بر اساس این گزارش ایران این توانایی را دارد که در طول 8 الی 12 ماه پس از لغو تحریم ها تولید نفت خود را به سطح قبل از تحریم ها باز گرداند که در نتیجه آن، عرضه جهانی نفت خام بیش از یک میلیون بشکه در روز افزایش می یابد. با چنین افزایش عرضه ای این نهاد بین المللی پیش بینی می کند که نزدیک به 14 درصد قیمت جهانی نفت خام کاهش یابد و به 56 دلار به ازای هر بشکه در سال 2016 خواهد رسید. ذخایر 30 تا 40 میلیون بشکه ای نفت خام این قدرت را به ایران می دهد تا بلافاصله پس از رفع تحریم ها 500 هزار بشکه بر صادرات خود بیفزاید.
توافق هسته ای
ایران پس از ماراتن 12 ساله در نهایت به نتیجه رسید و این طور به نظر می رسد که
ادبیات بین الملل تحت این رویداد مهم دچار تغییرات ساختاری و بلند مدت خواهد شد.
انرژی به عنوان محور این تغییرات می تواند نقش تعیین کننده ای در این تغییر رویداد
از منظر ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک داشته باشد. علاوه بر آن بازار نفت تحت ساختاری
متشکل از عواملی مشخص و ثابت همواره در تلاطم بوده که در طول یکصد سال گذشته این
عوامل کم و بیش توانسته اند جای یکدیگر را گرفته و هر کدام نقش فعال تری را در
ساختار بین المللی بازار نفت بازی می کنند.
به منظور بررسی عوامل بنیادین ساختار مذکور و تاثیر این عوامل در طول سالیان گذشته بر بازار و قیمت جهانی نفت خام گفتگویی با احمد جزایری نویسنده کتاب "بشکه های شوک" داشتیم که با هم آن را می خوانیم:
- از قرن نوزدهم تاکنون بازار نفت شرایط پیچیده ای در افزایش و یا کاهش قیمت را به خود بسیار دیده است. از نظر شما عوامل موثر در تعیین قیمت نفت خام کدامند و به چه صورت در بازار عمل می کنند؟
ببینید اگر در یک نمای کلی بخواهیم عوامل موثر بر قیمت نفت را عنوان کنیم بطور کلی باید 4 دسته را مد نظر قرار دهیم شرایط اقتصادی، برقراری تعادل بین عرضه و تقاضا در بازار، رویدادهای ژئوپلتیکی و حوادث غیر مترقبه و در نهایت پیش بینی های بازار مالی از مهمترین عواملی هستند که تعیین کننده قیمت نفت خام دربازار هستند. البته تعیین روابط میان این عوامل بسیار پیچیده است، بطوریکه هر کدام از این عوامل خود تحت تاثیر عوامل جزئی تر دیگری قرار می گیرند.
- عوامل تاثیر گذار یا شکل دهنده را چگونه می توان از یکدیگر متمایز کرد؟
رشد اقتصادی، نرخ دلار، مالیات ها و یارانه ها و هزینه های تجهیزات و خدمات از عوامل شکل دهنده شرایط اقتصادی هستند. رشد اقتصادی که خود به قیمت نفت خام وابسته است عنصر کلیدی و تاثیرگذار در این پازل است. عامل "شرایط تقاضا" در کشورهای مصرف کننده تعیین می شود و از این طریق میزان عرضه مورد نیاز برای تعادل بازار که توسط کشورهای اوپک تامین می شود، را مشخص می کند.
از آنجائیکه کشورهای غیر اوپک همواره در بیشترین سطح عرضه خود قرار دارند، این کشورهای اوپک هستند که هر گونه افزایش و یا کاهش در تولید را بعنوان تنظیم کننده بازار مورد استفاده قرار می دهند. بیشترین هزینه های تولید در کشورهای غیر اوپک خود تعیین کننده کمترین محدوده است که هزینه های تولید دیگر را پوشش نمی دهند. از این رو، این عامل همواره بیشترین حد را تعریف می کند و نه میزان متوسط هزینه. "ارزش دلار" عامل تعیین کننده قیمت آن است. میزان ارزش آن نسبت به نرخ ارزهای دیگر می تواند سبب کاهش یا افزایش تقاضای نفت شود.
- اخذ مالیات ها چگونه بر این بازار تاثیر گذار است؟
میزان مالیات می تواند قیمت نهایی تولید را از طریق تاثیر بر میزان هزینه ها (شامل خدمات - تجهیزات) تحت تاثیر قرار دهد و حتی در مواردی تعادل بازار را از بین ببرد. گرچه در برآوردی که صورت گرفته میزان درآمد 8 کشور صنعتی از تولید نفت کشورهای اوپک نیز بیشتر است، اما مالیات علاوه بر تنظیم بازار در عرضه و تقاضا، نسبت به انتشار کربن در کشورهای صنعتی نوعی عامل بازدارنده محسوب می شود.
- بازارهای مالی چطور؟
دست اندرکاران بازارهای مالی تمامی این عوامل را مورد بررسی و ارزیابی می دهند و سپس اقدام می کنند. البته فراموش نشود که آنها هیچ گونه دستکاری در قیمت ها ندارند، بلکه به طور دائم در حال ارزیابی و پیش بینی بازار هستند. چنین روشی باعث می شود که از لحاظ روانی، بازار نفت تحت تاثیر قرار گیرد. به طور کلی behavorial finance یا رفتار مالی از دیدگاه روانشناختی بر بازار و اقتصاد کلان تاثیر می گذارند که این امر در خصوص پیش بینی های موسسات و بازارهای مالی می تواند در ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا و یا به عکس موثر باشد.
از سوی دیگر دربازارهای مالی ایالات متحده سطح و ارزش سهام به عنوان عاملی تاثیر گذار (البته کوتاه مدت) در روند بازار نفت و تعیین قیمت است. امابه طور کلی، نکته مهم است که در شرایط خاص، شکل گیری یک قیمت خاص توسط کشور یا شرکت ها بطور مشخصی صورت نمی گیرد و این شرایط بازار است که تعیین کننده نهایی قیمت است.
بازیگران این صحنه می توانند با واکنش های خود بسیار در این بازار تاثیر گذار باشند اما همواره نمی توانند نظر کشورهای مصرف کننده و یا تولید کننده را تامین کنند. چرا که شرایط بازار نفت تحت تاثیر افزایش یا کاهش قیمت بصورت پیوسته است که این امر خود از طریق مختصات بازار تعیین می شود.
- به نظر شما در عمل چگونه می تواند از این عوامل در جهت تحلیل و ارزیابی بازار استفاده کرد؟
سوال خوبی کردید. به عنوان مثال می توان آخرین افزایش و کاهش صورت گرفته در قیمت
بازار نفت در سالهای 2003 تا 2008 را تحلیل کرد. مهمترین عوامل تاثیر گذار در
افزایش قیمت طی این دوره رشد اقتصادی، تولید پایین اوپک، هزینه های بالای تولید و کاهش ارزش دلاربود. در سال
2003 رشد اقتصادی در حدود 4 درصد اعلام شد در صورتیکه در دوره سالهای 2004 تا 2007
این رقم به 5 درصد نزدیک شد.
این در حالی است که رشد اقتصادی در سال 2001 زیر 3 درصد بود. بنابراین به دنبال "رشد اقتصادی"، ما شاهد "رشد تقاضا" در بازاربودیم. اما نکته حائز اهمیت این است که در شرایط رشد پیوسته، نمی توان انتظار "پیوستگی عرضه" را داشت. از این رو، افزایش قیمت، بازار را دچار التهاب کرد که در اصطلاح می توان آن را از بین رفتن "تقاضای بالقوه" خواند. از سوی دیگر افزایش قیمت خود باعث از بین رفتن یاکاهش تقاضاهایی می شود که می توان از طریق عرضه آن را تنظیم کرد.
بنابراین اگرچه
ظرفیت افزایش یافته اما پاسخگوی میزان تقاضاهای موجود نیست، در نتیجه رشد تقاضا
منجر به جذب مازاد ظرفیت عرضه از طریق بازار می شود. به ویژه در اقتصادهای نوظهور
مانند چین و هند که افزایش تقاضا کاملا در آنها محسوس به نظر می رسد، می بینیم که
در نتیجه رشد اقتصادی این کشورها، بازاری
که با ظرفیت مازاد عرضه روبروست با افزایش تقاضا به بازاری ملتهب تبدیل می شود.
در این شرایط اوپک به عنوان تامین کننده کمبود عرضه در بازار، نقش تعیین کننده ای در تثبیت بازار ایفاء می کند. در چنین شرایطی تعادل در بازار به عرضه انواع محصولات نفتی برمی گردد که هزینه های تولیدآن افزایش چشمگیری می یابد. تولید نفت از منابع غیرعرفی چون نفت ماسه ای در کانادا از این دست تلقی می شود. به خاطر داشته باشیم که تحت چنین عرضه ای روند تورمی هزینه های تولید به شرایط فنی پیچیده و دشوار تولید و همچنین افزایش هزینه های تجهیزات و خدمات بستگی دارد.
- اوج نوسان در بازار چه زمانی بود؟
در واقع در نتیجه افزایش غیر منتظره رشد اقتصاد جهان، در سال 2007 شاهد اوج
نوسان در این بازار بودیم. قیمت از 55 دلار به ازای هر بشکه (برنت) شروع و تا
نزدیکی 100 دلار پیش رفت.
- اتفاقی که در سال 2008 و 2009 در بازار نفت افتاد ، تحت تاثیر چه عاوملی بودند؟
بدون تردید بازار نفت بیشترین تلاطم را در سال 2008 تجربه کرد. منظور از
تالاطم در اینجا اختلاف قیمت بین دوره های خاص تلقی می شود. از تاریخ تولید صنعت
نفت تاکنون، بازار چنین تعییر تندی را تجربه نکرده بود. در طول سالهای 1881 تا
1973 اوضاع تقریباً با ثبات نسبی همراه بود. در طول این دوره زمانی قیمت نفت توسط
شرکت های بزرگ نفتی تعیین و کنترل می شد، بدین معنی که در یک بازه زمانی 10 تا 30
دلاری به ازای هر بشکه از خود نوسان نشان می داد. اما تنها در طول یک دهه، دو شوک
قیمت ها را به صورت باور نکردنی تحت تاثیر قرار داده و مصرف کنندگان اقتصاد و صنعت
خود را با بحران قرن مواجه دیدند.
طی سالهای 1973 تا 1979 به یکباره نفت از 10
دلار به بیش از 90 دلار به ازای هر بشکه افزایش یافت. بسیاری از کارشناسان یکی از
مهمترین دلایل پایان اقتصاد (welfare
state)
و حرکت به سوی اقتصاد نئولیبرالیزم را ناشی از این تغییر ناگهانی می دانند. اما رفته رفته و
با افزایش تقاضا، بازار نسبت به قیمت ها واکنش نشان داده و قیمت به 30-15 دلار به
ازای هر بشکه بازگشت و بازار به صورت موقت تثبیت شد. افزایش قیمت بین سالهای 2003
تا 2008 و رکود افسانه ای 144 دلار در سوم جولای 2008 به ازای هر بشکه نفت خام یکی
دیگر از بازه های زمانی بود.
با پیش بینی وضعیت اقتصادی جهان در این سال توسط صندوق بین المللی پول و IEA در بخش نفت این بود که با تغییر پی در پی در طول چهار ماه قیمت نفت( برنت) به ازای هر بشکه 100 دلار کاهش یافت و در دسامبر 2008 با کاهش قیمت ها در مرز 40 تا 45 دلاری، بازار به سطح قیمت ها در سال 2005 رسید. در این میان، درجه بالایی از عدم قطعیت در پیش بینی شرایط اقتصادی راه به جایی برد که در ماه نوامبر 2008 مصرف فرآورده ها 7 درصد کاهش یافت که این امر شرایط پیچیده و دشواری را برای تعادل بازار و قیمت نفت به دنبال داشت.
- نقش فن آوری های نوین را در افزایش تولید و متعاقب آن تحت تاثیر قراردادن بازار را چگونه ارزیابی می کنید؟ به عبارتی دیگر در خصوص کاهش هزینه های تولید و به دنبال آن افزایش تولید، بازار تحت تاثیر قرار می گیرد؟
فناوری کلید موفقیت در اکتشاف و تولید صنعت نفت است. پیشرفت درفناوری، بخش
انرژی را به تامین نیاز امروز انرژی قادر می سازد. اما پیشرفت های بعدی نیازمند
بهبود روش های اکتشاف و افزایش بهره برداری از مخازن است. اکتشاف و تولید در صنعت
نفت برپایه لرزه نگاری، حفاری، اجرا، شبیه سازی، آزمایش، الگوبرداری و بررسی روش
های مختلف استوار است که در دهه گذشته به خوبی در دسترس نبوده و در بعضی موارد اصلاً وجود نداشته است.
این فن
اوری ها درزمینه اکتشاف باعث موفقیت در کشف منابع جدید یا بهبود روش های تولید
برای فزایش عمر اقتصادی چاهها و مخازن می شود. براساس آمار شرکت BP امروز به دلیل
آنکه حدود 70 درصد تولید نفت از میادین با عمر بیش از 30 سال صورت می گیرد، بخش
عمده صنعت نفت برمیادین بالغ متمرکز شده است. بهبود روش های استخراج از مخازن فعلی
حتی تا یک درصد، باعث می شود در حدود 12
میلیارد بشکه نفت به ذخایر افزوده شود.
برای سالهای متمادی، صنعت نفت با استفاده از فن آوری های جدید، تولید خود را افزایش داده است و همچنان امید به افزایش تولید در آینده نیز وجود دارد. به عنوان مثال شرکت استات اویل طی سالهای 1986-2000 میزان بهره برداری از "میدان استات فورد" را از حدود 49 درصد به 65 درصد افزایش داد.
در همان زمان در میدان "گلفاکز" توان استخراجی از 46 درصد به 54 درصد رسید که این توسعه به دلیل بهبود روش های فن آوری و مدیریت صحیح مخازن بود. واضح است که با چنین مدیریتی می توان در شرایط زمانی مورد نیاز عرضه و تقاضا را در بازار کنترل کرد. از منظر دیگر وجود چنین فن آوری هایی به کشورهای غیر اوپک این امکان را می دهد که کنترل بازار را ازکشورهای اوپک بگیرد. به همین خاطر در اوسط دهه 70 میلادی با افزایش سطح عرضه و کاهش قیمت نفت به ازای هر بشکه 10 دلار، بازار شاهد شوک کاهش قیمت نفت در سال 1986 شد .
- در خصوص ارتقاء سطح حفاظت از محیط زیست و تاثیرآن بر صنعت انرژی در کشورهای مصرف کننده به نظر می رسد که صرفنظر از ارزیابی هزینه و مزایای احتمالی، ملاحظات سیاسی را نیز باید در نظر گرفت.
بله همینطوراست. در حالیکه کاهش و یا افزایش عرضه مورد توجه قرار می گیرد، اما اهمیت تاثیر زیست محیطی انرژی رو بهافزایش است. گرچه برخی مسائل مربوط به صنعت انرژی مدت ها در دستور کار سیاست گذاران است، اما از دهه 90، مسئله ای که برهمه پیشی گرفت، گرمایش جهان ناشی از انتشار گازهای گلخانه ای به ویژه دی اکسید کربن بود.
DOE برآورد کرده که رسیدن به هدف پروتکل کیوتو برای ایالات متحده در سال 2020 نیازمند کاهش 30 درصدی انتشارکرین نسبت به سیاست های فعلی است. هدف یک سیاست انرژی موفق، برتحقق اهداف پروتکل کیوتو متمرکز است که شامل سیاست های کاهش مصرف انرژی و حرکت به سمت سوخت هایی با درصد پایین انتشار کربن (به عنوان مثال حرکت از سمت مصرف ذغال سنگ به گاز طبیعی) است.
از این رو، مالیات برمصرف، روش کارآمدی در کاهش
انتشار گازهای گلخانه ای است که این روش تاثیر قابل ملاحظه ای بر عرضه و تقاضای
نفت خام دارد از سوی دیگر مشکلات مربوط به گرمایش زمین و انتشار آلاینده ها ذاتاً
یک مسئله جهانی است، نه تنها بر روی سیاست های خارجه ایالات متحده و
دول اروپای تاثیر زیادی گذاشته است، بلکه به عنوان یک منبع تنش زا محل اختلاف است.
آنچه این مسئله را تشدید می کند این است که انتشار گازهای گلخانه ای در اتحادیه اروپا و ژاپن بسیار کمتر از ایالات متحده است که این امر به معنی وابستگی آنها به امنیت انرژی با کاهش مصرف شامل مالیات است. رسیدن به توافق با اتحادیه اروپا و ژاپن در زمینه سیاست انرژی دلیلی کافی برای ایالات متحده در سازگاری با سیاست محدودیت مصرف انرژی به شمار نمی رود، ولی تاثیرهای مثبتی دارد.
- این اختلاف نظر بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده در حوزه انرژی تنها در این حوزه نیست. به نظر می رسد محل اختلاف بسیاری در این رابطه وجود داشته باشد.
بله. ایالات متحده با متحدین اروپایی در برخی مسائل در حوزه انرژی اختلاف نظر
دارند. به عنوان مثال در خصوص امنیت خلیج فارس یا دیگر مسائل منطقه ای چون فرآیند
صلح خاورمیانه اختلاف نظر اساسی وجود دارد. به نظر
نمی رسد ایالات متحده تمایل به همکاری بیشتری در برخی مسائل مد نظر کشورهای
اروپایی داشته باشد.
در خصوص امنیت خلیج فارس که سهم عمده ای از صادرات نفت جهان را به خود اختصاص داده
و بر اساس پیش بینی DOE از 45 درصد در سال 1998 به حدود 65 درصد در سال 2020 ارتقاء
خواهدیافت، اختلاف نظر جدی و اساسی وجود دارد. اساساً متحدین اروپایی این تصور را
دارند که حتی اگر هیچ اقدامی نکنند ایالات متحده به هر صورت امنیت منطقه را تامین
می کند.
از این رو تمایل کمی به مشارکت در این حوزه دارند. از این رو، بیشتر تمایل دارند تا تمرکز خود را بر شبه جزیره بالکان قرارداده و رابطه انرژی بنیابین خود با روسیه در حوزه گاز را ارتقاء بخشند. این راهبرد کشورهای اروپایی دلیل دیگری نیز دارد و آن وابستگی کمتری به نفت خلیج فارس نسبت به ایالات متحده است.
این دلیل اقتصادی که بازار نفت جهان کاملا یکپارچه است و بحران در خلیج فارس برهمه مصرف کنندگان نفت، بدون توجه به اینکه از کجا می آید، اثر می گذارد برای سیاست مداران اروپایی بیش از سیاست مداران آمریکایی از اهمیت برخوردار نیست. به بیان دیگر اگر بخواهیم ریشه این اختلاف نظر را از دیدگاه " امنیت انرژی" بازگو کنیم، باید بگوئیم که اختلاف در نوع نگاه و نیاز این دوبازیگر عرصه بین الملل در خصوص امنیت انرژی است. از دیدگاه اروپا، امنیت انرژی برپایه امنیت عرضه گاز طبیعی استوار است و اساساً مفهوم امنیت به گاز طبیعی باز می گردد. اما در خصوص ایالات متحده علیرغم افزایش تولید یک میلیون بشکه ای نسبت به یکسال گذشته، امنیت انرژی به امنیت عرضه نفت بازمی گردد. این اختلاف ریشه ای در مقوله امنیت انرژی رویکرد این دو بازیگر را نسبت به عرضه انرژی کاملاً در مقابل یکدیگر قرارداده است.از آنجایی که نفت و گاز محل اختلاف در سیاست های ژئواستراتژیک اروپا و ایالات متحده است این کشورها در جهت دستیابی به مخازن و منابع انرژی به دنبال اتخاذ راهبردهای به نسبت متفاوت از یکدیگر هستند.
- و به عنوان سوال آخر بازار نفت خام را پس از تحریم ها چگونه ارزیابی می کنید؟
شکی نیست که پس ازرفع تحریم ها سرمایه
گذاری خارجی در کشورمان با رشد قابل توجهی مواجهه خواهد شد. اما صنعت نفت و گاز و
پتروشیمی ایران بعنوان پیش قراول جذب این سرمایه گذاری خارجی خواهد بود. در کنار این مسئله مهم، آماده بودن بسته ای
قراردادی ایران برای سرمایه گذاران خارجی در حوزه صنعت نفت این اشتیاق را برای
سرمایع گذاران دو چندان کرده است تا ادبیات جاری روز یعنی بازی "برد-
برد" برای هر دو طرف تحقق یابد. از این رو، پیش بینی به اینصورت خواهد بود تا
علاوه بر بازگرداندن سطح تولید نفت کشور به پیش از تحریم ها بعنوان راهبردی کوتاه مدت در بازه
زمانی حداکثر یک ساله، تاثیر سرمایه گذاری خارجی بتواند سطح تولید نفت و گاز ایران
را در یک راهبرد میان مدت و بلند مدت به
مراتب بالاتر برساند.
گرچه از منظر آنچه که پیش از این گفته شد، سطح عرضه جهانی با این اقدام مثبت در ایران افزایش پیدا می کند اما به واقع مطلب، بررسی عوامل بنیادین بازار چون رشد متوسط اقتصاد جهانی (چین و هند در صدر این آمار قرار خواهند داشت) که میزان تقاضای جهانی را در پی خواهد داشت موضوع بسار مهم و حائز اهمیت می باشد.اما در شرایط فعلی و با بررسی عوامل بنیادین درشرایط کنونی به نظر می رسد در کوتاه مدت ظرف دو سال آینده قیمت جهانی نفت خام تا حدودی کاهش یابد چراکه یکی از مهم ترین عوامل تنش زا در سطح جهانی و تاثیر گذار در بازار نفت یعنی مناقشه هسته ای ایران به پایان خود نزدیک شده و این عامل باعث می شود که یکی از چهار عامل مهم موثر در بازار جهانی نفت خام یعنی تنش های ژئوپلتیک بازار را تحت تاثیر قرارخود دهد. به بیان دیگر آرامش سطح سیاسی جهانی قیمت نفت خام را پایین نگاه خواهد داشت . اما فراموش نکنیم که بحران یمن ، سوریه و پدیده ای به نام داعش هر احتمالی را در این سطح رقم خواهد زد.