آبدارچی زن یک شرکت بازرگانی به خاطر سرقت ۷۰ هزار تومان در حالی که در شرکت حبس شده بود با پلیس تماس گرفت. این زن ۳۷ ساله ادعا کرد که به خاطر گرسنگی بچهاش دست به سرقت ۷۰ هزار تومانی پول در ۲ مرحله زده است.
به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه «ایران»، ساعت ۱۷ عصر روز سوم شهریورماه
سال جاری زن جوانی در تماس تلفنی با پلیس ۱۱۰ مدعی شد که در محل کارش در
خیابان بخارست حبس شده است. به دنبال این ماجرا، تیمی از مأموران تجسس
کلانتری ۱۰۵ سنایی برای اطمینان به این شرکت بازرگانی که در زمینه مواد
غذایی فعالیت دارد، مراجعه کردند. مأموران در جریان تحقیقات از نگهبان شرکت
دریافتند که شرکت بازرگانی تعطیل نیست و کارمندان مشغول کار هستند.
وقتی
مأموران برای بازدید در یکی از اتاقهای شرکت را باز کردند با زن جوان
گریانی روبهرو شدند.
این زن گریهکنان به مأموران کلانتری گفت: ساعت ۴ و ۵۰ دقیقه عصر بود که آماده شدم تا به خانه بروم. وقتی خواستم در را باز کنم، دیدم قفل است. در حالی که جا خورده بودم با صدای بلند از همکارانم کمک خواستم. در این میان مدیرعامل شرکت که یک مرد پاکستانی است، آمد و گفت که به پولهای وی که در جیب کتش بوده است دستبرد زدهام و باید زندانی شوم تا زمانی که پولهایش را برگردانم.
همزمان با اظهارات این زن که آبدارچی شرکت است، مدیرعامل سر رسید و به مأموران پلیس گفت: کسی این زن تبهکار را زندانی نکرده است. چندی پیش خیلی اتفاقی متوجه شدم که ۲۰ هزار تومان از جیب کتم سرقت شده است. از آنجا که مبلغ ناچیزی بود بیخیال ماجرا شدم تا اینکه امروز نیز متوجه شدم ۷۰۰ دلار و ۵۰ هزار تومان دیگر از کتم به سرقت رفته است. از آنجا که اتاقهای شرکت مجهز به دوربین مداربسته هستند، اقدام به بازبینی دوربین کردم، دیدم این زن آبدارچی دزد پولها و دلارهایم است. اکنون از وی شکایت دارم.
در ادامه، زن تبهکار به کلانتری انتقال یافت. او وقتی در برابر بازپرس بیضیزاده از شعبه چهارم دادسرای خارک قرار گرفت در بازجوییها جرمش را گردن گرفت اما دزدیدن ۷۰۰ دلار را نپذیرفت.
این زن در بازجوییها ادعا میکرد که به خاطر گرسنگی پسر ۴ سالهاش دست به سرقت پولهای مدیرعامل شرکت زده است.
گفتوگویی کوتاه با این زن را در ادامه میخوانید:
* سابقهداری؟
نه.
* میزان تحصیلات؟
دیپلم.
* چند وقت است که در شرکت بازرگانی مشغول به کار هستی؟
چند ماه پیش برای کار به یک شرکت کاریابی مراجعه کردم تا اینکه ۱۶ تیرماه با من تماس گرفتند و به عنوان آبدارچی در شرکت بازرگانی مشغول به کار شدم.
* چی شد که به فکر سرقت پولهای مدیرعامل افتادی؟
ساعت ۱۱ بود که دیدم اساماس برایم آمد. وقتی گوشیام را برداشتم پیام را خواندم. دختر ۱۶ سالهام نوشته که مامان هیچ صبحانهای توی یخچال نداریم و میلاد گرسنه است. با دیدن این پیامک خیلی ناراحت شدم چرا که تحمل نداشتم ببینم پسر ۴ سالهام گرسنه است. بنابراین به خاطر اینکه بتوانم برای آنها مواد غذایی بخرم از جیب مدیرعامل ۵۰ هزار تومان پول برداشتم تا شیر، تخممرغ و نان بگیرم.
* مگر همسرت کار نمیکند؟
دو ماهی است که همسرم برای پیدا کردن کار به بندرعباس رفته است و در آنجا به صورت آزمایشی مشغول به کار شده و تاکنون هیچ حقوقی دریافت نکرده است. ابتدا وضع مالی خوبی داشتیم و شوهرم رنگ کورهای کار میکرد اما بد آورد و ورشکست شد. دار و ندارمان به باد رفت و مجبور شد برای کار به بندر برود.
* بچههایت میدانند که دزدی کردهای؟
دیشب که کلانتری بودم دختر ۱۶ سالهام متوجه شد. آمد و به من گفت مادر چرا دزدی کردهای؟ آبروی ما را بردهای. من یک سیلی به او زدم، به خاطر اینکه پیامک او مرا واداشت که دست به سرقت بزنم.
* ۷۰۰ دلار را چه کار کردی؟
باور کنید من دلاری ندیدم. تنها در ۲ مرحله ۷۰ هزار تومان دزدیدم.
* همسرت میداند که دست به دزدی زدهای؟
بله، الان آمده و در راهروی دادسرا منتظرم است.
* الان به چه فکر میکنی؟
به بچههایم.
* از زندان نمیترسی؟
نه، ترس از زندان ندارم اما آبرویم رفت.
این زن پس از رضایت شاکی با قرار تعلیق تعقیب آزاد شد.