شرق/ دکتر علیرضا سلطانی _ عضو هیأتعلمی دانشگاه
1- پس از امضای توافق هستهای ایران و ١+٥ جریانهای سیاسی و رسانههای
منتقد علاوه بر نگاهی انتقادی که به اصل توافق داشته و دارند، رویکرد دیگری
را برای کمارزش جلوهدادن توافق و بهعبارتدیگر خنثیکردن آثار مثبت
توافق و امید و اعتمادی که در سطح عمومی ایجاد شده، در پیش گرفتهاند.
این رویکرد به سیاق کارکرد ناصوابی که معمولا در بدنه نظام رسانهای کشور نهادینه شده، بر پوپولیسم رسانهای استوار است. بر این اساس، رسانهها و جریانهای مزبور تلاش دارند اینگونه القا کنند که با توافق هستهای باید همه مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم بهسرعت حل شود و بهعبارتی ارزانی فراگیر شده و کالاهای مصرفی مردم به فراوانی و ارزانی نسبت به گذشته وارد بازار شوند.
حتی این رسانهها عدم کاهش قیمت ارز و ثبات آن، کاهش اندک قیمت طلا و بالانرفتن شاخصهای بازار بورس پس از اعلام توافق هستهای را در قالب عباراتی همچون «واکنش سرد بازارها» یا «بیتفاوتی بازارها به توافق» تلقی کرده و به این ترتیب خواستهاند بدون تحلیل کارشناسی و کاملا احساسی یا سیاسی اینگونه جلوه دهند که برخلاف گفته مقامات اقتصادی دولت، بازارهای اساسی هیچ واکنشی به این توافق نداشتهاند و مردم نباید دل به ایجاد گشایشی در زندگی خود با توافق هستهای ببندند.
این رویکرد در حالی برای خالیکردن دل مردم در پیش گرفته شده که بخش قابلتوجهی از مردم به این درک درست رسیدهاند که کاهش شدید قیمت ارز، طلا و حتی رشد بیضابطه شاخصهای بازار بورس، فاجعهای بدتر از شوک تحریمها به اقتصاد کشور تحمیل میکند.
اتفاقا یکی از اقدامات مهم دولت و نهادهای اقتصادی مانند بانک مرکزی، جلوگیری از واکنش هیجانی و احساسی بازارها برای ایجاد ثبات و امنیت اقتصادی کشور است. برخلاف این رویکرد منطقی و ملی اما رسانههای منتقد با توسل به پوپولیسم بیمحابا بر طبل انتظارآفرینی کاذب و ناامیدسازی مردم میکوبند.
٢- پوپولیسم بهعنوان مفهومی ضدتوسعهای معمولا در ادبیات اقتصاد سیاسی،
درباره نظامهای سیاسی، دولتها و سیاستمداران استفاده میشود اما این
مفهوم، محدود به حوزههای سیاسی و سیاستگذاری نیست و به تناسب سایر
حوزههای مؤثر بر فضای سیاسی و تصمیمگیری گسترش یافته است.
یکی از مهمترین حوزهها، رسانه است که دامنه ورود آن به پوپولیسم و گسترش جریانهای پوپولیستی با رشد فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی و همچنین فعالشدن شبکههای اجتماعی در دو دهه اخیر افزایش یافته است.
رسانهها اگرچه محصول توسعه مدرن هستند و بهنوعی مصداق و شاخص توسعه به شمار میآیند اما باید اذعان کرد که زمینه و امکان افتادن آنها در دام پوپولیسم با توجه به ماهیت و کارکرد آنها بسیار زیاد است...
و این مسئله هزینههای نظام سیاسی و فرایند توسعهای را افزایش میدهد. رسانهها در برخی جوامع به تناسب رشد کمی و کیفی آگاهانه و ناآگاهانه، اجباری و ارادی همواره در خدمت پوپولیسم سیاسی بودهاند و چهبسا در برخی مقاطع در نقش محرک، مقوم و مشوق پوپولیسم سیاسی نیز ایفای نقش کردهاند، بهگونهای که بعضا در برخی کشورها، یکی از اولویتهای نظام سیاسی و دولت مقابله با پوپولیسم رسانهای و مدیریت آن است.
اهمیت این مسئله آنقدر زیاد است که امروزه یکی از الزامات، مقدمات و شاخصهای توسعهگرایی، درجه و میزان دوربودن رسانهها از فضای پوپولیستی و نقشآفرینی مهم آنها در جهت زدودن آثار پوپولیسم از ساختارهای سیاسی و اجتماعی است، ازاینرو میتوان رسانههای توسعهگرا را در مقابل رسانههای تودهگرا (پوپولیستی) قرار داد.
رسانهها بهعنوان عناصر آگاهیبخش جامعه باید پیشران توسعه باشند و موانع و چالشهای موجود در مسیر توسعه را با کارویژه آگاهیبخشی خود رفع کنند نه اینکه خود بر طبل ناآگاهی اجتماعی و سیاسی بکوبند و از این شرایط در جهت اهداف سیاسی حزبی، گروهی و شخصی بهرهبرداری کنند.
٣- پوپولیسم رسانهای در ایران نیز سابقه زیادی دارد و هزینههای زیادی را
به اقتصاد ملی و فرایند توسعهای کشور تحمیل کرده و چهبسا در برخی مقاطع
این روند را با سیاسیکاری، ایجاد توقعات و انتظارات اجتماعی کاذب و ترسیم
غیرواقعی شرایط کشور متوقف کرده است.
حداقل در دو دهه گذشته، رسانهها در ایران نهتنها در راستای برنامههای کلان توسعهای کشور (در جهت عنصر آگاهیبخشی اجتماعی) نقش فعال و تعیینکنندهای بازی نکرده و در قامت متغیرهای توسعهمحور و توسعهگرا ظاهر نشدهاند، چهبسا در این فرایند نیز نقشی تخریبی و متوقفکننده نیز داشتهاند. این سخن بهمعنای نادیده انگاشتن حقوق اجتماعی شهروندان و نقشآفرینی صرف در قالب حرکت توسعهای کشور نیست.
رسانهها با توجه به رسالت ذاتی خود، زبان گویای نظام اجتماعی نیز هستند و
باید منعکسکننده و پیگیر مطالبات اجتماعی باشند اما این رسالت با کارکرد
توسعهای آنها منافاتی ندارد و چهبسا در راستای آن قرار دارد. بهطور مشخص
در موضوع هدفمندی یارانهها، فضای کلی حاکم بر رسانههای کشور، نه بر
اصلاح طرح و قرارگرفتن آن در مسیر واقعی بلکه دامنزدن به جنبههای
پوپولیستی آن بوده و هست.
فضایی که مدتی است رسانههای عمومی کشور در مورد
حذف یارانه پردرآمدها از یک سو و تخصیص یارانه نقدی بیشتر به گروههای
کمدرآمد ایجاد کردهاند، از این قاعده مستثنا نیست.
بهطورقطع میتوان پیشبینی کرد در صورت تصمیم دولت به قطع یارانه پردرآمدها و پرداخت یارانه صرفا به دهکهای پایین، موجی از انتقاد و اعتراض رسانهای و سیاسی با جنبه پوپولیستی پیرامون چرایی قطع یارانه مردم و عدمرعایت عدالت در اجرای این تصمیم بلند خواهد شد.
جریانی که اخیرا برخی رسانهها بهویژه نوشتاری درمورد حمایت یارانهای از شش میلیون نفر آغاز کردهاند در چارچوب این تحلیل قرار میگیرد. این تحلیل جدای از نگاه غالب پوپولیستی بر طرح هدفمندی یارانههاست که از دولت قبل شروع شده و در دولت کنونی نیز ادامه دارد.
در موضوع حذف سهمیهبندی و تکنرخیشدن سوخت که بهتازگی اجرا شد، جلوه دیگری از پوپولیسم رسانهای به نمایش درآمد. جدای از انتقاد کلی و بجایی که به روند اطلاعرسانی تصمیم دولت و حتی مواضع متناقضی که پیش از این مقامات دولتی در این زمینه داشتهاند، وجود دارد، نگاه غالب رسانهای در قبال اصل موضوع، انتقادی با رنگوبوی پوپولیستی بود.
٤- مانند سایر حوزهها (ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) هنوز فضای
رسانهای ایران با فضای توسعهای و توسعهگرایی فاصله دارد. آنچه بیش از
هرچیز در فضای رسانهای ایران نقشآفرین و تعیینکننده است همچنان متغیرهای
سیاسی و رقابت سیاسی گروهها و جریانهای سیاسی است.
هنوز مصالح ملی و مصلحتهای توسعهای جایگاه و اهمیت خود را در فضای رسانهای بهعنوان حوزه پیشران توسعهای پیدا نکردهاند. تا زمانیکه رسانههای اجتماعی در نقش مطالبهگری توسعهای ظاهر نشده و به فرهنگسازی توسعهای در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کمک نکنند، نمیتوان انتظار حرکت توسعهای را در کشور داشت.
این فضای رسانهای، در صورت تغییرنکردن بهراحتی میتواند دستاوردها و
فرصتهای توسعهای ایجادشده در چارچوب توافق هستهای اخیر را از بین برده و
دوباره اقتصاد کشور و فرایند توسعهای آن را به سبک و سیاق ناکارآمد گذشته
بازگرداند.