محمد جلالی؛ عصر ایران- وقتی سیل به استانهای مازندران و گلستان رسید همه انتقادها به سوی استاندارِ رفته به خارج، ختم شد!
اما چرا در استان فارس که استاندارش حاضر بود و مدتها قبل هشدار داده شده بود که باران سهمناکی در راه است و حتی پیامکهایی از «ستاد بحران» به اهالی این استان ارسال شد، باز هم سیل آخرالزمان از دروازه قرآن عبور کرد؟
در نگاه اول مسئولان میگویند که آمادگی داشتیم اما نه این چنین بارانی!
در روز روشن و در میان هزاران هزار دوربینهای موبایل خودروهای مسافران نوروزی یکی پس از دیگری مانند قوطیهای کبریت بر روی آب مینشستند و صدای جیغ، فریاد و التماس فضای شیراز را پر میکرد.
در این ارتباط باید به چند نکته بسیار مهم اشاره کرد:
دروازه قرآن در کنار رودخانه فصلی و مسیلی قرار داشت که سبب میشود تا در هنگام بارندگیهای شدید آن رودخانه جاری شود و جاده را با مشکل روبرو نکند؛ اما ورودی بسیار کوچک شیراز سبب شد تا این رودخانه فصلی سالیان گذشته پر شود و به خیابانهای چند بانده تبدیل گردد که مشکل ترافیک را کمتر ایجاد کند!
دیگر در ورودی شهر ترافیک نشد اما این رودخانه به تاریخ پیوست و به جای آن، به ظاهرسازی کوههای اطراف این مسیر پرداخته شد و کمکم ذهن مردم از رودخانهای که در آنجا وجود داشت تا آبهای این چنینی را هدایت کند، پاک شد.
به راستی در آن زمان چه کسی مجوز این کار را داد؟ استدلالش برای عبور آبهای این چنینی و مسیر جایگزین چه بود و حالا پاسخش در برابر دهها کشته این حادثه و صدها خودروی آسیب دیده چیست؟
سیل مثل زلزله بیخبر نمیآید و این قابل قبول نیست که مسئولان نتوانند آن را مدیریت کنند.
استاندار و فرماندار وقتی دیدند این سیل بالقوه توانایی ایجاد رودخانهای فصلی را روی آسفالتهای خیابان دارد پس چرا مسیر را نبستند؟ جلو عبور و خروج خودروها را نگرفتند و اعلام خطر نکردند؟
در همین شیراز و در کمتر از یک ماه پیش مانوری در فرودگاه شیراز برگزار شد. در آن فرودگاه با بنرهایی که بدنه هواپیما بر روی آن طراحی شده بود و لاستیکهایی که به آتش کشیده شدند صحنههایی نمایشی خلق شد و در نهایت مسئولان دست زدند و همه ابراز رضایت کرد اما نتیجه آن چه شد؟
سالها مانورهای این چنینی در مدارس با نمایشهای مختلف و تئاترگونه و با ماشینهای به خط شده و آژیرکشان به نمایش گذاشته میشود اما آیا تأثیرگذاری مانورها دیده شده است؟
آیا این مانورها توانسته باری از خسارت ایجاد شده در سیلابهای مختلف، زلزلههای گوناگون و طوفانهای بیرحم ایجاد کند؟
یادمان باشد نعمات الهی را به عنوان بلایای طبیعی نبینیم؛ این ماییم که باید بتوانیم از نعماتی مثل باران در روزگار خشکسالی بهره بگیریم.
باران می توانست بیاید و سدها و دریاچههای خالی فارس را پرکند. دریاچه بختگان که به نمکزاری تبدیل شده منتظر این آب بود اما آب بیسواد است و راه خود را نمیداند و میرود به خودروها سلام میکند و قربانی می گیرد!