روزنامه اعتماد - «ما يك اربابي (امام زمان) داريم كه به زودي ميآيد و به اتفاق آن اربابمان آنچنان حالتان را ميگيريم كه در تاريخ ثبت شود.» اين جملات ماحصل همه اتفاقاتي است كه بعدازظهر دوشنبه سوم تير در مراسم گراميداشت اين روز، گفته و شنيده شد. اما ماجرايي كه شايد باعث شد محمود احمدينژاد به تاسي از آنها اين جملات را بر زبان آورد چه بود؟ در شبي كه رييس جمهور در كنار همه ياران - كه رقيبان اصولگرا آنها را جريان انحرافي مينامند - و در ميانه شور، شعار، فرياد، تقدير و دست بوسي با انواع و اقسام تمجيد و تجليل! روبهرو بود، مردي كه همواره سعي ميكرد روندي آرام و نزديك در ياري گفتمان سه تير به نمايش گذارد، زبان به سخنان متفاوتي گشود.
مردي كه گويا او يار عدالتخواهي و ولايتمداري احمدينژاد است، در بزرگداشت «حماسه سوم تير» حرفهايي زد كه صداي ستون خبرهاي ويژه حسين شريعتمداري در كيهان را نيز در آورد. غلامحسين الهام در پايان صحبتهاي خود در اين برنامه گفت: «احمدينژاد كه هوشمندترين و وفادارترين پيرو امام زمان (عج) بوده و نيابت او را پيروي كرده است، در رجعتي ديگر، همراه با امام عصر (عج) حكومتي مطلوب را پيگيري خواهد كرد. » اما الهام كه بود و چگونه به مفهوم رجعت براي احمدينژاد رسيد؟ احمدينژادي كه خود چندي پيشتر رييسجمهور فقيد ونزوئلا را به همين مفهوم مزين ساخته بود. آيا رجعت محمود احمدينژاد- - كه همسر آقاي سخنگو او را معجزه هزاره سوم ميدانست - به الهام، الهام شده بود؟
1- غلامحسين الهام متولد سال 1338 در انديمشك است. او مدرك كارشناسي حقوق قضايي خود را از دانشگاه تهران، كارشناسي ارشد حقوق جزا و جرمشناسي را از دانشگاه تربيت مدرس و دكتراي حقوق جزا و جرمشناسي را نيز از همين دانشگاه گرفته و هماكنون عضو هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران است. الهام در زمان رياست محمود هاشمي شاهرودي بر قوه قضاييه و حد فاصل سالهاي 1381 تا 1383، سخنگوي اين قوه بود و پس از آن به مدت شش سال عضو حقوقدان شوراي نگهبان و سخنگوي اين شورا شد.
با پيروزي محمود احمدينژاد در انتخابات نهمين دوره رياستجمهوري در سال 1384، الهام نيز كه علاقه وافري به رييس تازه دولت ايران داشت، پس از كنار رفتن داوود احمدينژاد از رياست دفتر محمود احمدينژاد، رياست دفتر او را بر عهده گرفت و در عين حال سخنگوي دولت نيز شد. اما در سال 1385 و در پي درگذشت جمال كريميراد، وزير وقت دادگستري در يك حادثه رانندگي، غلامحسين الهام به عنوان وزير پيشنهادي براي تصدي وزارت دادگستري به مجلس معرفي و مجلس نيز به او راي اعتماد داد. دلبستگيهاي احمدينژاد به اطرافيانش باعث شد كه پس از وزارت دادگستري سيلي از مشاغل به الهام داده شود. نماينده ويژه رييسجمهور و رييس ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز (1386 تا 1388) را نيز ميتوانيد به سخنگويي دولت، وزارت دادگستري و عضويت در شوراي نگهبان اضافه كنيد تا شغلهاي گوناگون الهام را تا پيش از سال 1388 در يابيد.
شغلهايي كه همواره در گفتوگوهاي او با رسانهها به عنوان يك مشكل از آن نام برده ميشد و اصحاب رسانه هر گاه ميخواستند حضور نامنظم آقاي سخنگو را اثبات كنند به تعدد شغلهاي الهام اشاره ميكردند. موضوعي كه خود او هيچگاه آن را نپذيرفت: «حجم كارهاي وزارت دادگستري به اندازه يكي از اداره كلهاي وزارت كشور هم نميشود. ستاد مبارزه با قاچاق هم كار عملياتي ندارد و تنها هماهنگكننده است. شغل من معلمي است و چون ديناري بابت اين مسووليتها دريافت نميكنم پس كارم شغل محسوب نميشود.»
اما نمايندگان مجلس را در دورههاي هفتم و هشتم سوداي ديگري بود. ابتدا طرح يكفوريتي «الحاق يك تبصره به قانون ممنوعيت تصدي بيش از يك شغل» در مجلس هفتم تصويب شد. طرحي كه اكبر اعلمي نماينده سابق تبريز صراحتا آن را براي منع چندشغلگي غلامحسين الهام ارائه داده بود. اين طرح در 18 فروردين ماه 1387 به تصويب نهايي مجلس رسيد اما در 15 ارديبهشتماه همان سال، شوراي نگهبان آن را رد كرد. اصلاحات جزيي مجلس براي رفع ايراد شوراي نگهبان نيز افاقه نكرد و اين طرح به مجمع تشخيص مصلحت نظام سپرده شد. الهام كه بارها در سخنرانيهاي متعدد گفته بود شأن نزول اين طرح خود اوست به احمدينژاد نامه نوشت و استعفا داد اما احمدينژاد در پاسخ او را برادري دلسوز خواند و از او خواست تا در مناصب خود همچنان با قدرت و انگيزه به فعاليتش ادامه دهد. از سوي ديگر مجلس هشتم نيز با ادغام «ستاد مبارزه با مواد مخدر» و «ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز» يكي ديگر از مشاغل الهام را معلق كرد.
پر واضح بود كه درباره دو شغله بودن نيز مجمع تشخيص راي به نظر مجلس دهد و در نهايت حضور در شوراي نگهبان براي حقوق دانان يك شغل محسوب شد و الهام در ميانه سال 1388 تصميم گرفت عطاي دولت را با اين سخنان به لقايش بخشد: «زحمت زيادي براي من كشيده شد، مجمع تشخيص مصلحت، مجلس هفتم و مجلس هشتم زحمت كشيدند، قانون تصويب كردند. نبايد قانون ناديده گرفته شود، چرا كه براي تصويب اين قانون زحمت زيادي كشيده شده است. من قبلا نيز گفتم كه نيازي به اين زحمتها نيست و شما بفرماييد ما تقديم ميكنيم.»اما داستان مشاغل الهام به همين جا ختم نشد. او كه پس از انتخابات سال 88 و انتصابهاي محمود احمدينژاد ترجيح ميداد از فضاي دولت دور بماند و در شوراي نگهبان به فعاليت خود ادامه دهد، در پايان اين سال از سوي آيتالله آملي لاريجاني براي عضويت مجدد در شوراي نگهبان معرفي نشد و به قول خودش مشغول معلمي بود تا اينكه باز هم رييس دولت به او حكم داد. در 20 مرداد 1389 محمود احمدينژاد در حكمي غلامحسين الهام را به عنوان مشاور حقوقي خود منصوب كرد. اين حكم باعث شد تا باز هم شايعاتي درباره نزديك شدن الهام به تيم احمدينژاد به گوش برسد هر چند كه خود الهام اظهار ميداشت قصد پذيرش مسووليت اجرايي را ندارد.
2- الهام كه تقريبا سال 89 را با سخنراني و مصاحبه گذرانده بود، به ناگاه از تيرماه 90 به عرصه سياسي ايران به صورت فعال بازگشت. او ابتدا در حالي كه مشاور احمدينژاد نيز بود درباره رييسجمهور ايران و رفتارهايش گفت: «احمدينژاد در برخي رفتارهاي سياسي از جمله انتخابات مجلس هشتم دچار اشتباهاتي در حمايت از برخي اشخاصي شد كه با دست خود براي روند خدمت خود، مشكلاتي ايجاد كرد. همين مشكلات باعث شد كه اندكي سياسيكار بشود و سياسي كار با صداقت زلال سوم تير، هميشه قابل جمع نيست. اين مشكلات وي را با واكنشها و اقداماتي روبهرو كرد كه گاهي مزيد بر مشكلاتش شد؛ از جمله چينش همكارانش.»
گويا اتفاق تازهيي در حال وقوع بود. الهام از احمدينژاد انتقاد ميكرد! كمتر از 20 روز پس از اين سخنان اما خبر تازهيي به گوش رسيد كه معماي انتقاد الهام از احمدينژاد را ميگشود: «پس از آنكه تلاشها براي تشكيل جرياني موسوم به «شوراي حكميت اصولگرايان» به نتيجه نرسيد «جبهه پايداري انقلاب اسلامي» به دنبال اعلام موجوديت است. » جبههيي متشكل از ياران و وزراي احمدينژاد در دولت نهم كه حالا مشي او در دولت دهم و البته اطرافيانش را نميپسنديدند. در اين بين انتقادهاي الهام از احمدينژاد نيز رنگ و بوي تازهيي به خود ميگرفت.
او در 14 شهريور 1390 ضمن اشاره به شيوع جريان موسوم به انحرافي در بدنه دولت دهم گفت: «متاسفانه جريان انحرافي، فرآيند پويايي انقلاب را تبديل به ايستايي و توقف كرده است... جريان انحرافي، جنگ را به خانه ميكشاند و زمينه توسعه و آباداني كشور را از دولتمردان سلب ميكند. رسانهها بايد مراقب جريان انحرافي باشند...»
حتي او كه اكنون به عنوان يكي از اعضاي هيات موسس جبهه پايداري مطرح بود ادعاي برخي افراد درباره ارتباط اين جبهه با جريان انحرافي را «جوك سياسي» خواند. اما اين پايان قصههاي الهام و دولت دهم نبود و در كمتر از يك سال ناگهان ورق برگشت. شايعهها حاكي از آن بود كه غلامحسين الهام عضو هيات موسس «جبهه پايداري» پس از انتخابات مجلس شوراي اسلامي، به دليل «مشغله كاري» از حضور در شوراي مركزي اين جبهه انصراف داده است. حتي زماني كه در مهرماه 91 اسامي 17 عضو شوراي مركزي جبهه پايداري اعلام شد نامي از غلامحسين الهام ديده نميشد.
تصميمي كه زهره طيبزاده عضو شوراي مركزي جبهه پايداري درباره آن چنين گفت: «دكتر الهام به لحاظ فكري و اعتقادي همراه جبهه هستند اما به لحاظ تاكتيكها چون معتقدند بايد به دولت كمك شود تا دولت بسامان به كارش خاتمه دهد با آن همكاري ميكنند و ديگر ارتباطشان با جبهه پايداري قطع شد.» چند ماه بعد نيز محمدمهدي زاهدي، وزير سابق احمدينژاد و عضو جبهه پايداري درباره كنارهگيري الهام اظهار داشت: «درباره بازگشت الهام به دولت، حقيقتش من هم تعجب كردم. همان روزي كه حكم ايشان صادر شد سوال كردم شما چطور اين پست را پذيرفتيد؟ ايشان هم در جواب من توضيحات مفصلي دادند. كليتش اين بود كه رييسجمهور اصرار زيادي داشتند كه يك فرد با تجربه و جا افتادهيي بيايد اين سكان را به دست بگيرد.»
الهام كه در طي اين چند سال بارها اعلام كرده بود كه از لحاظ عاطفي دلش براي احمدينژاد تنگ ميشود دوباره خود را نزديك به دولت ميديد. دولتي كه شايد با سال 90 هيچ فرقي نكرده بود. اگرچه دولت نهم، تنها يك سخنگو داشت و غلامحسين الهام در اين سمت، هر شايعهيي درباره دولت را تكذيب ميكرد، اما دولت دهم بر اساس تكثر سخنگوها شكل گرفت. شمسالدين حسيني سخنگوي اقتصادي دولت و مصطفي محمدنجار سخنگوي سياسي دولت دهم بودند. اما به يكباره علي سعيدلو اعلام كرد كه بار ديگر دولت يك سخنگوي واحد خواهد داشت و او كسي نيست جز غلامحسين الهام. از آن پس بود كه سيل حكمها و منصبها از سوي رييسجمهور براي الهام آغاز شد. او در 21 آذر 1391 به عنوان رييس شوراي اطلاعرساني و سخنگوي دولت، در 6 دي 1391 به عنوان معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييسجمهور و در 10 دي 1391 به عنوان نماينده رييسجمهور در شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران منصوب شد.
3- الهام كه در خرداد 88 و در بحبوحه انتخابات رياستجمهوري نميتوانست به عنوان يك حقوقدان شوراي نگهبان از كانديداي خاصي حمايت كند، بر خلاف اين رويه در مصلاي امام خميني تهران و در ميتينگ احمدينژاد چند دقيقهيي سخن گفت. عملي كه هر چند او بعد از گذشت هشت ماه پذيرفت برخلاف قانون بوده است اما نشان از علاقه خاص او به احمدينژاد داشت. الهام در هر فرصتي به دفاع از احمدينژاد ميپرداخت تا جايي كه درباره مناظرههاي انتخابات رياستجمهوري سال 88 گفت: «من تعصبي روي آقاي احمدينژاد ندارم و در اين جريانات ايشان را مقصر نميدانم. او حق داشت در مناظره حرف خودش را بزند و در برابر كساني كه از سال قبل رييسجمهور قانوني كشور را دروغگو ميخواندند از خود دفاع كند.» حتي درباره رابطه احمدينژاد و مشايي گفت: «هركس علاقه و شناختي شخصي از افراد دارد كه شايد در نظر ديگران اين طور نباشد و بگذاريد از اين مساله مشايي و رابطه او با احمدينژاد عبور كنيم. هنوز خطرات بزرگتري هست كه آنها در اولويت هستند و الان وقت پرداختن به اين مساله نيست.»
4 - اما داستان شنيدني «آقاي شغلهاي بسيار» يك قسمت ويژه به نام هاشمي و مجمع تشخيص مصلحت نظام دارد. رابطه نه چندان خوب! محمود احمدينژاد و اكبر هاشميرفسنجاني باعث شد تا در اين ميانه گاهي از سوي سخنگوي دولت حملاتي به مجمع و رييس آن صورت گيرد. الهام در يكي از نخستين واكنشهايش نسبت به مجمع در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه چرا رييسجمهور در اين جلسات حضور پيدا نميكند، گفت: «با اين تركيب مجمع مشكلي حل نميشد؛ چراكه اكثريتي در مواجهه با دولت بهخصوص با رويكرد حزبي و جرياني شكل گرفته و آقاي هاشمي راس مديريت جريان ضددولت است. ايشان در راس مجمع اكثريتي را كه اداره ميكنند و طبعا فرصتي براي دولت نميگذارند.»
شاهبيت اظهارنظرهاي الهام درباره مجمع نيز به روزهايي باز ميگشت كه او هيچ سمتي در دولت نداشت. الهام در گفتوگو با سايت رجا نيوز در پاسخ به سوالي درباره اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام و چگونگي نبود آنان در ليست جبهه پايداري گفت: «به نظرم مقام معظم رهبري ميخواهند از همه چهرههاي سياسي موجود جامعه، بهخصوص افرادي كه احتمال ميرود به مجلس نتوانند ورود كنند، استفاده كنند. بيكاري براي سيستم، مزاحمت ايجاد ميكند. در مجمع تشخيص مصلحت، انتصاب خود افرادش هم يك جور مصلحت است. هم مصلحت است و هم بايد از اطلاعات آنها در يك جايي در نظام استفاده شود كه ميشود. تثبيت آقاي هاشمي را هم رهبري بر تغيير وي ارجح ميبينند، ولي معلوم است كه مجمع كارآيي خود را از دست داده است. شايد اين طور تلقي شود كه اين عدم كارآيي به دليل نسبت مجمع با دولت و رفتارهاي تند و كينهورزانه آن با دولت است و دولت كه عوض شود، اين كارآييها برميگردد و رفتارها تغيير ميكنند.» همين جملات كافي بود تا يك بار ديگر - البته پيش از قضيه رجعت - روزنامه كيهان چنين اظهاراتي را سخيف بخواند و افراد و رسانههاي زيادي به اين گفتهها بتازند. واكنشها به اندازهيي بود كه خود الهام دست به قلم برد و به تبيين حرفهايش پرداخت اما ماجراي او با رييس مجمع به همين جا ختم نشد.
5- اما داستان حرفهاي عجيب الهام حكايتي شنيدنيتر دارد. حكايتي كه پي گرفتن آن، شنيدن جملات «رجعت احمدينژاد با امام زمان» را چندان عجيب نمينماياند. معاون توسعه مديريت و سرمايه انساني رييسجمهور در همايش گراميداشت سيامين سالروز تنقيح گزينش به فرمان امام(ره) كه در نهاد رياستجمهوري برگزار شد، گفت: «بهترين گزينش را دختر حضرت شعيب انجام داد كه حضرت موسي را با توجه به امانتداري و ساير خصايص ويژه به همسري انتخاب كرد و ما نيز بايد از همين معيارها استفاده كنيم.» الهام در پنجمين همايش ملي روابط عمومي دستگاههاي اجرايي و سومين جشنواره ملي ارتباطات و فناوري اطلاعات در سالن اجلاس سران نيز اظهار كرد: «امروز شاهديم و فردا نيز تاريخ شهادت خواهد داد كه نحوه سلوك ايشان (رييسجمهور) يك صحنه بينظير آفريده است و ديگر اين مردم نيستند كه دنبال حاكم باشند بلكه اين رييسجمهور است كه به سوي مردم ميدود... ايشان الگوي تازه ارتباطي در عرصه بينالمللي آفريدند كه يك نوع پيامرساني است و به مشي پيامبران در شهر و روستا به دنبال ارتباط سازنده و انساني با مردم تلاش كرده است تا اين جامعه را با امام و نقطه كمال تعالي مرتبط كند و روابط عموميها نيز با اين رويكرد است كه موفق خواهند شد.» مشي پيامبرگونه احمدينژاد باعث شد تا جواب سوال ابتدايي اين سطور را بتوان به خوبي داد. رجعت احمدينژاد با امام زمان حرفي بود كه به يك روند هشت ساله مربوط ميشد و نه به يك بزرگداشت. چه پيش از آن نيز كيهان واژگان الهام را چونان مورد اخير «سخيف» خوانده بود و در ميان منتقدان استفاده از بشقاب خالي براي امام زمان به شديدترين شكل ممكن مورد انتقاد قرار گرفته بود. رجعت الهام به دولت گويا با الهام رجعت بر او همراه بود.