حتی کم نیستند کسانی که بر این باورند که اگر روزنامهنگار عینک بدبینی خود را از پیش نزده باشد، کمیت چالشآفرینی و پرسشگریاش هم خواهد لنگید اما دروغ چرا. من از این حاضر جوابی، از این لبخند مهربان کاریزماتیک، از این منطق استوار و از این تسلط وزیر امور خارجه کشور بر مسائل ریز و درشت یک گفتوگو، قند در دلم آب میشد. آنقدر که دلم نمیخواست وزاری خارجه پیش از ظریف و استرسهایی که قبل از حضور آنها در مجامع بینالمللی داشتم را حتی به یاد بیاورم.
حالا فقط چند روز از آخرین قند آب شده در دل من گذشته و محمد جواد ظریف استعفا داده. خبری که آنقدر تکاندهنده بود که همان ابتدای کار عدهای انکارش کردند و عدهای آن را حربهای برای فشار به تندروهای داخلی به پشتوانه افکار عمومی دانستند. هرچه که بود در کمتر از نیم ساعت از انتشار پست اینستاگرامی وزیر امور خارجه، همه فضای مجازی پر از اسم او شد.
توی دل خیلیها خالی شد و ترس و اضطراب کم کم به جان همه آنهایی که به شرایط کنونی واقفند، افتاد. سیل تحلیلها به راه افتاده بود. هر کس هر چه به ذهنش میرسید یا توییت میکرد یا در کانالهای خبری به اشتراک میگذاشت. یک ساعت بعد، خبرنگار انتخاب به محمدجواد ظریف پیامکی داد و صحت و سقم این خبر شوکهکننده را جویا شد. او در پاسخی کوتاه گفته بود: بعد از عکسهای ملاقات امروز، دیگر ظریف به عنوان وزیر خارجه در جهان اعتباری ندارد.
یک جمله ساده همه چیز را روشن کرده بود. حالا حتی کسانی که او را به ترس و ضعف محکوم کرده بودند هم سپر انداختند. صبح دیروز اتفاقی عجیب افتاده بود. بشار اسد به ایران آمده و با رهبر و رییس جمهور دیدار کرده بود اما ظریف در این دیدار حضور نداشت.
از گوشه کنار خبر آوردند که کاسه صبر وزیر امور خارجه کشور لبریز شده و او دیگر نمیخواهد در پستی خدمت کند که استقلال کافی در آن ندارد. اگر دیدگاه ظریف در جمهوری اسلامی خریداری نداشته باشد یعنی ما نه به تصویب fatf میرسیم نه به کنوانسیونهای دیگر بینالمللی میپیوندیم. اگر تئوریهای ظریف در سیاست خارجه جهموری اسلامی خریدار نداشته باشد یعنی ما یک قدم به هراسهای همیشگی این روزها نزدیکتر شدهایم؛ جنگ با ایران ِ منزوی ِ متهم به تامین مالی تروریسم و پولشویی آسانتر است.
اما دیشب چه کسانی از شنیدن خبر استعفای ظریف خوشحال شدند؟ بنیامین نتانیاهو در توییتر خود نوشت: ظریف رفت. از دستش راحت شدیم. مادامی که من اینجا هستم رژیم ایران به سلاح هستهای نخواهد رسید. همصدا با خبرنگاران فارس، کیهان و تندروهای داخلی، توییتر اسرائیل به فارسی نوشت: «حالا کی به جای ایشان دروغ بگوید؟»
زهرا طباخی خبرنگار روزنامه کیهان در توییتی هتاکانه نوشت: درو پشت سرت ببند یانکی نایاکی! بری دیگه برنگردی.
دلواپسان در مجلس هم زهر خود را ریختهاند. جوادکریمی قدوسی نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی به گفته بهروز نعمتی امروز، شیرینی استعفای ظریف را پخش کرده است.
اما پشت پرده چه خبر است؟ علی مطهری نماینده مردم تهران به پانا گفته است: «تا آنجا که من میدانم، دلیل اصلی استعفای آقای ظریف دخالتهایی است که از طرف نهادهای غیرمسئول در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد. وزارت امور خارجه طبق قانون اساسی متولی سیاست خارجی کشور است ولی استقلال کافی را ندارد و این طبیعی است که ایشان با توجه به موانعی که پیش رویش است احساس کند که نمیتواند کار خود را انجام دهد، بنابراین به نظر من دلیل استعفای آقای ظریف این مسئله است ولی توضیحش با خود ایشان است.
رئیس جمهوری باید مانع دخالتها در سیاست خارجی شوند. مجلس میتواند در این راه به آنها کمک کند ولی بیشتر از همه شخص آقای روحانی باید ایستادگی کند هرچند که او باید از ابتدا اقتدار بیشتری به خرج میداد و مانع دخالت در سیاست خارجی میشد.»
امروز شاخص بورس 2 هزار واحد سقوط کرد. مردم نا امید و نگران شدهاند و با استعفای ظریف بساط گفتمان و سازش با جهان جمع شده است. اما اینهمه دلواپسی، سرخودی و قدرت دستهای دولت سایه از کجا آمده است؟ پشت تندروهای داخلی به کجا گرم است؟ آیا وقت آن نرسیده که حسن روحانی،رییس جمهور اگر تمایلی به دخالت ندارد، مردم را در جریان بگذارد و اگر قدرت او کافی نیست و توانی برای ساماندهی وجود ندارد، مانند ظریف از سمت خود استعفا داده یا برای دست گرفتن قدرت حداقلی یک رییس جمهور با دستهای پشت پرده به جنگ رود؟