عصر ایران؛ سودابه صدری - به قول استادان علوم ارتباطات و رسانه وقتی در جامعه پای حقیقت لنگ می زند پای مصنوعی شایعه خودش را نشان می دهد.
دیروز با انتشار خبر گرانی بنزین همه جامعه تحت تاثیر این خبر قرار گرفت از گرانی ارز گرفته تا افزایش کرایه تاکسی ها. چرا؟ چرا با وجود تکذیب مسئولان و شرکت ملی پخش و پالایش نفت باز هم مردم تا پاسی از شب در صف منتظر پر کردن باک های خود بودند؟ چرا مردم به تکذیبها اعتنا نکردند و همچنان در صفها ماندند مگر یک باک بنزین مشکل آنها را حل میکند یا دردی از آنها دوا می کند یا با یک باک می توانند برای یکسال با خیال آسوده بنزین داشته باشند؟ این فرهنگ را چه کسی به ما یاد داد؟ جواب یک کلمه است: مسئولان ؛ عدم روراستی مسئولان با مردم
وقتی با مردم صادق نیستیم و دولت یک سخنگوی رسمی ندارد که بیاید برای مردم توضیح دهد چه تصمیمی درباره مدیریت کشور در دوران تحریم ها گرفته می شود و چگونه دولت می خواهد با کاهش فروش نفت کشور را اداره کند، وقتی وزیر نفت در پاسخ به سوال خبرنگار که می پرسد تا چه میزان افزایش قیمت سوخت منطقی است می گوید: تا وقتی که مردم تحمل کنند، همین می شود دیگر بی اعتنایی مردم به وزیر و صف های طولانی بنزین تا آخر شب در پمپ بنزین ها.
وقتی دولت در سخنرانی های رسمی فقط از ملت مایه می گذارد و فقط بحث بر سر مقاومت مردم است و ملت همرنگی مسئولان را با خودشان احساس نکرده اند و هر روز فسادهای بیشتری از آقازاده ها به گوش می رسد معلوم است مردم اعتماد خود را به بدنه دولت از دست می دهند و فقط به اخبارهای غیر رسمی و حتی شایعه گوش جان می سپارند چون می دانند فردا یا پسفردا دولت همان سناریوی شایعه را با کمی چاشنی به خورد مردم می دهد.
اینجا نه آن خبرگزاری که اولین منبع نشر خبر گرانی بنزین بود مقصر است و نه مردمی که به صف های بنزین پیوستند اینجا مقصر پای حقیقت است که همیشه لنگیده است. عدم صراحت و شفافیت که فقط مختص جهان سوم است.
بیایید با مردم صادق باشیم تا حداقل از این مرحله سخت بگذریم و از شدت فشارها و تحریم ها و خشونت ها کم کنیم تا شاید اعتماد گذشته که روزی در جنگ تحمیلی به بهترین شکل خودش را نشان داد به مردم برگردد.
چه کلمه غریبی
چه کلمه نا آشنایی
چه کلمه خنده داری !
واقعیت همین است وقتی با مردم رو راست نباشیم اونا هم به شایعات گوش میسپارند.