به گزارش مهر، کوچ بهاره عشایر بویراحمدی و قشقایی آغاز شده و آنان اینک تپه ماهورهای گچساران را ترک می کنند تا بهار و تابستان را در دامنه های دنا در بویراحمد و سمیرم سپری کنند.
عشایر بار و بنه بر دوش با موسیقی زنگوله ها و نوای هی هی چوپانان، از قشلاق به ییلاق و از بهار داغ گرمسیر به سوی خنکای ییلاق، آنجا که چشمه ها جوشان، دشت ها سبز و رودها خروشان اند، کوچ می کنند.
رمه ها تمام دار و ندار آنان است و علف بهانه کوچ از وُردی به وردی(سکونتگاه) دیگر و آنها قرنهاست که درحرکتند و این شیوه کهن زندگی را ادامه می دهند.
اگر چه بنیان زندگی عشایری بر اقتصاد و معیشت استوار است اما این زیست زیبا پر از فرهنگ، آیین، هنر و باورهایی است که از گذشته به ارث مانده و بر جاذبه های این زندگی می افزاید.
براین اساس است که پستی و بلندیهای زندگی با طبیعت در ترانه ها، ملودیها، مثلها، حکایتها و حتی در نقش دست بافته های عشایر ساری و جاری است.
اکنون مراتع کوهستانهای زاگرس مرکزی و جنوبی سبز شده و برفها آب شده اند، چشمه ها جوشیده وبلوطهای هزار ساله سایه داده اند و عشایر دل می کنند از قشلاق و برای همزیستی با بهار ییلاق، به سردسیر می روند.
نغمه کوچ دیگر خوش آهنگ نیست
اگر چه روزگاری حکایت کوچ حکایت نغمه ها و نی لبک ایلیاتی ها، پند پیران و قصه های مادران و شوق کودکان ایل از تولد بره ها و بزغاله ها در مسیر کوچ بود و این خاطرات هفت رنگ در گلیم ها و گبه ها نقش می بست، اما اینک حکایت کوچ حکایت دیگری است که کام ایلیاتی ها را در فصل شیرین و سخت کوچ، تلخ کرده است.
دزدان در مسیر کوچ پیوسته در کمین عشایر نشسته اند. در کمین تنها سرمایه آنان یعنی رمه ها که دل عشایر خون می شود تا میشی بزاید و بره ای گوسفندی شود و شیر دهد و پشم و شیرش ماست و دوغی شود بر سر سفره و پشمش دستبافته ای برای شبهای سرد زمستان.
در سرما و گرما، از باران و برف و تیغ آفتاب، در سالهای کم آبی و کم علفی، از چنگ گرگها و درد و مرضها، تب برفکی و آنفلوآنزای خوکی و... حفظشان می کنند تا بنیان اقتصاد خانواده متلاشی نشود.
برای زندگیشان و فرزندانشان آرزو ها دارند. آرزوهایی کوچکی که در شعرهایشان تجلی می یابد.
"ای خدا بارون بزن میشم بزایه"
"بره ش و نذر بکنم یارم بیایه"
و چه سخت است وقتی این آرزوها رنگ دیگری بگیرد.
از نامهربانی انسانها گله مندیم
شکرالله سیفی هنوز با هفتاد و اندی سال هر بهار و پاییز کوچ می کند. چین و چروک های های صورتش هر یک خود حکایتی است از سختی ها و رنج هایی که برده است اما می توان امید را در برق چشمانش تماشا کرد.
از او در خصوص مشکلات این روزهای کوچ می پرسم و با حرارت می گوید: عشایر با سختی بزرگ شده اند و به سختی ها عادت دارند. سختی هایی که محصول زندگی در طبیعت است اما اگر طبیعت گاهی سختیهایش را نشان می دهد در پس این سختی ها، طبیعت، زیبایی ها و شیرینی هایی هم به عشایر هدیه می دهد.
وی می افزاید: سختی های طبیعت زیباست و خاطرات شیرین امروز و دیروز و فردا می شود و عشایر این سختی ها را با جان می خرند.
سیفی ادامه می دهد: اگر برف و طوفانی یا سیل و خشکسالی چیره می شود، حکم خداست و عشایر شکر گذار که هرچه از او رسد نیکوست اما گاهی آنچه دل ما را به درد می آورد، نامهربانی هایی است که از انسانها سر می زند.
این عشایر ایل آقایی بویراحمد می گوید: در نبود ایل راهها که مسیر کوچ عشایر در طول تاریخ بوده اند و اکنون توسط منابع طبیعی به افرادی واگذار شده و راه را برکوچ بسته، دزدان آرامش و آسایش را از ما ربوده اند.
وی تصریح می کند: بارها با مسئولان در این خصوص و مشکلات امنیتی عشایر صحبت کرده ایم و حتی سال گذشته جلسه ای در گچساران با حضور فرماندار برگزار شد اما آنان دراین جلسه گفتند "دزدان روز روشن در شهرها کابل های برق را می دزدند و کاری از ما ساخته نیست شما که در بیابان هستید."
سرقت دهها راس دام عشایر در قشلاق گچساران
یکی دیگر از عشایر بویراحمد نیز در این خصوص می گوید: طی چند ماه اخیر دزدان دهها راس گوسفند و بز عشایر را در منطقه گچساران دزدیده اند.
ابراهیم حیدری می افزاید: تنها از یکی از عشایر منطقه دریلا در یک شب 23 راس گوسفند و بز دزدیدند.
وی ادامه می دهد: دزدان در سیاهی شب می آیند و شبی نیست که دزدی به گله ای نزند و اگر شانس بیاوریم و بیدار باشیم می توانیم جلویش را بگیریم. چند شب گذشته دزدی آمد و 11گوسفند یکی از هم ولایتی های ما را ربود.
روز کوچ می کنیم، شب کشیک می دهیم
حاج شکرالله حرفهای ابراهیم را قطع می کند و می گوید: حالا در مسیر کوچ مجبور هستیم روز کوچ کنیم و شب کشیک دهیم و شیوه کشیک هم به این شکل است که زنان تا ساعت 12 شب مواظب هستند و بعد از این ساعت آنان می خوابند و مردان تا طلوع صبح از گله ها مراقبت می کنند.
از او سوال می کنم در این وضعیت خسته نمی شوید، می گوید: خسته که چه عرض کنم کور می شویم. دزدان از ساعت 12 شب به بعد می آیند و اگر چشم برهم بزنیم، دزد هم گله ها را می برد.
حکایت پای بز و چشم دزد پایانی ندارد
وی ادامه می دهد: دزد همیشه بوده و از قدیم گفته اند "هرجا پای بز است، چشم دزد هم هست" ما هم نمی توانیم کوچکترین دفاعی کنیم. اگر زخمی بر صورت دزدی افتاد فردا از ما شکایت می کنند و می گویند: "ما رفته بودیم تا گوسفند بخریم". حالا یکی نیست سوال کند و بگوید که چرا نیمه شب برای خرید آمده بودند؟.
سیفی می افزاید: اگر هم دزدی آمد و بز و گوسفندی را برد، و شکایت کردیم، می گویند شاهد بیاورید و ما نمی دانیم در آن تاریکی شب از کجا شاهد بیاوریم. اگر شاهد بود که دزد جرأت نمی کرد بیاید دزدی کند.
یکی از عشایر قشقایی که به سوی مناطق ییلاقی سمیرم در حال کوچ است نیز می گوید: روز که در حال کوچ هستیم و شب که خسته از کوچ باید تجدید قوایی کنیم، از ترس دزدان چشم بر هم نمی گذاریم.
بهرام دره شوری می افزاید: در یکی از کوچها عده ای راه را بر من بستند و دو گوسفند مرا سوار ماشینی کردند و بردند. برای شکایت به پاسگاه رفتم اما وقتی آنها را نمی شناسم از چه کسی شکایت کنم؟
وی ادامه دهد: این دامها تنها سرمایه و دارایی ما هستند و ما بوسیله آنان معیشت می کنیم. مگر این سرمایه چقدر است که باید بخشی از آن توسط دزدان ربوده شود، بخشی از بیماریها بمیرند و بخشی هم در مسیر کوچ و در جاده ها توسط کامیونها زیر گرفته شوند.
وی بیان داشت: به خدا ما برای تک تک این گوسفندان زحمت می کشیم و از نان خود می زنیم تا جو و کاه و علف بخریم و این گوسفندان از گرسنگی تلف نشوند. این حق ما نیست.
سارقان مسلح چوپان کوچرو را زخمی کردند
دل عشایر پراست از ناگفته هایی که گفتنشان بر دلها زخم می زند و گونه ها را خیس می کند و البته این تمام مصیبتی نیست که بر عشایر می رود.
هفته گذشته بود که عده ای ناشناس در مسیر کوچ به دامهای یکی از عشایر قشقایی در دشتی اطراف یاسوج تیراندازی می کنند و هفت راس دام او را بی دلیل می کشند و داغ بر دلش می گذارند.
رئیس امور عشایر گچساران هم این روزها نگران عدم امنیت عشایر در مسیر کوچ است و می گوید: نا امنی در مناطق عشایری بیداد می کند.
او در خصوص آمار سرقت احشام عشایر در این شهرستان گفت: اوایل عشایر مالباخته سرقتها را به ما گزارش می دادند اما بعداز اینکه دیدند کاری از دست ما هم ساخته نیست، برخی دیگر گزارشی ندادند و آمارها کامل نیست.
بهمن آزادی افزود: تنها در فصل زمستان 80 تا 90 راس دام عشایر توسط دزدان به سرقت رفته بود.
وی اظهار داشت: طی هفته های اخیر هم چندین مورد سرقت احشام به این اداره گزارش شد که در یکی از این موارد، دزدان اقدام به سرقت مسلحانه کردند و یکی از عشایر کوچرو را هم زخمی نمودند.
آزادی گفت: فرد زخمی شده چند روزی در ای سی یو بود و تحت عمل جراحی قرار گرفت و اینک در حال بهبودی است.
وی خواستار حمایت بیشتر مسئولین از جامعه عشایری شد و گفت: این جامعه پاسداران هویت ما هستند و نباید اجازه داد این میراث کهن رو به زوال برود.
زندگی عشایر درگیرو دار بودن یا نبودن
در حالی آزادی نگران زوال این جامعه تولید کننده است که برخی از عشایر پس از قرنها، مغلوب مشکلات شده اند و به اسکان در شهرها و روستاها روی آورده اند اما برخی دیگر هنوز در مقابل مشکلات مقاومت می کنند و اجازه نمی دهند نفس های آخر زندگی عشایری قطع شود.
با این حال هرساله از جمعیت عشایری کشور کاسته می شود و در طی سالهای گذشته نیمی از عشایر کوچرو در این استان دست از زندگی عشایری کشیده اند. بهرغم افزایش جمعیت، عشایر کهگیلویه و بویراحمد از 22هزار خانوار در سال1346 به 11هزار در سالهای گذشته کاهش یافته است و به طور قطع مشت نمونه خروار است و آمار جامعه عشایری کشور نیز کاهش چشمگیری یافته است.
به نظر می رسد عدم حمایت کافی از زیست عشایری با 212 هزار و 600 خانوار و جمعیت یک میلیون و 200 هزار نفری در قالب 552 طایفه در کشور، منجر به تبدیل شدن آن به زیست روستایی و شهری می شود که این تغییر بی هزینه نیست.