جنجال رسانهاي و ديپلماتيك حكومت امارات متحده عربي را ميتوان دور جديدي از سوءمحاسبه و اصرار بر دشمني با "بيش از سه سده اسناد، مدارك و تاريخ مكتوب و مدون خليجفارس و جزاير سهگانه ايراني تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي" دانست.
نگارنده حدود يك دهه است كه با چندين هزار برگ از اسناد رسمي تاريخي آرشيوهاي بينالمللي و بهخصوص آرشيو ملي و همچنين كتابخانه ملي بريتانيا درباره تاريخ خليجفارس و بهخصوص سابقه حاكميت و مالكيت جزاير سهگانه مورد ادعاي حكومت امارات سر و كار داشته و آنها را به دقت مورد بررسي و مطالعه قرار داده است.
هر چه بيشتر اين اسناد مورد بررسي و توجه قرار ميگيرد، بيشتر دريافته ميشود كه دامنه و عمق اصرار حاكمان امارات و لشكر رسانهاي و تبليغاتي آنان بر عربي بودن اين سه جزيره ايراني تا چه حد پوچ و بيپايه و به دور از واقعيتهاي تاريخي است.
ادعاي امارات بر اين جزاير، از يك سو نشستن در باد حمايت سياستهاي توسعهطلبانه و متجاوزانه دولتهاي غربي در خليجفارس طي دو سده اخير است كه بهخصوص از آغاز قرن نوزدهم ميلادي توسط بريتانيا آغاز و از زمان خروج نيروهاي نظامي آن كشور از خليجفارس، از بعد نظامي توسط آمريكا ادامه يافت و از بعد رسانهاي و تبليغاتي همچنان مورد حمايت بريتانيا واقع شد.
40سال است كه حكومت امارات همچون فرزند نازپروردهاي كه به جاي توكل به توان و دانش خود، به زور و حمايت پدر و ارباب خود اتكا دارد، منتظر مانده تا در فرصتي به خيال خود مناسب ماجراي جزاير را علم كرده و آب به آسياب دشمنان منافع ملي ايران بريزد.
تجربه تاريخي، بهخصوص در 33 سال پس از انقلاب نشان داده كه مساله دشمني امارات با منافع ملي ايران، بهخصوص بر سر مالكيت و حاكميت جزاير سهگانه، در واقع يك كوشش غيرمستقيم از سوي حكومت ابوظبي با تهران است كه با تاييد و حمايت حاميان و پدرخواندههاي غربي امارات و در جهت منافع بزرگترهاي آن حكومت صورت ميگيرد.
موضوع ديگر، حمايت برخي ديگر از كشورهاي عرب منطقه از ادعاهاي امارات است. در سالهاي اخير و در هنگامه مناقشات سياسي و ارضي دولتهاي عرب منطقه خليجفارس با هم، حتي ميان هفت اميرنشين امارات و حقارت مداوم اعراب در تعامل با آمريكا و اروپا و همچنين عدم توانايي و شايستگي اعراب در مديريت بحران فلسطين و اسراييل، موجب شده تا موضوع جزاير سهگانه ايراني به طور مصنوعي و ساختگي به يك بحث ملي عربي تبديل شود تا سرپوشي بر اين همه اختلافات و شكستها و نااميديهاي منطقهاي و بينالمللي اعراب منطقه خليجفارس گذاشته شود.
از اسناد مربوط به چند صد سال سابقه تاريخي مساله جزاير سهگانه كه بگذريم، در طول 40 سالي كه از تاسيس حكومت امارات گذشته، دهها هزار برگ اسناد موجود درباره دامنه و گستره كينه و دشمني سران اين همسايه تازه تاسيس و پرادعا با ايران، چه قبل و چه پس از انقلاب خواندني و شنيدني و عبرتآموز است.
از حدود 200 سال قبل و به ويژه از ابتداي اعاده حاكميت ايران بر جزاير سهگانه در نوامبر 1971، اين موضوع به يك اهرم فشار براي تحتالشعاع قرار دادن تحولات منطقهاي و تلاش براي باجگيري قدرتهاي بزرگ از حكومتهاي مختلف ايران تبديل شده است. ولي نكته حايز اهميت اين است كه در طول اين مدت، هيچ حكومتي در ايران (چه خوب و چه بد، چه مردمي و چه غيرمردمي) نه خواسته و نه توانسته منكر حاكميت تاريخي ايران بر اين سه جزيره و ديگر مناطق ايراني خليجفارس شود.
حتي در سال 1903 كه به دليل ضعف و ناتواني دولت مظفرالدين شاه قاجار، نيروهاي نظامي بريتانيا به زور جزاير سهگانه را به اشغال خود درآوردند، هيچ دولتي در ايران هرگز از حق تاريخي ايران در مالكيت اين جزاير صرفنظر نكرد و حتي در مكاتبات محرمانه با بريتانيا و ديگر كشورها، اين واقعيت تاريخي را پنهان نداشت.
مساله سياست ضدايراني و تجاوزطلبانه و توسعهجويانه بريتانيا در خليجفارس منحصر به اين سه جزيره نبود. شايد كمتر كسي خبر داشته باشد كه در اسناد آرشيوهاي بريتانيا حدود 10 هزار برگ وجود دارد كه نشان ميدهد، در دهه دوم قرن بيستم و بهخصوص در سالهاي جنگ جهاني اول، دولت بريتانيا فشار شديد و طاقتفرسايي را به دولتهاي مختلف ايران وارد ميكرد تا نه فقط اين سه جزيره كه همه جزاير ايراني خليجفارس را يا به زور تصرف كرده، يا خريداري كنند يا همانند هنگكنگ به صورت اجاره درازمدت از مالكيت ايران خارج كنند.
اين در حالي بود كه هيچيك از اين دولتها، چه آنهايي كه نام نيكي از آنها در تاريخ به جا مانده و چه نه، هرگز زير بار اين اقدام ضدايراني و خلاف منافع ملي و تماميت ارضي كشورمان نرفتند. اين روزها رسانههاي ديداري، شنيداري، نوشتاري و مجازي عربي بهخصوص رسانههاي چاپ امارات آكنده از مطالب تبليغاتي، فاقد ارزش تاريخي و صرفا شعاري هستند.
از نظر اين تاريخنويسي ناقص و دروغين مثلا رجوع كنيد به مقاله «جستوجوي تاريخي براي تسلط بر خليج فارس» كه روز جمعه در پايگاه اينترنتي روزنامه انگليسيزبان «گلف نيوز» چاپ امارات منتشر شده، در قسمتي كه به صورت كرونولوژي آمده، تاريخ و سابقه مالكيت ايران بر جزاير از ابتداي دهه 1970 ميلادي مطرح شده است.
سمير سلامه سردبير لابد فرهيخته اين روزنامه حتما از سابقه گسترده تاريخي حاكميت ايران بر اين سه جزيره خبر دارد. ولي ظاهرا اصراري ندارد تا از سابقه دولت تازه تاسيس خود عقبتر برود و اعتقادي به قديميتر بودن تاريخ نسبت به عمر دولت ابوظبي ندارد.
سراسر اين مقاله همچون ديگر مقالاتي كه در چهار دهه اخير به خرج دولت امارات و با اجير كردن نويسندگان عربي و غربي و با هدف هويتسازي و تاريخنويسي جعلي براي سابقه جزاير نوشته شده، آكنده از دروغپردازي و جعل هويت يا دستكم – به قول مارگارت تاچر- صرفهجويي در راستگويي است.
از زمان توافق تاريخي ايران و بريتانيا در نوامبر 1971 و اعاده حاكميت تاريخي و انكارناپذير ايران بر اين سه جزيره، بهخصوص در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، هر از گاهي حكومت ابوظبي تلاش كرده تا از موضوع جزاير بهعنوان اهرم فشاري عليه ايران استفاده كند.
در موضوع انقلاب، امارات به همراه ديگر كشورهاي عرب منطقه اميدوار بودند كه آمريكا و بريتانيا با تعرض و اعمال فشار به ايران جزاير را تقديم امارات كنند. بعد اين ماموريت به سردار قادسيه صدام حسين واگذار شد تا به تاكيد سران امارات و ديگر شيوخ عرب، ظرف يك هفته ايران را در جنگ شكست داده و پس از يك ماه كشور ما را فتح كرده و جزاير را تقديم امارات كند.
بيانيههاي ارتش بعث عراق موجودند. در اين بيانيهها سومين خواسته صدام حسين از ايران واگذاري حاكميت شطالعرب (اروندرود) به عراق بود. دومين خواسته جدایی خوزستان و اولين خواسته او دادن مالكيت جزاير به حكومت امارات.
اكنون دولت امارات بار ديگر در باد قدرتهاي خارجي خوابيده و تصور ميكند كه وجود اختلافنظر در موضوعات مختلف داخلي در ايران ميتواند بهانهاي براي فراموشي مساله جزاير سهگانه و حاكميت انكارناپذير تاريخي و رسمي ايران بر آن شود. امارات از رييسجمهور ايران براي سفر به ابوموسي گلهمند است.
ملت ايران نيز از رييسجمهوري كنوني و ديگر روساي جمهوري براي سفر به ابوموسي گله دارند. اما گله ايرانيان اين است كه چرا دير و چرا اين قدر دير به دير. ابوموسي و تنب بزرگ و كوچك را بايد عزيز داشت، حمايت كرد و هر روز از راههاي مختلف بر مالكيت ايراني آن تاكيد كرد.
تاريخ جزاير سهگانه و دهها هزار برگ سند تاريخي در آرشيوهاي جهان، حاكي از مالكيت تاريخي ايران بر اين سه جزيره است. گاهي بريتانيا به زور آن را اشغال كرده و گاهي نيز دزدان دريايي عرب براي مدتي كوتاه آن را اشغال كردهاند. تاريخ نشاني از حاكميت امارات بر اين سه جزيره نميشناسد.