۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۱۵۹۹۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۸ - ۳۱-۰۳-۱۳۹۷
کد ۶۱۵۹۹۸
انتشار: ۰۸:۱۸ - ۳۱-۰۳-۱۳۹۷

دلیل شادی شبانه مردم بعد از فوتبال،از نگاه روزنامه اطلاعات: اینقدر به شادیهای مردم گیر می دهید که...

مگر مرکّب برجام خشک نشده، همین اتفاق نیفتاد؟ مگر با اعلام ریاست ‌جمهوری دوازدهم همین‌گونه نشد؟ مگر در وقایعی از این دست، خیابان‌ها مملو از جمعیت نگشت؟

روزنامه اطلاعات نوشت: وقتی معلمی مشق یک دانش‌آموز را به نشانه اعتراض، دو خط قرمز ضربدر می‌زند و این رویّه را ادامه می‌دهد، ناگزیر دانش‌آموز برای نمایاندن خود، به حاشیه‌های مشق می‌پردازد. خط‌کشی می‌کند، گل و بوته‌ می‌کشد، بلبل و کفتر و گاو و‌ پلنگ را در صفحه مشقش جایگزین می‌کند و...

چرا که، می‌خواهد مشق کند، اما آقا معلم نمی‌بیند و یا به دماغ مبارک نمی‌گیرد. آقا معلم! مشق را، هرچند غلط غلوط دارد ببین، به اصل مشق احترام بگذار(بگزار)، آنگاه آرام‌ و با زبان خوش به تصحیحش بپرداز! این کار سختی‌ست؛ اما برای یک معلم نه. مگر آن که از بد حادثه و با بی حوصلگی به معلمی روی آورده باشد‏‎.‎

اتفاقِ «به خیابان‌‌ریزی» بعد از فوتبال ایران و مراکش، همان گل و بوته‌ای بود که به سبب خط‌خوردن ضربدری مشق‌ها شادی حادث شد. تصور می‌کنید چند درصد از آن‌جمعیت که خیابان‌ها را قفل کردند، سینه‌چاک فوتبال بودند؟ و یا قربة‌الی‌الله(!) به سبب بُرد شانس‌آلود تیم ایران تا صبح خیابان‌ها را در قُرُق خود داشتند؟ خیلی بودند؛ اما «مشق‌ضربدر‌خورده‌ها» نیز کم نبودند‏‎.‎

مگر مرکّب برجام خشک نشده، همین اتفاق نیفتاد؟ مگر با اعلام ریاست ‌جمهوری دوازدهم همین‌گونه نشد؟ مگر در وقایعی از این دست، خیابان‌ها مملو از جمعیت نگشت؟

مطمئن باشید، اگر فردا اعلام کنند مخازن سدّها پر شده، یا ریزگرد‌ها به طلسم اجنّه‌جات گرفتار و محو شدند، یا دریاچه ارومیه به بارش غیبیِ شب تا صبحی نجات یافت و یا این که ترامپ مرد!، باز هم بهانه‌های کافی برای این اتفاق «به‌خیابان‌ریزی» فراهم شده‌است؛ مسأله می‌دانید چیست؟ یک متن، ضربدری خط قرمز خورده، ناچار هر روز یک حاشیه، جایگزین نیاز مشق‌نویسی شده‌است؛ متن مشق نشد، باسم‌الله! اینهمه حاشیه و رنگ و برق و ابتکار، علی‌برکةالله‎!‎

‎…‎وگرنه اولین بازی در گروهی که از اول، درست یا نادرست، گروه مرگش نامیدند، و تازه طبق معمول، دست غیبی(!) سر عزیزی را به سمت دروازه چرخاند و ما برنده شدیم، آری شادی داشت؛ اما نه با اینهمه حاشیه و ابتکار‎! ‎
اکنون اگر به شاگردانِ همیشه «مشق ‌پاره‌شده» تحکم کنیم که این ‌همه گل و بوته و نقش و نگار کنار مشقِ جرواجر شده دیگر چه صیغه‌ای‌ست؟ پاسخ این است که: مدتی مشق‌ها و متن‌ها را تحمل و صبوری فرما ای آقا معلم! خواهی دید که از حاشیه‌ها فاصله خواهیم‌گرفت‎.‎

عیش و شادی معقول و‌متعارفِ مردمان را یکسره به تحکم و اشتلم گرفتن و به ریز و درشت شادی‌ها با فتاوا و حکم‌های ایالتی، به‌خصوص در مناطق خودخوانده خودمختار تاختن، همین تبعات را خواهد داشت‎.‎

مخاطبان این تذکر و اشاره دلسوزانه، اگر امروز نشنوند، فردا شنونده خواهند شد‎.‎

عقل متوسط، وقتی در این اتفاقات نظاره می‌کند، آن زیر پوست را درمی‌یابد و‌ می‌فهمد؛ در عجبم از عقول کل(!)، که چرا اینهمه تغافل می‌کنند از علل زیر‌‌پوستی وقایعی از این دست؟

آقا‌معلم جان‌ها! این شاگردان شما، یعنی ما، مثل همه دیگر آدمیزادگان چهار‌گوشه این عالم، نیازمند شادی و دست‌افشانی و پای‌کوبی‌اند و اگر این قدر گیر ندهید، والله آسمان ملک ما به زمین نمی‌آید، یعنی هیچ‌جای دنیا چنین نشده‌است والله؛ گیر ندهید، گیرها را خود همین مردم فهیم ـ که در مواقع حساسِ مورد نیاز شما فهیم‌تر هم می‌شوند ـ خودشان حلّ و فصل می‌کنند بالله‎!‎

آن وقت خواهید دید، شادی و‌پایکوبی برای یک بُرد خداداد و من‌حیث لایحتسب، یک شب تا صبح همه تهران را و بعضی دیگر ایالات(!) را مسدود نمی‌کند بر آمبولانس و آتش‌نشانی و‌ پلیس

ارسال به دوستان