مدتی به انجمن‌های ترک اعتیاد و کمپ رفتم و مواد مخدر را ترک کردم اما دوباره دوستانم سر راهم قرار گرفتند و این بار شیشه مصرف کردم.شاید به خاطر اینکه خودم در نوجوانی قربانی آزارو اذیت جنسی شدم و نتوانستم ماجرا را برای کسی تعریف کنم و از عذابی که بابت این اتفاق می‌کشیدم راحت شوم می‌خواستم با ربودن بچه‌ها از مردم و جامعه انتقام بگیرم.این متهم صبح دیروز با حکم قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری به اشد مجازات_ اعدام _ و به 6 تا 24سال حبس و یکصد ضربه شلاق محکوم شد.

ایران نوشت:مرد شرور که با فریب 11 پسر نوجوان به آنها تعرض کرده بود پس از محاکمه در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران با حکم قضات این دادگاه به اعدام و تا 24 سال حبس و یکصد ضربه تازیانه محکوم شد.

رسیدگی به این پرونده از 27 دی سال گذشته از زمانی به جریان افتاد که والدین یک پسر 11 ساله به کلانتری شکایت کردند و مأموران کلانتری 126 تهرانپارس دریافتند این پسر نوجوان مورد آزار و اذیت راننده یک پراید قرار گرفته است.

این راننده شیطان صفت به بهانه‌ای نوجوانان را فریب می‌داد و آنها را به دام سیاه می‌کشاند.متهم تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و سرانجام بعد از دستگیری اعتراف کرد پسران نوجوان را مورد آزار قرار داده است.این متهم مدعی شد خودش هم قربانی چنین تعرضی بوده و گریه‌ها و التماس‌های بچه‌های ربوده شده او را به یاد گذشته خودش می‌انداخت و اگر دستگیر نمی‌شد به ربودن بچه‌ها ادامه می‌داد.

متهم 27ساله صبح روز گذشته برای محاکمه از زندان به شعبه پنجم دادگاه کیفری که به ریاست قاضی بابایی تشکیل جلسه داده بود انتقال یافت و محاکمه‌اش بدون حضور خبرنگاران و پشت درهای بسته آغاز شد.وی اعتراف کرد که علاوه بر خودرو پراید سفید رنگ متعلق به پدرش، یک پسر بچه را نیز با خودرو پژو ۲۰۶ سفید رنگ متعلق به مادرش ربوده است. همچنین در بازرسی از پارکینگ محل زندگی‌اش، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی یک موتورسیکلت هوندا ۱۲۵ یافتند که متهم اعتراف کرد از این موتور هم برای ربودن بچه‌ها استفاده کرده است.

وی گفت: بچه‌ها را به یک کانال سرپوشیده می‌بردم و به آنها تعرض می‌کردم.این متهم درباره مصرف موادمخدر گفت: نخستین بار مصرف موادمخدر را در 17 سالگی تجربه کردم. پدرم راننده بود و خودش هم موادمخدر مصرف می‌کرد و فکر می‌کردم وقتی او مصرف می‌کند چون الگوی من در زندگی است، پس مصرف مواد کار خوبی است. وقتی دوستانی که چند سالی از خودم بزرگ‌تر بودند به من مصرف مرفین را در جمع‌شان پیشنهاد دادند، تصمیم گرفتم با آنها همراه شوم.

تماشاخانه