لبخند هاشمی در چهره بی جان؛ افشای دروغِ مدعی

عصر ایران؛ مهرداد خدیر-  انتشار فیلم سخنان بسیار موهن و مُهوّع فردی (با داعیه ارزش مداری و اصول گرایی) درباره چهره آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی - در آن هنگام که چشم از جهان فرومی بندد- هر عیب که داشت اما سبب شد پرهیز خانواده بشکند تا آخرین تصویر منتشر شود. چرا که بلافاصله پس ازادعاهای آن فرد، غلامعلی رجایی مشاور فرهنگی آیت الله در مقام شاهد عینی واکنش نشان داد و ضمن تقبیح، ادعاهای او را قویا تکذیب کرد و برای تأیید همین سخنان بود که عکسی که همه انتظار داشتند انتشار یافت.

تصویری که یاسر هاشمی رفسنجانی برای تصدیق سخنان یار و همراه پدر منتشر و تارنمای انتخاب هم به سرعت بازنشر کرد و پرده دروغ را کنار زد.

در این آخرین تصویر، هاشمی رفسنجانی را همان گونه که غلامعلی رجایی روایت کرده با همان لبخند و آرامش همیشگی می بینیم که با آن می شناختیمش و در هاشمی سراغ داشتیم و روشن می شود ادعاهای مدعی تا چه حد یاوه بوده و آنچه غلامعلی رجایی مشاور فرهنگی آیت الله و از پر سابقه ترین چهره های حاضر در جنگ 8 سال  نوشته درست و مستند است.


مقایسه این تصویر با آن ادعا بار دیگر نشان می دهد اصول گرایی رادیکال ایرانی تا چه اندازه از بحران اخلاقی رنج می برد و در بخش هایی چنان به « قدرت» و حفظ آن در آنچه در اختیار دارد و بازپس گیری قدرت در عرصه هایی که به لطف حضور و آگاهی مردم از دست داده می اندیشد که ابایی ندارد اخلاق را در پای آن ذبح کند و انگارنه انگار که هر سال از میان تمام گفتارها و رفتارهای واقعه کربلا این صدا پرطنین تر است که « اگر دین ندارید آزاده باشید.»

از عادات نیک ایرانیان یکی این است که پس از مرگ فرد، مخالف و منتقد دست از سر فرد برمی دارد اما در این ماجرا انگار قرار نیست این اتفاق بیفتد حال آن که در سال 60 شایعاتی که درباره آیت الله بهشتی در جامعه شکل گرفته بود پس از هفتم تیر و در سال 68 موج لطیفه سازی درباره آیت الله منتظری نیز پس از خروج او از قدرت فرونشست و سازندگان، سراغ موضوعات دیگر رفتند.

 نمونه های متعدد دیگر هم می توان به دست داد اما اصول گرایی رادیکال احتمالا به این خاطر که از تأثیر عاطفی فقدان هاشمی رفسنجانی بر جلب آرای همفکران و حامیان او در انتخابات پیش رو و نقش آفرینی «ممات» هاشمی به قدر «حیات» نگران است، دست بردار نیست.

ادعای دروغ تغییر چهره هاشمی رفسنجانی پس از مرگ در حالی در سخنان این فرد مطرح شد که همه می دانند مواردی مانند سکته مغزی می تواند صورت فرد متوفا را از فرم طبیعی خارج کند و البته در مورد مرحوم هاشمی اتفاق نیفتاده چون علت فوت نه سکته مغزی که ایست قلبی بوده و تازه اگر هم رخ می داد مگر جای طعن بود؟

 چهره هاشمی رفسنجانی اما چنان که مشهود است همان گونه است که بود و آرزو کرده بود.

مشفقانه باید هشدار داد: لایه هایی از اصول گرایی رادیکال ایرانی گرفتار مدعیانی از جنس گوینده این سخنان موهن و مهوع شده اند که تنها نفرت و کینه می پراکنند و سکوت درقبال این بی اخلاقی - و نه بد اخلاقی - تتمه اعتبار را نزد مردمان مقید و معتقد، زایل و ضایع می کند. اگر تا کنون نکرده باشد...