حسین محمودی اصل* - استفاده از شیوه ای پوپولیستی و عوام گرایانه از سالیان دور رایج بوده است. با پیشرفت علم وصنعت درجوامع گوناگون اثرگذاری چنین حرکتهایی رو به کاهش بوده است اما حرکتهای پوپولیستی در آمریکای جنوبی و همچنین کشورمان، در دوره ریاست جمهوری نهم و دهم باعث شد که شیوه جدیدی از این رویکرد رایج شود.
این حرکات به قدری موفقیت آمیز بود که در دوره جدید و در انتخابات آمریکا ترامپ به صورت کاملا شفاف و با پشتیبانی حزبی و بصورت پوششی به این حرکات متوسل شد و در کمال تعجب همگان، این کشور با ادعاهای جاه طلبانه خود در خصوص دموکراسی و پیشرفت، به حرکت پوپولیستی جواب داد و ترامپ رئیس جمهور شد و شوک گسست اجتماعی وارد آمد.
خطر شیوع مجدد این رویکرد کل دنیا را تهدید میکند. این حرکات عوام فریبانه در کل سیاست های جهانی دیده می شود و نمونه اخیر آن ، حملات شیمیایی توسط تروریستها در سوریه و پوشش تصویری گسترده آن در فضای عوام فریبی بود تا حمله موشکی سریع امریکا را توجیه کند .
خطر همه گیر شدن رویکرد پوپولیستی در حوزه های اقتصادی و اجتماعی، در کشور خودمان را نیز باید جدی گرفت چرا که به جهت موفقیت استفاده از آن در ظهور احمدی نژادیسم ، فرهنگ استفاده از شیوه های عوام فریبانه گسترش یافته است .
البته حرکتها و اقدامات عادی و ناشیانه وی و مدیرانش باعث شد حد توانایی رئیس جمهور ، وزیر و مدیران ارشد از حد متوسط جامعه تنزل یابد و بخش عظیمی از مردم عادی خود را دارای توانمندی اداره کشور با شعارهای رنگارنگ بدانند و تعداد بسیاری بدون داشتن شرایط و توانمندی مناسب در انتخابات مجلس، شوراها و حتی ریاست جمهوری شرکت نمایند .
کاهش عیار و منزلت ریاست جمهوری و مدیران کشور یکی از ضربات رویکردهای پوپولیستی بود. در این حالت عده بسیاری هم در انتخابات مختلف شرکت نموده و شعار های عوام فریبانه می دهند و هم اینکه بخش قابل توجهی از جامعه خواستار حضور در پست های مدیریتی شده و حضور در مشاغل عادی بدون مشتری مانده و وجدان کاری و انگیزه های کار کاهش می یابد .
نکته مهم اینکه اکثر رویکردها و شعارهای پوپولیستی در حوزه اقتصادی مطرح و اجرایی می شود که همه انها فاقد توجیه اقتصادی بوده و منافع ملی را به پرتگاه خطرناک هدایت می کنند حتی مزایای مقطعی این رویکردهای اقتصادی بسیار کوتاه مدت بوده و پس از مدت کوتاهی منافع طبقه ضعیف جامعه را که طبقه هدف هستند را نیز به چالش می کشد .
در استانه انتخابات ریاست جمهوری شعارهای پوپولیستی باز رونق گرفت اما با رد صلاحیت بقایی و احمدی نژاد در بین مردم و شورای نگهبان، خوشبختانه استرتژی پوپولیستی رنگ باخت و این نشان می دهد که حتی حامیان اصلی این رویکرد در سطوح مختلف به عدم کارایی آن و ضربه سنگین به منافع ملی در دوره 8 ساله عکس العمل نشان می دهند .
مساله اصلی انتخابات که بی برنامگی کاندیداها و احزاب است هنوز باقی است. متاسفانه احزاب در کشور با رویکرد کاملا سیاسی و بدون برنامه اقتصادی شکل می گیرد و اغلب به فکر کسب قدرت و سپس تدوین برنامه اقتصادی هستند و صرفا به داشتن چند اقتصاددان در حزب خود بسنده می کنند در حالی که مردم باید به برنامه ها رای دهند .
البته چند صفحه که در آن اهداف ، استراتژی ها و خط مشی بصورت کلی مشخص شده است نمی توان برنامه گفت . سند برنامه بایستی در هر بخش اهداف، اقدامات و راهبردها را نشان دهد و بر پایه اعداد و وضعیت موجود، وضعیت مطلوب و قابل تحقق را بصورت کامل ارائه دهد . نبود برنامه مناسب و عملیاتی باعث دادن وعده هایی می شود که شاید قابلیت دسترسی به آنها وجود نداشته باشد و فرد پیروز در مقام اجرا یا باید آمار را دستکاری کند و یا باید عملکرد خود را توجیه کند.
صحبت ها و برنامه های کاندیداها نشان می دهد که اصلا به وضعیت و امکانات و تنگناهای موجود هیچ اشرافی وجود ندارد . وعده یارانه چند برابری و یا افزایش درامد کشور به دو و نیم برابر از وعده های غیرقابل اجرا و فاقد توجیه است . افزایش درامد کشور در 4 سال به دو و نیم برابر یعنی رسیدن به تولید ناخالص بیش از هزار میلیارد دلاری و رسیدن به نرخ رشد اقتصادی 25 درصدی است.
این در حالی است که تحقق رشد 8 درصدی در برنامه ششم در هاله ای از ابهام است چراکه برای تحقق آن نزدیک 800 هزار میلیارد سرمایه گذاری باید صورت گیرد و 168 هزار میلیارد آن باید از طریق جذب سرمایه گذاری خارجی صورت گیرد چرا که ظرفیت اقتصاد کشور محدود است. این درحالی است که سرمایه گذاری خارجی کمی صورت گرفته است و برای سالهای آتی نیز جذب سرمایه گذاری خارجی به میزان پیش بینی بودجه ای نیز دور از دسترس است پس این سرمایه گذاری چگونه می تواند صورت گیرد تا رشد درامد به دو ونیم برابر برسد؟
جالب است بدانیم نظام بانکی ورشکسته ، بدهی 700 هزار میلیاردی دولت و شرکتهای دولتی که از دولت قبل به ارث رسیده است چگونه می تواند اجازه حفظ و ضعیت موجود را دهد که به فکر رشد آرمانی دو و نیم برابری باشیم . به نظر می رسد توجه مردم به برنامه های واقعی و قابل تحقق که در آن بصورت کامل و گام به گام اقدامات مشخص باشد بسیار مهم است تا جامعه و مردمان آن ، واقع بینی را به کاندیداها تزریق کنند.
کارشناس اقتصادی*