسوس و مسئله‌دار گذاشته‌اند. یکی هم برایم نوشت که پرستوی واقعی تو هستی و پرستوهای دیگر ادایت را درمی‌آورند.

او در واکنش به این سؤال که آیا بعد از این اتفاق به ذهنش رسیده که نامش راعوض کند، می‌گوید:‌ «اگر جوان‌تر از این روزهایم بودم شاید این کار را می‌کردم اما من حساسیتی روی اسمم ندارم و این تب و تابی که این روزها در جامعه روی اسم پرستو وجود دارد گذراست و بعد از مدتی فراموش می‌شود.»

مأموریت‌های پرستو

پرستو. ع، نوجوان و دانش‌آموز کلاس دهم است و این روزها منتظر است تا کارنامه‌اش را بگیرد.
 
او می‌گوید: «روزهای اول اصلا نمی‌دانستم داستان چی هست و وقتی بعضی از بچه‌های مدرسه پشت سرم اسمم را صدا می‌زدند و ریزریز می‌خندیدند متوجه نمی‌شدم که چه علتی دارد. بعد از چند روز و از طریق مطالبی که در شبکه‌های اجتماعی بود، فهمیدم که چرا بچه‌های مدرسه اینطور صدایم می‌کنند.»
 
این پرستو می‌گوید: «یک‌بار هم سر کلاس ادبیات یکی از بچه‌ها از دبیر ادبیات درباره پرستوها پرسید و معلم‌مان هم بی‌خبر از همه جا کلی اطلاعات درباره پرستوهایی که در زبان و ادبیات فارسی وجود دارد، صحبت کرد اما من متوجه خنده‌های بی‌صدای دوستانم بودم که زیرچشمی مرا نگاه می‌کردند و لبخند می‌زدند.»

او می‌گوید:‌ «روزهای اول از کار بچه‌ها ناراحت می‌شدم. به مادرم هم گفتم که اسمم را دوست ندارم اما بعد دیدم من که کاری نکرده‌ام که به‌خاطر آن برای اسمم ناراحت باشم.
 
این بود که خودم هم با شوخی‌های بچه‌ها همراه شدم و مثلا اگر یک روز با مدیر مدرسه کار داشتم به بچه‌ها می‌گفتم امروز پرستو ماموریت داره، حواستان را جمع کنید تا دست از پا خطا نکنید.
 
یا اگر یکی از معلم‌ها در راهروی مدرسه صدایم می‌کرد، به دوستانم می‌گفتم قرار است یک ماموریت جدید به من بدهند و از امروز دیگر هیچ‌کدام از دوستانم را نمی‌شناسم. خلاصه که پرستو بودن برای من یکی که بد نبود.»
 
باز می‌آید پرستو نغمه‌خوان

البته این روزها در شرایطی اسم پرستو سرزبان‌ها افتاده که برای خیلی‌ها خاطره این نام به کتاب فارسی کلاس چهارم دبستان بازمی‌گردد.
 
شعری از پروین دولت‌آبادی که تغییرات طبیعت در فصل بهار، سبز شدن درختان، پرآب شدن رودخانه‌ها و... و در نهایت کوچ پرستوها در بهار را برایمان توصیف می‌کرد؛
 
شعری که در کنار تصویری از طبیعت، پرستویی سیاه‌بال ترسیم شده بود و همه ما ابیاتی از این شعر را از حفظ هستیم:

«باز می‌آید پرستو نغمه‌خوان / باز می‌سازد در اینجا آشیان»

برچسب ها: پرستو ، نجفی ، میترا استاد
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۰
محسن 666
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
4
48
ما شانس نداریم که پرستویی بیاد و تو قلب ما آشیان بسازد . قسمت ما کرکسی یا کلاغی یا غفاش شبی می شه .
دانشچوی دکتری
Germany
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
9
22
بیش از 4 ساله که پدر و مادرم رو ندیدم و هر وقتی که از من میخوان باشون تماس تصویری داشته باشم به دلایل نامعلوم از این کار در میرم. الان که فکرش رو میکنم میبینم که به احتمال قریب به یقین از خود آزاری و دلتنگ شدن و گریه کردن یه لذت عجیب غریبی میبرم. اما نمیدونم چرا هر وقت مادرم رو یاد میکنم و دلتنگش میشم همیشه این ترانه ای رو مادرم در مواقع خوشحالیش میخوند توی گوشم می چرخه و منو حالی به حالی میکنه:

"روی ایوون توی خونه
پرستو زده لونه
خبر میده بهار اومد
دوباره بوی یار اومد
ز بخت روشنم امشب
نشسته خنده ها بر لب..."

این جانم به فدات
مادر جان

مادر جان ببین این سیاست بی همه چیز چی که به سر اسم زیبا "پرستو" نیاورده. حس و شور و احساس تو کجا و رذالت بعضی از این سیاستمدارن در استفاده از این اسم کجا؟؟؟
ناشناس
Netherlands
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
2
20
ای پرستوهای خسته که غبار هر سفر به بالهاتون نشسته ...