پول نيوز- گلزار، فعال محيط زيست معتقد است كه در افق سال 1425 خورشیدی حجم آب صنعتی مورد نیاز در سمنان معادل 455 میلیون مترمکعب برآورد شده است. این حجم آب از مجموع آب مصرفی در بخش صنعت استان های صنعتی مانند آذربایجان شرقی(29 میلیون متر مکعب)، اصفهان(172 میلیون متر مکعب)، تهران(110 میلیون متر مکعب)، و خراسان رضوی(157 میلیون متر مکعب)، نیز بیشتر است. آمال بی حد و اندازه برای گسترش صنعت در سمنان، نوید بخش آینده خوب و پایداری زندگی سالم نیست. بخش دوم گفت و گو ما با آقاي گلزار به شرح زير است.
*مشكل اينجاست كه سمنانيها ميگويند آب ندارند. نه فقط سمنان بلكه استاني مثل اصفهان هم درگير تامين آب شرب مردم خود است. اين نياز را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بر اساس برنامه های توسعه ای تدوین شده، در افق سال 1425 خورشیدی حجم آب صنعتی مورد نیاز در سمنان معادل 455 میلیون مترمکعب برآورد شده است. این حجم آب از مجموع آب مصرفی در بخش صنعت استان های صنعتی مانند آذربایجان شرقی(29 میلیون متر مکعب)، اصفهان(172 میلیون متر مکعب)، تهران(110 میلیون متر مکعب)، و خراسان رضوی(157 میلیون متر مکعب)، نیز بیشتر است. آمال بی حد و اندازه برای گسترش صنعت در سمنان، نوید بخش آینده خوب و پایداری زندگی سالم نیست.
*پس به نظر مي رسد مشكل اصلي در حوزه سياستگذاري است...
بله. شوربختانه بسیاری از مدیران اینگونه می اندیشند که پیشرفت و رفاه یعنی جمعیت بیشتر، کارخانه های بزرگ تر، خیابان های عریض تر، ساختمان های بیشتر، زیر گذر و روگذر بیشتر و ... دامغان در کل تاریخ کهن خود نتوانست سطح زیر کشت پسته را از 14 هزار هکتار فراتر ببرد و البته دلیلی هم برای این افزایش سطح زیر کشت امروز هم وجود ندارد چرا که مساله بازار و عرضه و تقاضا که بخشی از دانش اقتصاد است چنین حکم می کند و مهم تر از آن دسترسی به منابع آبی پایدار.
*به نظر شما، چرا نمي توانيم افزايش سطح زير كشت پسته را يك دستاورد به شمار بياوريم؟
اجازه بدهيد سوال شما را با سوال جواب دهم. کل جمعیت ساکن در استان سمنان به زحمت به 700 هزار نفر می رسد. افزایش 50 هزار هکتاری سطح زیر کشت پسته و جذب جمعیت 10 میلیون نفری از سرریز استان های دیگر چگونه و با کدام زیرساخت ها و برنامه ها و اصلا به چه دلیلی محقق خواهد شد و در صورت تحقق با سمنان، فرهنگ، هویت، تاریخ و اجتماع این منطقه چه خواهد کرد؟ مدیران سمنان پاسخ قانع کننده ای برای این پرسش های منطقی ندارند و این جملات و عبارات بی پایه و بنیان را تنها در راستای روش و منش پوپولیستی خود به زبان می آورند! آیا این تصمیم سازان می دانند که تولید یک سوم غله کشور در استانی که سالانه به بهای تاراج منابع آب زیر سطحی خود تنها 110 هزار تن گندم تولید می کند چیست؟
*ميتوانيد كمي جزئي تر درباره آب سمنان صحبت كنيد؟ چرا با وجود انتقال آب در گذشته و عدم رشد جمعيت سمنان به شكل چشمگير، مشكلات آبي اين استان هنوز پابرجاست؟
بر اساس قاعده ای اثبات شده، همیشه با انتقال آب بین حوضه ای، حجم آب مصرفی در مقصد افزایش می یابد چرا که با انتقال آب از منابع جدید، نیازهای جدید آبی بر مبنای تصور نادرست دسترسی همیشگی به منابع آبی جایگزین برای جمعیت مصرف کننده تعریف می گردد. توسعه نامتوازن شهر سمنان، طرح انتقال آب بین حوضه ای از چشمه روزیه چاشم به این شهر، تلاش مدیران برای گسترش صنایع و جذب سرریز جمعیت استان های همجوار، بی شک دانشگاهی کامل و تمام عیار برای آموزش این نظریه است.
نظریه شکست مطلق طرح های انتقال آب بین حوضه ای. گسترش شهرک صنعتی سمنان، تمرکز بر صنایع آب بر مانند فولاد، خودروسازی، اتوبوس سازی، تولید کاشی و سرامیک و انواع شوینده ها و افزایش نامتوازن جمعیت مهاجرین به این شهر موجب تعریف نیازهای جدید و بیشتر آبی در سمنان شد و در همین راستا طرح های کلان انتقال آب بین حوضه ای از جمله طرح انتقال آب از دریای کاسپین به سمنان و احداث سد فینسک روی سرشاخه های رود تجن و برنامه ریزی برای انتقال و انحراف بخشی از سرشاخه های رود کسیلیان در بالادست سوادکوه و قائم شهر برای انتقال آب به شهر سمنان، باردیگر با همان وعده های تکراری و تضمین های اشتغال و عمران و آبادانی و .... در دستور کار قرار گرفت. همه این ها در حالیست که مازندران این سال ها در تب کم آبی می سوزد.
بر اساس آمار رسمی مقدار بارندگی ها در مازندران طی 50 سال گذشته دست کم 20 درصد کاهش یافته و وضعیت سد شهید رجایی شاید گویای واقعی این بحران آبی در شمال کشور باشد.
*آقاي گلزار! آيا ميتوان ادعا كرد سدسازي به خودي خود به نوعي جنگ با محيط زيست است؟
جواب من به سوال شما مثبت است. بین سال های 1912 تا 2016 بیش از 1384 سد در ایالات متحده آمریکا از مدار خارج گردید. سد سازی دیگر به عنوان روشی درست برای مدیریت منابع آبی مورد پذیرش جهان پیشرفته و دانش محور نیست. باید با اصلاح الگوی کشت، افزایش بهره وری آب در بخش های کشاورزی و صنعت و مدیرت مصرف در بخش خانگی، کاهش مصرف آب مجازی، حفاظت از خاک و جنگل ها به عنوان کانون های آبساز و روی آوردن به آبخیزداری و آبخوان داری، بحران آب را مدیریت کنیم.
آیا قرار نیست از پروژه های شکست خورده و سرمایه بر باد ده و تفرقه افکن عبرت بگیریم؟ با چه حقی بر سرمایه های ملی و طبیعی کشور تاخت و تاز می کنیم؟