۲۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۱۲۵۸۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۳ - ۱۵-۰۲-۱۳۹۱
کد ۲۱۲۵۸۱
انتشار: ۱۲:۴۳ - ۱۵-۰۲-۱۳۹۱

افشای راز قتل کودک دو ساله به دست مادرش

در ادامه تحقیقات و با توجه به وجود برخی اظهارات ضد و نقیض در میان اظهارات این زن و شوهر ، سارا به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات اولیه خود عنوان داشت که هیچگونه ارتباط و رابطه ای میان او و صاحب مغازه وجود نداشته و تنها تلاش داشته تا از این طریق ، در مسیر تحقیقات پلیس انحراف ایجاد کند .

درگیری زوج جوان با صاحب مغازه پروتئین فروشی راز قتل کودک دو ساله به دست مادرش را فاش کرد.

به گزارش مهر، 12 اردیبهشت امسال ماموران کلانتری 119 مهرآباد جنوبی از طریق مرکز فوریت های پلیسی از یک مورد درگیری میان صاحب یک مغازه پروتئین فروشی و زن و شوهر جوان در خیابان قزوین ـ خیابان حکیم جرجانی با خبر شدند .

با حضور ماموران کلانتری در محل و انجام تحقیقات مقدماتی ، زن جوان عنوان داشت که صاحب مغازه او را چند سال پیش مورد آزار و اذیت قرار داده و همسرش پس از اطلاع از این موضوع ، به همراه وی به تهران آمده و با صاحب مغازه درگیر شده است .

با انتقال زن و شوهر جوان و همچنین صاحب مغازه پروتئین فروشی به کلانتری 119 مهرآباد جنوبی ، زن جوان به نام سارا
16 ساله به ماموران عنوان داشت که بامداد 10 اردیبهشت امسال پسربچه دو ساله اش به نام امیر حسین را با روسری در منطقه حصارک به قتل رسانده است .

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران ، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .

با انتقال زن و شوهر جوان به اداره دهم ، سارا در اظهارات اولیه خود مدعی شد : دو سال قبل برای اینکه وضعیت مالی ما خوب نبود ، به تهران آمدم تا از مغازه ها کمک بگیرم تا اینکه وارد یک مغازه شده و از فروشنده درخواست کمک کردم که صاحب مغازه به بهانه کمک کردن ، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد ..... تا اینکه پس از گذشت نزدیک به دوسال تصمیم گرفتم تا پسربچه خود را به قتل برسانم و برای همین او را با روسری خفه کردم .

با توجه به ادعاهای سارا در خصوص صاحب مغازه پروتئین فروشی ، کارآگاهان اداره دهم به تحقیقات از صاحب مغازه پرداخته و او نیز در طول تحقیقات منکر هرگونه ارتباط و یا آشنایی خود با سارا شد و در اظهاراتش گفت: حدود دو سال پیش ، زمانی که این زن به مغازه آمد ، تنها با هدف کمک کردن مقداری مواد پروتئینی به او دادم تا اینکه پس از مدتی این زن بار دیگر به مغازه آمد و از من در خواست کمک مالی کرد که این بار دیگر به او کمک نکردم و از او درخواست کردم تا دیگر به مغازه من مراجعه نکند و طی این مدت نیز هیچگونه ارتباطی مابین من و این زن وجود نداشت.

با توجه به اعترافات سارا و همسرش به نام حبیب 31 ساله در خصوص رها کردن جسد فرزندشان در منطقه حصارک کرج ، کارآگاهان اداره دهم ضمن انجام هماهنگی های لازم با پلیس آگاهی استان البرز در خصوص انجام تحقیقات به منظور بررسی صحت اظهارات متهمان ، از سوی پلیس آگاهی استان البرز به اداره دهم اعلام شد که ساعت یک بامداد 11 اردیبهشت جسد پسربچه ای حدود دو ساله در منطقه حصارک کرج کشف شده است .

کارآگاهان ، در ادامه رسیدگی به این پرونده به تحقیق از محل کار صاحب مغازه در خیابان جرجانی پرداخته و طی تحقیقات اطلاع پیدا کردند که صاحب مغازه پروتئین فروشی به "حسن اخلاق" در میان کسبه محل و همچنین همسایگان و اعضای خانواده معروف بوده و در میان کسبه و شهروندان نیز مورد اعتماد تمامی اهالی محل می باشد .

در ادامه تحقیقات و با توجه به وجود برخی اظهارات ضد و نقیض در میان اظهارات این زن و شوهر ، سارا به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات اولیه خود عنوان داشت که هیچگونه ارتباط و رابطه ای میان او و صاحب مغازه وجود نداشته و تنها تلاش داشته تا از این طریق ، در مسیر تحقیقات پلیس انحراف ایجاد کند .

سارا در ادامه اعترافاتش گفت : همسرم با طرح این ادعا که امیرحسین –پسرم- هیچگونه شباهتی به آنها ندارد با من درگیر می شد و عنوان می کرد که "امیرحسین" پسر او نیست تا اینکه در پی ادامه همین اختلافات ، 10 اردیبهشت و در حالیکه حبیب از خانه خارج شده بود ، ناگهان امیرحسین را که شروع به گریه کردن کرده بود در یک لحظه با روسری خفه کردم.

سارا در تشریح زمان حادثه به کارآگاهان گفت : شوهرم به من شک داشت و دائما عنوان می کرد که به او خیانت کرده ام و به همین بهانه با من درگیر می شد تا اینکه در شب حادثه دوباره بر سر همین موضوع با یکدیگر درگیر شدیم و باز هم همان ادعای قبلی خود را مطرح کرد . حدود 30 دقیقه بامداد بود که شوهرم می خواست از خانه خارج شود .نمی دانم بیرون رفته بود یا نه اما بچه هم داشت اذیت می کرد . نفهمیدم که چگونه روسری را دور گردنش پیچیدم ؛ فقط در یک لحظه دیدم که بچه سرد شده و نفس نمی کشد . وقتی که شوهرم به خانه آمد ، بچه را بردیم و در خیابان های اطراف خانه رها کردیم .

حبیب نیز در اعترافات خود در خصوص شب حادثه به کارآگاهان گفت : من بیرون بودم ؛ وقتی برگشتم با جسد فرزندم روبرو شدم که همسرم گفت او را خفه کرده است . می خواستم به پلیس زنگ بزنم که سارا تهدید کرد خودش را می کشد . وقتی از خانه بیرون آمدم تا پسرم را به بیمارستان برسانم متوجه شدم که خیلی دیر شده است . باز هم می خواستم به کلانتری بروم که همسرم تهدید به خودکشی کرد و من هم چاره ای نداشتم جز اینکه بچه را کنار دیواری رها کنم .

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده - معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ – با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعتراف صریح متهمان ، قرار بازداشت موقت برای هر دو متهم صادر و با توجه به وقوع جنایت در استان البرز ، به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران متهمان پرونده در اختیار پلیس آگاهی استان البرز قرار گرفته و هر دو متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی ، به پلیس آگاهی استان البرز انتقال داده شدند .

ارسال به دوستان