اگرچه رئیسجمهور ورود دولتمردان به انتخابات را رد کرد اما یکی از
نمایندگان تهران، معتقد است برخی عناصر دولت در این کار دخالت دارند.
به
گزارش خبرآنلاین، محمود احمدینژاد شب گذشته با حضور در قاب تلویزیون در
پاسخ به سوالی که به شایعات دخالت دولت در انتخابات مجلس اشاره داشت، گفت:
تنها وزارت کشور برگزار کننده انتخابات است و هیچ کس در دولت حق دخالت در
انتخابات را ندارد.
در حالی رئیس جمهور این سخنان را مطرح کرد که
غلامرضا مصباحی مقدم صبح دیروز مهمان خبرآنلاین بود و گفت که علاوه بر
تشکیل کمیته سه نفره از سوی رئیس جمهور برای ایجاد اجماع میان اصولگرایان
در انتخابات آتی، اقدامات غیر رسمی دیگری نیز از سوی دولت در دست انجام
است که سردمدارانش نیز ناشناخته نیستند و از منابع مالی مشکوکی هم بهره
میبرند.
نظرتان راجع به
تلاشهای رئیسجمهور برای انتخابات مجلس آینده چیست؟ اینکه کمیته سه
نفرهای را تشکیل میدهند که با محوریت ایشان به برنامه ریزی برای
انتخابات بعد بپردازد یا برخی ابراز نگرانی نسبت به نفوذ جراین انتخاباتی
در انتخابات بعد و در مجلس آتی را چطور ارزیابی میکنید؟با
این رفتاری که رئیسجمهور اخیرا داشتند باید بگویم که «آن سبو بشکست و آن
پیمانه ریخت». آن تصوری که رئیسجمهور بیاید یا اینکه مشایی با حمایت از
او به عرصه بیاید، تا به قول امیریفر، 150 کرسی را در مجلس بعد داشته
باشند، خواب و خیال است. اصلا دولت مجاز به تشکیل پارلمان نیست و حق ندارد
وارد انتخابات شود. قانونا، نه رئیسجمهور حق ورود به انتخابات را دارد و
نه اجزاء دولت و امکانات دولتی. شاید بتوان گفت که نوع رفتار اصولگرایان
با این مساله هم جای مناقشه دارد. البته شخص رئیسجمهور گفته بود ما حق
ورود به انتخابات را نداریم اما کیست که نداند او جریانی را راه انداخته
است که این کار را بکند. البته غیر رسمی است ولی نخبگان باخبرند.
منظورتان از ورورد غیر رسمی رئیس جمهور و مجموعه دولت به انتخابات مجلس، چیزی فراتر از تشکیل کمیته سه نفره است؟بله
فراتر از کمیته سه نفره، اقدامات دیگری در دست انجام است که سردمداران این
جریان ناشناخته نیستند که به دنبال جریانی برای به کرسی نشاندن حامیان
رئیسجمهور در مجلس آینده هستند و منابع مالی مشکوکی را در دست دارند.
منابع مشکوک؟بله. برخی می گویند که همان وجوه فعالیتهای فرهنگی را دارند صرف امور انتخاباتی میکنند.
آن یک میلیارد گمشده هم همین جا خرج میشود؟از
آن خبر ندارم! اما مهم این است که این جریانات زمانی میتوانست به نتیجه
برسد که رئیسجمهور در جایگاه پیشینش بود که به شدت مورد حمایت رهبری و به
وسعت مورد حمایت اصولگرایان بود. اما بعد از این اتفاقات، به نظر میآید
که دیگر تحت عنوان حمایت از رئیسجمهور نمیتوان به فعالیت کمیته سه نفره
ادامه داد. جریان اصولگرا هم از ابتدا نباید زیر بار چنین کمیتهای میرفت
که رئیسجمهور وارد این انتخابات شود و نباید نسبت به ان سکوت کرد.
پیش
بینیام این نیست که گروه جداگانه انتخاباتی دولت بتوانند کسانی را که در
شهرستانها، نشان کردهاند به میدان آورده و در مجلس آینده اکثریت را کسب
کنند.
از دیگر اقدامات جریان
اصولگرا برای انتخابات مجلس چه خبر؟ بعد از تدوین منشور اصولگرایی از سوی
جامعتین گویی این تلاشها متوقف شده است.نه اینطور نیست.
حرکت اصولگرایان برای انتخابات آتی متوقف نشده و مجموعه اقداماتشان متشکل
شده و ادامه دارد. به دنبال انتشار آن منشور، جلسات مشترکی میان جامعتین
برگزار شده، علاوه بر این گروههای سیاسی اصولگرا حتی در شهرستانها جلساتی
داشتهاند. جامعتین در راس این حرکت و چتر آن است و آنچیزی است که موجب
جمع شدن اصولگرایان می شود. خود اصولگرایان هم با تمام همتشان در پی آنند
که زیر این چتر حرکت کنند. مجموعه ای از بایدهای اصولگرایی در منشور
اصولگرایی منتشر شد و بنا بر انتشار مجموعهای از «نباید»ها هم هست تا در
ادامه آنمنشور و تکمیل آن منتشر میشود. این مجموعه نیز قبلا مصوب شده بود
اما منتشر نشد تا در نزدیکی انتخابات برای روشن شدن مرزها، منتشر شود.
آن مجموعه همچنان کارش را ادامه می دهد و بنا بر جذب تمام جریانات اصولگرا زیر چتر جامعتین است.
*در
انتخابات مختلف، بخشهای جدیدی در طیف اصولگرا شکل گرفت. مثل حامیان
آقایان قالیباف یا رضایی در انتخابات ریاست جمهوری نهم که بعد طیف جدیدی
را در آستانه انتخابات مجلس هشتم تشکیل دادند. اما به دلیل عدم گنجاندن
اسامی برخی نامزدهای مورد حمایت آنها در لیست جبهه متحد اصولگرایان، لیستی
هم از سوی اصولگرایان مستقل ارائه شد. اینبار هم ممکن است این اتفاق تکرار
شود؟امید و انتظار این است که چنین نشود. نشانههای مثبتی
هم هست که دیگر در این دور شاهد شکلگیری جریانات جدا از هم در مجموعه
اصولگرایان نباشیم. طیفهایی همچون جریان حامیان آقایان قالیباف و رضایی و
لاریجانی هم ابراز تمایل کردهاند که به این مجموعه اصولگرایان زیر سایه
جامعتین بپیوندند.
احتمال ارائه یک لیست از سوی حامیان دولت هم هست؟اگر
کسانی را که به فکر بودند، جریانی مستقل و موازی بوجود آورند، را استثنا
کنیم؛ بعید نیست که همان حامیان رئیسجمهور هم به مجموعه اصولگرایان
بپیوندد. تجربه انتخابات شوراها نشان داده که جدایی آنها از بدنه
اصولگرایی، نتیجه خوبی نداشته است. اگر در این انتخابات، آنها هم به جرگه
اصولگرایی بپیوندند، چتر اصولگرایی فراگیر خواهد شد.
اما برخی معتقدند که ممکن است طیف آقای مشایی با نزدیکی به اصلاح طلبان، لیست مشترکی با آنها بدهند.
اگر
موضعی را که آقای امیریفر اعلام و از روی خامی سیاسیاش خدمت کرد به
شفافیت در عملکرد این جریان و منویاتشان را لو داد، درست باشد؛ ما ابایی
از پیوستن انها به اصلاح طلبان نداریم اما بهتر است به اصولگرایان
بپیوندند.
پس یعنی برای اصلاحطلبان هم در انتخابات بعد، جایی برای رقابت میبینید؟الان
پیش بینی روشنی نسبت به حرکت متشکل آنها نیست. اما احتمال اقدام غیر متشکل
از سوی اصلاحطلبها هست یا اینکه اقدام متشکل غیر آشکار داشته و با
کاندیداهای انفرادی در شهرستانها وارد شوند. کاندیداهایی که قبلا آنها را
رو نکرده باشند تا پس از ورودشان به مجلس، آن موقع متشکل شوند.
اینکه
می گویید با کاندیداهای ناشناس وارد شوند، برای این است که بتوانند از
فیلتر شورای نگهبان بگذرند یا برای این است که بتوانند رای بیشتری کسب
کنند؟هم برای عبور از شورای نگهبان و هم برای اینکه رای
بیاورند، باید افرادی را وارد معرکه کنند که قبلا موضعشان مشخص نشده باشد
و به عنوان یک حرکت تند دارای زاویه با نظام شناخته نشده باشند. ما که نمی
خواهیم مجلس یک مجلس یکپارچه اصولگرا باشد. این دوره هم که تعدادی از
اصلاحطلبان در مجلس هستند، در حوادث اخیر نسبتا مواضع خوبی داشتهاند و
ما از مواضعشان راضی هستیم.
در
خلال این مصاحبه برخی از سوالات کاربران خبرآنلاین از شما را مطرح کردم.
سوال دیگر هم این است که شما نظرتان در خصوص برخی قیاس ها میان آقای احمدی
نژاد و بنیصدر چیست؟ برخی معتقدند اگر ولایت ناپذیری یک اقدام ناپسند است
که به خاطر آن چهرههایی چون کروبی و موسوی طرد میشوند یا هاشمی بی بصیرت
خوانده میشود، باید همین رویکرد هم نسبت به احمدینژاد وجود داشته باشد.
نظر شما چیست؟آقایان کروبی و موسوی اقداماتی کردند که نشان
می داد به خاطر دستمال حاضرند قیصریه را به آتش بکشند که نشان دهنده عدم
التزام سیاسی و اعتقادی آنها به ولایت فقیه و نظام است. ولی هاشمی چنین
رفتاری نداشته است. ممکن است موضع عدهای به کنار زدن چهرههایی مثل هاشمی
و خاتمی باشد اما ما چنین موضعی نداریم.
مقام معظم رهبری در
سخنانشان، آقای هاشمی را دفع نکردند. گرچه ما پارهای از مواضع آقای هاشمی
را درست نمیدانیم و انتظار داشتیم که در جریانات پس از انتخابات کاملا از
رهبری حمایت کنند ولی این کار را نکردند. اما از آنجا که جذب حداکثری و
دفع حداقلی سیاست اعلام شده از سوی رهبری است، این جذب حداکثری اقتضا
میکند که آقای هاشمی را حفظ کنیم و حتی آقای خاتمی را دفع نکنیم. گرچه
خاتمی مواضع مذبذب و به شدت زیر سوالی، در این جریانات داشته است. اما
معنایش این نیست که همان رفتاری که با موسوی و کروبی شد را باید با خاتمی
هم کرد تا دفع شود. ولی رویکرد به خاتمی باید با رویکرد به هاشمی متفاوت
باشد چون منشا بسیاری از مسائلی که پس از انتخابات ریاست جمهوری رخ داد،
خاتمی بود.
اما ملاحظاتی نسبت به هر کسی که در مقام و منسبی هست،
وجود دارد. کما اینکه در دوره ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی هم
ملاحظاتی بود و من اگرچه منتقد وی بودم اما برخی معتقد بودند که مخالفت با
او مخالفت با نظام است. اما با توجه به اینکه او رئیس جمهور بود باید
ملاحظاتی میشد. کما اینکه مقام معظم رهبری هم از ایشان دردوره ریاست
جمهوریشان حمایت می کردند و بارها گفته اند که من وظیفه دارم از دولتها
حمایت کنم.
امام(ره) هم از بنی صدر تا پایان حمایت کرد. به یاد
دارم که جلسهای با حضور امام(ره)، بنیصدر و مقام معظم رهبری، آقایان
موسوی اردبیلی و هاشمی و برخی دیگر مسئولان برگزار شده بود. بعد از جلسه
خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و گفتم آیا امام نمیداند که بنی صدر چه می
کند؟ ایشان پاسخ دادند که امام همه چیز را میدانند ولی نمی خواهند اولین
رئیس جمهور کشور در شرایطی که ما در آن قرار داریم، جایگاهش متزلزل شود.
برای همین با اینکه میداند او چه میکند، از او حمایت می کنند.
همین
موضع را مقام معظم رهبری نسبت به آقای احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور
دارد. معنای این رفتار این نیست که اگر رئیسجمهور مرتکب خطایی شد، باید
با او رفتاری داشت که جایگاهش را متزلزل کند. حتما رهبری به چنین کاری
راضی نیستند و رئیس جمهورباید تا آخرین لحظهای که مسئولیت دارد به کار
خودش ادامه دهد و باید از او حمایت کرد. البته این به معنی موافقت با
رفتار رئیسجمهور هم نیست.