عصرایران؛ جلیل بیات* - حدود دو هفته دیگر دونالد ترامپ باید درباره تداوم یا احتمالا مرگ توافق برجام تصمیم گیری کند. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در هفته گذشته به نیویورک رفت و مصاحبه های بسیاری با رسانه های آمریکا داشت.
وی در راستای حفظ برجام از احتمال خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) در صورت خروج آمریکا از توافق برجام سخن گفت که بعدا از سوی علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز تکرار شد. این نخستین بار بود که احتمال خروج ایران از NPT از سوی مقامات عالی رتبه ایران مطرح می شد. طرح چنین موضوعی برای اجبار ترامپ بر ماندن در برجام بدیهی و معقول به نظر می رسد؛ اما شاید بیان آن از سوی ظریف و شمخانی خیلی درست نبود.
خروج از NPT لزوما به معنای حرکت به سوی دستیابی به سلاح هسته ای نیست؛ آن هم در مورد کشوری که مقامات آن به کرّات اعلام کردند و می کنند که قصدی برای دستیابی به سلاح هسته ای ندارند و حتی برای آن حرمت شرعی وضع کردند. اما اگر غرب و به خصوص آمریکا چنین موضوعی را باور داشت، اساسا بحران هسته ای ایران و فرایند 12 ساله مذاکرات شکل نمی گرفت که بخواهد به توافقی به نام برجام منجر شود. بنابراین آنچه آمریکا و غرب از خروج ایران از NPT یا طرح و بیان چنین تصمیمی برداشت می کنند قطعا تصمیم و نیت ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای خواهد بود.
اگرچه احتمال خروج ایران از NPT بسیار ضعیف به نظر می رسد، اما طرح چنین موضوعی با رفع یک اشکال زیرکانه بود. اشکال کار همانطور که گفته شد این بود که این احتمال نباید از سوی مسئولین دولت فعلی بیان می شد. البته آقای ظریف عنوان کرد که در ایران "عده ای" هستند که خواستار چنین اقدامی بوده اما دولت ایران هنوز به نتیجه نرسیده است. با این حال اگر در یک تصمیم گیری در سطح کلان نظام، آن "عده ای" عینی می شد، آنگاه تاثیر طرح چنین احتمالی (خروج از NPT) بسیار بیشتر می بود.
به عبارتی نظام می توانست تصمیم بگیرد فردی که بالقوه امکان نامزدی وی برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 وجود دارد از اکنون خود را معرفی کرده و در کنار ارائه برخی برنامه های اقتصادی و ... به طرح خروج ایران از NPT و مقابله با زیاده خواهی های آمریکا بپردازد. با این فداکاری آنگاه مذاکره کنندگان ایران می توانستند در برابر اروپایی ها و از طریق آنها برای آمریکا چنین مانور دهند که شکست برجام و ناامیدی مردم ایران از مذاکره از یکسو و فشار تحریم های بازگشتی از سوی دیگر قطعا می تواند به شرایطی منجر شود که مردم ایران در سال 1400 به نامزدی رای دهند که اکنون شعار خروج از NPT می دهد. این شرایط ضمن آنکه احتمال رسیدن به هدف (حفظ برجام) را بیشتر می کرد، دولت فعلی را از در تگنا قرار دادن برای خروج از NPT (در صورت شکست برجام) نیز بر حذر می داشت. لذا می توان گفت ایران از یک اهرم فشار خوب به خوبی استفاده نکرد. اگرچه درباره اصل موضوع (خروج از NPT) نکته ای وجود دارد که در یادداشتی جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
*پژوهشگر روابط بین الملل
ایران هرگز توانایی لازم برای تحت فشار قرار دادن امریکا را ندارد.
همين چند لحظه پيش ،تصادفا، تو يه كامنت در موردى يكى دو مورد از مواردى در اين مقاله نوشته شده است اشاره كردم.