اما واردات و صادرات مرغ ما چگونه است؟ بر اساس آماری که کاوه زرگران در اختیار خبرنگار ما قرار داده است بیشترین آمار واردات ما در سال 90 اعلام شده که 50 هزار تن به ارزش 110 ميليون دلار بوده است. از سال 90 به بعد اين آمار روند نزولي پيدا كرده است.
همچنین بر اساس آمار، صادرات مرغ کشور در سال 87، تنها 10 تن بوده که بعد سالها تلاش این عدد رشد چشمگیری نکرده و در سال 96 از مرز 45 هزار تن به ارزش 25 ميليون و 650 هزار دلار عبور کرده است.
اما چرا ما نمیتوانیم صادر کننده مرغ باشیم؟ واقعیت این است که مازادی برای صادرات در کشور وجود ندارد. در سال گذشته بیش از 2 ميليون و 200 هزار تن مرغ تولید شده که تقریبا ( اگر مرغهای معدوم شده را کنار بگذاریم) همه آنها به مصرف داخلی رسیده است چرا که در همان سال 96، وقتی هنوز گرانی دامن مرغ را نگرفته بود، وزارت جهاد كشاورزي اعلام کرد که سرانه مصرف مرغ در کشور ما 26 کیلوگرم است و این یعنی هر فرد در یک سال 26 کیلوگرم مرغ مصرف میکند. اگر جمعیت کنونی ایران را 80 میلیون نفر در نظر بگیریم، در واقع حدود 2 ميليون و 100 هزار تن مرغ در كشور مصرف شده است. از طرفی با توجه به یارانهی عظیمی که به صادرات مرغ تعلق میگیرد، صادر کردن این کالای خوراکی نمیتواند مقرون به صرفه باشد.
توزیعکنندگان زحمات همه را هدر میدهند
با این اوصاف، اگر نخواهیم صادرات مرغ را به چالش بکشیم، چرا با وجود تولید به اندازه، امسال قیمت مرغ تقریبا دو برابر شده است؟ این آشفتگی بازار در حالی رخ میدهد که دولت برای کالای اساسی و استراتژیک مرغ ارز 4 هزار و 200 تومانی اختصاص داده و منطقا نباید قیمت دلار 10 هزار تومانی روی قیمت مرغ تاثیر بگذارد.
بررسیها نشان میدهد یکی از عوامل تاثیرگذار روی قیمت مرغ، قیمت خوراک این نوع از طیور است. علت بعدی واسطههایی هستند که در این میان کار خود را به درستی انجام نمیدهند. مدیریت این زنجیره غذایی به درستی انجام نمیشود. قیمت مرغی که درب مرغداری آماده کشتار شده و تحویل میشود، اختلاف فاحشی با قیمت نهایی مصرف کننده دارد. این دو عامل از مهمترین قیمتهای افزایش مرغ هستند که نقش توزیع کننده بسیار در آن پررنگتر است. در واقع دلالی و توزیع غلط زحمت همه را به باد داده و ارز دولتی را حرام میکند.