فاطمه رجبی گفت: من کی گفته ام خاتمی باید خلع لباس شود؟!
به گزارش عصر ایران(asriran.com) وی که با سایت نزدیک به آیت الله مصباح گفت و گو می کرد ، افزود: کسانی که این درخواست را به من نسبت داده اند بگویند خلع لباس خاتمي را از كجاي اين مقاله بنده درآوردهاند؛ بله من خواهان اين بودم كه روحانيت و حوزههاي علميه و مرجعيت بايد تعيين تكليف كنند و بگويند كسي كه مرزشكني ميكند و به دربار كاخ سفيد ميرود و ويزاي ويژه و اختصاصي از بوش ميگيرد و لباس روحانيت برتن دارد ، روحانيت براي برخورد با این مساله، باتوجه به این كه در طول تاريخ شيعه و بهخصوص در رويارويي با انگليس و آمريكا، نمونه هايي مثل حضرت امام و مقام معظم رهبري داشته و مثل شخصيت آيتا... سعيدي داشته كه اصلاً شهيد راه مبارزة آشكار با آمريكا است بايد واکنش متناسبی داشته باشد.
وی بار دیگر با حمله به خاتمی گفت: من سخن بيجايي نگفته بودم. اصلاً بايد ديد انگيزه و علت و هدف سفر خاتمي چه بود؟ ويزاي مخصوص از طرف بوش و كاخ سفيد براي چه بود؟تاکید می کنم اين يك فاجعةملي است؛ تشريفات كاخ سفيد، فاجعةملي است. سخنرانيهاي او هم فجايع بيشتر ملي هستند كه بهبار آمدند و باعث شدند تا امثال مدير مسئول كيهان با لحني بسيارتندتر از من بنويسند.
رجبی در بخش دیگری از این مصاحبه گفت : من يك تحليلگر سياسي هستم و براساس 8 سال نوع حكومت و نوع گفتمان شخص خاتمي و مجموعة تئوريسين های اصلاحطلبان چنين چيزي بديهي بود كه براي چه مسئله اي به آمريكا ميرود؟ من فكر ميكنم حمايتي كه از موجوديت آمريكا كرد و شيطان بزرگ ندانستن و اهانت به حرف امام و حتی تعبير و تفسير مندرآوردي از قرآن (چه رسد به حرف امام) اینها همه لبيكي بود به صدور ويزا از طرف كاخ سفيد. آنها براي وي تقاضاي ويزاي شخصي كردهبودند. اين هم آمده بود كه همين چیزها را بگويد.
وی با اشاره به سخنان پاپ و اظهارات خاتمی گفت: اگر خاتمي به آمريكا نرفته بود و اسلام را اينگونه تضعيف و تحقير نميكرد و اگر 11 سپتامبر را دقيقاً به مسلمين ربط نميداد، پاپ اين صحبت را نميكرد!
رجبی تاکید کرد که ادعایش"دليل هم دارد": اگر يادتان باشد وقتي پاپ روي كار آمد، آقاي امامي كاشاني در خطبههاي نماز جمعه در مدحش گفت كه «متعادل است و نسبت به اديان الهي نظر مساعد دارد و نسبت به اسلام چهقدر خوشبين است» اگر يادتان باشد يك خطبه خواندند. چطور پاپهاي قبلي كه اين صحبت هم دربارة ايشان نبود خیلی موضع گیری های بهتری نسبت به مسلمانان داشتند، اين پاپ كه آقاي امامي كاشاني هم گفته بودند نظر مساعدي نسبت به اسلام دارد چطور همزمان با سفر خاتمي چنین مسائلي را عليه اسلام مطرح ميكند.
همسر دکتر الهام در بخش دیگری از این گفت وگو بار دیگر به صدا و سیما حمله کرد و گفت: رياست كنونی صدا و سيما كاملاً مسئله ساز شده و دستگاه رسانهاي را به شكل خيلي بدي اداره ميكند. مهمترين تصميماتي كه رئيس جمهور براي ملت ميگيرد ببينيد در كجاي اخبار قرار دارد؟ چهقدر مردم خبر دارند. ولي موج اخبار تخريبكننده بسيار است.
رجبی با انتقاد از کسانی که او را همسر الهام می نامند گفت:مطلب اول اين كه مصر هستند من را با دكتر الهام پيوند بزنند البته این پيوند رفتاري و نوشتاري و گفتاري را من برای تخريب همهجانبة دولت احمدينژاد ميدانم ؛ رئيس صدا و سيما بهخوبي از اين مسائل آگاه است. سرمقاله نويس كيهان هم بهخوبي من را ميشناسد حتي حضورهاي من را در دفتر خودش و يا تلفن هايي كه با هم داشتيم و يا مشتركاً حرف زدهايم، اما اينها تخريب دولت است.
جالب است كه روزنامههاي دوم خردادي من را همسر دكتر الهام مينامند و انگار كه من اسمي ندارم. در اينجا چند نكته جالب را بصورت پراكنده مي گويم: يكي اينكه همة اين آقايان چه راست و چه چپ بسيار عجيب است، فمينيستهايي كه صحبت از ورود زن به مجلس خبرگان و رئيسجمهور شدن او ميكنند و اگر بتوانند زن را پيامبر بعد از رسول خاتم هم مينامند، اينگونه اظهارنظرهاي يك زن مستقل با سوابق مطبوعاتی وسیاسی آشکار را بر نميتابند و سعي ميكنند او را به هر نحوی وابسته به محفلي خاص و سوءاستفادهگر از رانت همسرش معرفي كنند و اصلاً اسمش را هم حذف كرده و با پيوند دادن به همسرش سعي در تخريب انديشة او ميكنند و هم تخريب دولت را به دنبال مي کنند.
دوم مسئلهاي درمورد شناختن من است. من دو مطلب سياسي مهم در تمام كارهايم داشتهام :
1- به مناظره طلبيدن خاتمي. تنها كسي بودم كه در طول هشت سال خاتمي را بهعنوان رئيس جمهور و مسئول كشور براي اينكه اين همه عدم پاسخگويي و بياعتنايي به ملت و بيمسئوليتيش را متذكر شدم و به مناظره طلبيدم.
2- وقتي خاتمي در آخر كارش نامهاي براي فردا نوشت يعني انشايي نوشت كه نمره به خودش داد ،جواب هايي داده شد، من هم پاسخي به او دادم بهعنوان برگي براي تاريخ كه اتفاقاً بخشي از آن هم در روزنامه چاپ شد و همين موضعگيري پدرم هم به دنبال داشت.
اين دو مسئله نشان ميدهد كه فاطمه رجبي، فاطمه رجبي است نه همسر دكتر الهام. در سال 53 مقاله اي دارم که در یک کتاب چاپ شد . از اول 58 هم كه من دانشجو بودم و نوشتم به صورت اطلاعيههاي دانشگاهي و چه به صورت مسائل ديگر به صورت سلسله وار شروع شد، اما اوج فعايت من در نشرية صبح است ماهنامة صبح، دو هفته نامه و هفته نامه آن، در سرتاسر مملكت افراد چه موافق و چه مخالف حرفهاي من را خواندهاند.
اولين باري كه رفتم با يكي از مديران دولت خاتمي در دفتر رياست جمهوري براي تحقيق دانشجويي سئوال كنم، اين آقا وقتي مرا شناخت گفت كه من نسبت شما با آقاي الهام را هم نمي دانستم و البته مقالات شمارا ميخواندم گفت كه يك مبناي منطقي قوي پشت استدلال هاي شما بوده است.
بنابراين همة اينها من را از سابقة نوشتن و گفتارم ميشناختند. از خود رؤساي كيهان سئوال كنيد در چند جلسه من با آنها شركت داشتم و داريم ولي يكباره آمدند به تخريب من كه فضاي تخريبي براي دكتر الهام را بيشتر ميكند و هم اينكه ميخواهند بنده را از صحنه خارج كنند.
وی افزود: مسئلة سوم كه ميخواهم مطرح كنم این است که آقایان احتمالا يادشان نرفته كه خانم آقاي عطاءالله مهاجراني يك دفعه به ميدان آمده بود و مطالبي را به زبان آورد چه وقت او را با نام همسرش مخاطب قرار دادند...چرا يك بام و دو هوا شده است؟!
احمد