عصر ایران؛ سروش بامداد - انتصاب یک سخنگو برای نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، اقدامی مسبوق به سابقه نیست و برای اولین بار فرمانده کل نیروی انتظامی سردار سرتیپ سعید منتظر المهدی را به عنوان سخنگوی ناجا منصوب کرده است.
اهمیت انتصاب سخنگو برای پلیس اما تنها به این خاطر نیست که پیش از این انجام نمی شده بلکه از جنبه های دیگر نیز مهم است:
1- صرف تعریف جایگاه فردی به عنوان سخنگو به این معنی است که آن نهاد خود را ملزم به پاسخ گویی می داند. فرمانده و معاونان او و مسوولان رده های مختلف می توانند خود را از دسترس رسانه ها دور نگاه دارند و به سوال یا ابهامی پاسخ ندهند اما وظیفه ذاتی سخنگو این است که پاسخ بدهد و در فواصل زمانی مشخص نشست خبری برگزار کند. همین امر موجب می شود از حجم شایعات کاسته شود و افکار عمومی چندان در انتظار نماند.
2- سخنگوی منصوب شده سابقه مدیریت اجتماعی دارد و چون با نگاه فرهنگی به موضوعات می نگرد از امکان تعامل بیشتری با رسانه ها برخوردار است. نیروی انتظامی هر چند قوه قهریه به حساب می آید اما به خاطر سر و کار داشتن مستقیم با مردم نمی تواند نگاه اجتماعی نداشته باشد. واقعیت این است که شهردار کنونی تهران در دوران فرماندهی نیروی انتظامی تلاش فراوانی برای ارتقای چهره اجتماعی این نیرو انجام داد اما پاره ای رخدادهای سیاسی که بعد از مسوولیت او اتفاق افتاد بار دیگر نیروی انتظامی را به وضعیت «بیشتر نظامی و کمتر اجتماعی» سوق داد.
انتصاب سردار منتظر المهدی در آغاز مسوولیت سردار اشتری از یک دوره تازه خبر می دهد و از اراده ای که ارایه تصویر بهتری از فعالیت های پلیس نزد مردم را ضروری می داند و این که نمی خواهد به عنوان یک نهاد صرفا نظامی- انتظامی که تنها با زبان اجبار سخن می گوید شناخته شود.
3- وجود سخنگو به این معنی است که دیگر فرماندهان و معاونان از حجم اظهار نظر و سخنرانی و موضع گیری های پراکنده و گاه متناقض کم کنند و به وظایف ذاتی پلیس بپردازند. در هر نهادی که سخنگو فعالیت می کند اظهار نظر دیگران – به جز عالی ترین مقام آن نهاد- محدودتر و بسامان تر می شود چرا که اگر قرارباشد همچنان همه حرف بزنند و موضع بگیرند نیاز به سخنگو نیست. (این حُسن البته قابلیت تبدیل به عیب را دارد اگر دیگران نگویند و سخنگو هم سکوت کند).
4- با توجه به این که وزیر کشور جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی است مردم انتظار دارند پلیس، همسو با اهداف دولت باشد و مجری نه سیاست گذار. خوش بختانه پس از سخنان صریح اخیر رییس جمهوری به عنوان رییسِ وزیر کشور و به رغم موضع گیری های دیگران خود فرمانده نیروی انتظامی و معاونان صحبت خاص یا تندی انجام ندادند. از این منظر حضور سخنگو سبب می شود امکان ارزیابی انطباق رفتار و گفتار نیروی انتظامی با دولت منتخب ملت، بیشتر فراهم آید و در موارد نقض، وادار به پاسخ گویی می شود.
5- حضور سخنگو به سلامت خود نهاد متبوع هم کمک می کند. زیرا نمایندگان رسانه ها اطلاعات قابل توجهی را چه در کنفرانس های خبری و چه در مقام ارتباط با سخنگو به او منتقل می کنند که می تواند به کار مدیریت آن نهاد بیاید.حال آن که این ارتباط یا با دیگران میسر نمی شود یا اگر هم امکان پذیر باشد فضایی را ایجاد می کند به امکان رصد و پی گیری مواردی که از نگاه رسانه ها قابل تعقیب هستند لطمه وارد می کند.
6- سفر فرمانده کل و معاونان به دیگر کشورها مستلزم رعایت پروتکل ها و انجام دعوت هایی است که چه بسا امکان پذیر نباشد یا ضرورتی به آنها احساس نشود. اقتضای سخنگویی اما ارتباط است و کسب اطلاع و او مدام در حال افزایش و ارتقای سطح دانسته های خود است و طبعا آنها را به فرماندهان از عالی ترین مقام تا سطوح پایین تر منتقل می کند و می تواند تجربه های دیگران را نیز منتقل کند. این که به جریمه های رانندگی به چشم یک منبع درآمد نگاه کنیم و عددی معادل هزار میلیارد تومان را برای آن در نظر بگیریم و با این پول پارکینگ طبقاتی نسازیم، در جاهای دیگر یا نیست یا کم است و سخنگو می تواند به این موضوعات فکر کند و درباره آنها پاسخ دهد. چرا که مدام در معرض ارتباط با رسانه هاست. مثال های متعدد دیگر هم وجود دارد که خارج از این بحث است اما در مجموع می توان گفت سخنگو فرماندهان مشغول در دنیای پلیسی را با جامعه و بیرون پیوند می زند. از درون به بیرون می گوید و واقعیت های بیرون را به درون منتقل می کند و در عمل شانی فراتر از سخنگویی دارد.
این 6 نکته اما نیمه پر لیوان و وجوه مثبت قضیه است و دو نگرانی هم وجود دارد:
اول این که دیگران خود را موظف به پاسخ گویی ندانند و به سخنگوی پلیس ارجاع دهند - که همان گونه که در بند سوم توضیح داده شد اگر به معنی پرهیز از پراکنده گویی و اظهارات ضد و نقیض باشد خوب است- اما اگر قرار باشد فرماندهان واحدهای موضع گیری و موضوعات مختلف را به سخنگو موکول کنند ولی سخنگو هم در دسترس نباشد نقض غرض خواهد بود.
نگرانی دیگر این است که سخنگو گمان کند اقتضای این شغل بیان سخنان دوپهلو و به کارگیری عبارات دیپلماتیک همچون سخنگوی وزارت خارجه است یا چنانچه گاه در موضع گیری های سخنگوی وزارت ارشاد دیدیم عینا مطابق نظر شخص وزیر نباشد.
درست است که سخنگوی وزارت خارجه ناگزیر از بیان عبارات کاملا دیپلماتیک است و سخنگوی نیروی انتظامی هم طبعا ملاحظات امنیتی را باید رعایت کند اما سخنگویی به معنی الزام در به کار گیری تعابیر کلیشه ای و غیر شفاف نیست.
با رعایت این دو نکته و با لحاظ موارد 6 گانه پیش گفته انتصاب سخنگوی نیروی انتظامی را باید به فال نیک گرفت و داوری درباره عملکرد سردار منتظر المهدی در این جایگاه تازه را به بعد واگذاشت.