عصر ایران؛ نادر رستمی* - در دانمارک برای اینکه جوانان خلافکار یا بزهکار نشوند، از طرق مختلف تلاش میشود. تمامی دبیرستانها در دانمارک همکاری نزدیکی با پلیس یا کلانتری محلی دارند و در اکثر موارد پلیسها سالانه یکبار برای دانشآموزان سخنرانی میکنند و به جوانان اطلاعات کلی می دهند که چگونه از دنیای سخت بزهکاری به دور باشند و سالم و سلامت زندگی کنند.
معمولا پلیس از کلاسهای دبیرستان دعوت میکند که به اتفاق به کلانتری محل بروند و از آنجا دیدن کنند. پلیس در اکثر موارد یک سلول خالی زندان را نیز به دانشآموزان نشان میدهد تا جوانان سلولهای "کسل کننده" و"بی روح" را ببینند و بدانند که خلافکاران در چه نوع محلهایی زندانی میشوند.
تمامی جوانان تحت تاثیر شرایط سخت زندگی در سلول زندان قرار میگیرند. پلیسها پس از آنکه جوانها سلولها را دیدند، دفتر کارشان را به آنان نشان میدهند. جوانان در آنجا این امکان را پیدا میکنند که "کاپشن" – یونیفورم- پلیس را تنشان کنند و کلاه پلیس را بر سرشان بگذارند. پس از این دید و بازدید اکثر جوانان تحت تاثیر مشاهدات روز قرار میگیرند و آن روز همگی دوست دارند که در آینده پلیس بشوند.
معمولا در جلسات مشترک مدارس و پلیس (S.S.P) از پلیسها تقاضا میشود که زندان و دفتر کارشان را به جوانان نشان دهند.
جلسات S.S.P
این جلسات، نوعی نشست کاری و "هماندیشی" است که بین 3 نهاد پلیس، مدرسه و اداره مسایل اجتماعی تشکیل میشود.
شرکت کنندگان در این جلسات عبارتند از: رییس یا معاون مدرسه محلی، رییس یا معاون باشگاههای اوقات فراغت محلی، مشاور به نمایندگی از اداره مسایل اجتماعی و یک یا دو پلیس محلی.
در صورت نیاز از باشگاههای ورزشی محلی نیز دعوت میشود تا به اسم مهمان در قسمتی از جلسه S.S.P حضور داشته باشند.
جلسات S.S.P هر ماه یکبار و حداکثر هر 2 ماه یکبار تشکیل میشود. هدف اصلی از تشکیل این جلسات بررسی کلی وضع دانشآموزان دبستان و دبیرستان محلی است ولی در همین جلسات است که اسم جوانانی که به مشکلات برخوردهاند، مشخص میشود و باز در همین جلسات تقسیم وظایف میشود که کدام یک از اعضاء چه کاری انجام دهند تا بتوانند جوان را در راه رفع مشکلاتش کمک کنند.
هدف از کمک به جوانان این است که جوانی را که در چاله افتاده از چاله دربیاورند و مراقب باشند تا او خدای ناکرده از چاله درآمده و به چاه نیفتد.
در جلسات S.S.P معمولا مسئولیت سنگینی بر دوش باشگاههای اوقات فراغت میافتد؛ چرا که این باشگاهها باید اوقات فراغت جوانان را پوشش دهند؛ یعنی پس از تعطیل شدن مدارس، این باشگاهها هستند که همه روزه تا ساعت 22 شب در اختیار جوانان هستند و این "پدگوهای" – مربیان امور تربیتی- باشگاهها هستند که در موارد زیادی نزدیکترین فرد سیستم به جوان محسوب میشوند چرا که در باشگاههای اوقات فراغت امکانات فراوان در اختیار جوانان است که همین امکانات باعث تماس بیشتر جوانان با "پدگوها" شده و به دلیل تماس هاست که پدگوهای باشگاههای اوقات فراغت، اطلاعات زیادی در مورد تکتک جوانان دارند که از طریق روسای خود در اختیار جلسات S.S.P قرار میدهند.
معمولا در جلسات S.S.P از طریق مشاوران یا پلیس در مورد اینکه مثلا فلان جوان دزدی کرده یا مواد مخدر مصرف کرده، اطلاع رسانی میشود و نخستین مطلبی که به آن توجه میشود وضع خانواده جوان است که مثلا آیا والدین جدا شده اند؟ و اینکه او چند خواهر و برادر دارد و شغل والدینش چیست و اینکه آیا میشود از والدین انتظار کمک داشت یا اینکه والدین غرق در مسایل خودشان هستند.
پس از اطلاع رسانی، جوان در "گروه ریسک " قرار میگیرد و بلافاصله پس از این، گروهی به نام "گروه مخصوص شهرداری" کار خود را آغاز میکند؛ بدین ترتیب که S.S.P با گروه مخصوص تماس گرفته و اسم جوان را در اختیار آن گروه قرار میدهد. اولین قدم آن گروه تماس با والدین جوان است. دو نفر از همکاران گروه مخصوص به درب خانه جوان میروند و والدین را در جریان اتفاقات قرار میدهند و از آنان تقاضای همکاری میکنند. این اطلاع رسانی خیلی سخت است و برای همین است که باید 2 نفر به منرل والدین جوان بروند چرا که معمولا اگر والدین خود مشکلات داشته باشند از شنیدن خبر خلاف فرزندشان عصبانی میشوند، آنها در مواردی اصلا قبول نمیکنند که جوانهایشان خلاف کرده و در موارد دیگر گناه را به گردن شهرداری یا "پدگوهای" باشگاههای اوقات فراغت میاندازند که مثلا فرزند ما خلافکار شده و این از بیعرضگی شماهاست.
البته موارد فراوانی نیز هست که والدین از شنیدن خبر کاملا شوکه میشوند. از طرف دیگر همکاری نزدیکی بین گروه مخصوص شهرداری و پدگوهای باشگاههای اوقات فراغت و معلمان مدارس نیز هست تا امکان آلوده شدن جوانان دیگر از طریق جوان خلافکار به حداقل برسد.
یک تجربه شخصی
در شهر "اودنسه" دانمارک قریب 180 هزار نفر زندگی میکنند. چند سال پیش 17 جوان مشکلدار که تازه در راه خلاف افتاده بودند در کل شهر اودنسه وجود داشت.
در جلسه S.S.P تصمیم گرفته شد برای اینکه این 17 جوان، جوانان دیگر را آلوده نکنند همه آنها در باشگاه مخصوصی جمع شوند؛ باشگاهی به نام Bfrost. من مسئول آن باشگاه بودم که 2 سال کارکرد. در طول این 2 سال به تمامی 17 جوان پیشنهاد شد که اگر کار خلاف نکنند هر 2 ماه یکبار به اتفاق "پدگوها" سفری کوتاه 2 روزه به کشور همسایه یعنی سوئد داشته باشند و از طرف دیگر من و همکارانم با پدگوها در سوئد قرار گذاشته بودیم که برنامههایی را برای افزایش اعتماد بنفس این 17 جوان طرحریزی کنند.
تورهای آخر هفته به سوئد به قدری قشنگ طرحریزی شده بود که پس از 2 سال، 15 جوان توانستند از راه خلاف برگردند. آنان در جنگلهای سوئد زندگی در طبیعت را یاد گرفتند و در کنار آن نقاط ضعف خود را ترمیم کردند، برای خود ارزش بیشتری قایل شدند و به این نتیجه درونی رسیدند که برای همیشه خلاف را کنار بگذارند.
لازم به یادآوری است که به تمامی 17 جوان بازی "شطرنج" نیز یاد داده شد. البته خود این بازی تاثیر شگرفی در افزایش اعتماد بنفس در این جوانان داشت. متاسفانه ما نتوانستیم همه 17 نفر را نجات دهیم و 2 نفر به کارهای غیر قانونی و خلاف ادامه دادند؛ اما مطلب قابل توجه این بود که هیچ یک از افرادی که با جوانان کار میکردند عذاب وجدان نداشتند چرا که همگی نهایت سعی خود را کرده بودند. البته آن 2 جوان تا آخر عمرشان مشاورهای خود را دارند و مشاوران همیشه در تلاش هستند تا آنان از راههای خلاف برگردند.
در خاتمه لازم میدانم به 2 نکته اشاره کنم: نخست اینکه پیشگیری برای به خلاف نکشیده شدن جوان خیلی ارزانتر از هزینههای یک جوان خلافکار برای جامعه است. بر اساس برآوردها هر روز زندان یک مجرم برای دولت دانمارک 2 هزار "کرون" هزینه دارد. چون دولت موظف است استانداردهای سخت و دشواری را درباره نحوه نگهداری زندانیان در زندان ها رعایت کند که برآورده کردن این استانداردها بسیار هزینه بر است. – "کرون" واحد پول دانمارک است که حدود 7 کرون 1 دلار آمریکا می شود.- بنابراین هرچه هزینه شود تا تعداد زندانیان کم باشد علاوه بر منافع زیاد اجتماعی دارای صرفه اقتصادی نیز هست. و نکته آخر هم اینکه همه انسانهایی که در دانمارک با جوانان کار میکنند معتقدند که اگر یک جوان "تازه خلافکار" یک شب و فقط یک شب در زندان بخوابد، روز بعد یک خلافکار حرفهای از زندان بیرون خواهد آمد.
*نادر رستمی؛ از کارشناسان امور تربیتی جوانان و از مدیران بازنشسته باشگاه های اوقات فراغت در دانمارک است.
مطالب دیگر از این قلم:
تجربه دانمارک؛ دو باشگاهی که جوانان را نجات میدهد
رابطه سازمانی مدیر - کارمندی به سبک اسکاندیناوی
آن روی سکه زندگی در "دانمارک"
از تولد تا 18 سالگی دانمارکی ها چگونه می گذرد؟
تأمین اجتماعی در دانمارک؛ یک تجربه موفق