داريوش قنبرى نماینده مردم ایلام در مجلس شورای اسلامی در سایت دیپلماسی ایرانی درباره پیششرط مجلس برای رای اعتماد به وزیر پیشنهادی امور خارجه نوشت:
این روزها بحث برکناری ناگهانی دکتر منوچهر متکی و جایگزین شدن دکتر علی اکبر صالحی به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه در کانون توجه قرار دارد و از هم اکنون گمانهزنیها برای وزیر خارجه بعدی آغاز شده است؛ اما نباید از یاد برد که این برکناری و رای اعتماد به وزیر جدید کابینه آقای احمدینژاد چه صالحی باشد چه فرد دیگری با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارد.
امروز، مجلس دید چندان مثبتى به فردی که از سوی دولت برای تصدی پست وزارت خارجه معرفی میشود نخواهد داشت و دلیل آن هم نحوه برخوردی است که با آقای متکی شد؛ مجلس به دليل اين قضيه از دولت دلخور است و ابهامات فراوانی در خصوص علت یا علل برکناری آقای متکی برای مجلس مطرح است و خواهان توضیح درباره این برکناری هستند و به همین دلیل است که آقای احمدینژاد بايد قبل از معرفی وزیر جدید خارجه به مجلس، به نمایندگان در ارتباط با اقدام غیردیپلماتیک خود در برکناری آقای متکی در حین ماموریت توضیح دهد و این کار در شرایط فعلی وظیفه شخض آقای احمدینژاد است.
هرچند که بنده به کرات از آقای متکی انتقاد داشتهام، اما معتقدم اگر واقعا بحث کارآمدی آقای متکی برای آقای احمدینژاد مطرح بود میبایست ایشان حداقل تا بازگشت وزیرخارجه معزول از ماموریت صبر میکرد و بعد از آن تصمیم خود را اجرایی میکرد و بنده هنوز هم ضرورت این اقدام ناگهانی رئیس دولت را متوجه نشدهام.
سئوال دیگر این است که اگر بحث کارآمدی متکی مطرح بود و ایشان از نظر آقای احمدینژاد وزیری ناکارآمد بود، چرا برای دولت دهم مجددا به عنوان وزیر خارجه معرفی شد؟ که با توجه به معرفی متکی برای دولت دهم، استباط ما این است که بحث کارآمدی متکی در برکناری ایشان مطرح نبود بلکه پارهاي مسائل شخصی در این برکناری دخالت دارد و اینجاست که مجلس بايد با آقای احمدینژاد برخورد کند.
درست است که آقای احمدینژاد میتواند با استدلال به قانون بگوید که برکناری وزرا حق اوست و ما هم شکی نداریم، منتهی مجلس هم در این میان حقوقی دارد و بایستی به مجلس به عنوان نهادی که رای اعتماد میدهد این توضیح داده شود که دلیل برکناری یک وزیر چه هست؟ همچنین قرار نیست وزرا تبعیت شخصی داشته باشند، وزرا بر اساس قانون باید عمل کنند، به خصوص وزیر خارجه که بايد منافع ملی را بر هر گونه رابطه شخصی و منافع شخصی ارجح بداند و اگر بحث روابط شخصی در این برکناری موثر بوده که بوده است، مجلس بايد از آقای احمدینژاد توضیح بخواهد و آقای احمدینژاد هم بايد به مجلس بیاید و به نمایندگان توضیح دهد و دلیل این اقدام غیرمتعارف را توضیح دهد؛ تا مجلس در این زمینه مجاب نشود بحث رای اعتماد به وزیر جدید ایشان موضوعیت ندارد.
اما در مورد شخص آقای دکتر صالحی و اینکه آیا ایشان فرد توانایی برای تصدی پست وزیر خارجه هست یا خیر به نظر بنده و با توجه به اطلاعی که از سوابق ایشان دارم، ایشان فردی است که بیشتر به دلیل شناخت خود از مسائل فنی انرژی هستهای سمت گرفته و تجربه و تخصص چندانی در حوزه مسائل مربوط به سیاست خارجی ندارد و این هم برای ما مشخص است که روابط خارجی و سیاست خارجی مسائلی پیچیده و به ويژه در دنیای امروز، علمی است و هرکسی از پس اداره این امور بر نمیآید.
گرچه ممکن است آقای احمدینژاد نگاه سهل انگارانهای به این حوزه داشته باشد، اما واقعیت این است که این حوزه، حوزه بسیار تخصصی و پیچیدهای است که نیاز به آدمهای متخصص و مدیران باتجربه دارد و آقای صالحی به عنوان کسی که تجربهای در زمینه سازمان انرژی اتمی دارد یکسری مذاکرات مربوط به انرژی هستهای انجام داده، اما نباید از یاد برد که سیاست خارجی ما صرفا محدود به انرژی هستهای نیست و وزیر خارجه باید بتواند از پس همه این مسائل بر بیاید.
با توجه به این مسائل، از نظر بنده توانایی دکتر صالحی برای اداره وزارت خارجه تردیدهایی وجود دارد، گرچه ایشان شخصی علمی و در جایگاه خود به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی فردی متخصص، محترم و صاحبنظر است اما برای این پست بهترین انتخاب نیستند.
مسئله دیگری که ممکن است در آستانه بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی امور خارجه مطرح شود این است که چون مذاکرات هستهای به مرحله حساسی رسیده است، طرح هدفمندی یارانهها در حال اجراست و از سویی فشارهای خارجی، کشور در شرایط خاص قرار ندارد بايد کمک حداکثری به دولت صورت گیرد و به راحتی وزیر خارجه پیشنهادی را مورد تائید قرار داد، اما از نظر من اتفاقا چون شرایط کشور خاص است، باید دقت بیشتری در این حوزه صورت گیرد. بحث سیاست خارجی ما با توجه به بحرانها و مسائلی که قدرتهای بزرگ برای ما ایجاد میکنند بسیار حساس است و مجلسیها باید برای پیشبرد اهداف ملی حساسیت خاص خودشان را داشته باشند و بالاترین حساسیت هم باید بر روی منافع ملی باشد.
تلاش هر کشوری پیشبرد اهداف ملی و به حداکثر رساندن منافع خود در این حوزه است و ما نیز نیازمند افراد متخصص و توانمند در این حوزه هستیم و این مسائل باید مورد توجه نمایندگان قرار بگیرد ضمن اینکه متاسفانه دستگاه وزارت خارجه ما، از وجود آدمهای متخصص در حال حاضر بهره کافی ندارد و بسیاری از افرادی که به عنوان سفیر معرفی شدند کسانی نیستند که سابقهای در وزارت خارجه یا تخصصی در حوزه روابط بین الملل داشته باشند. به همین خاطر منافع ملی با وجود افراد غیرمتخصص به عنوان سفیر به خوبی حفظ نمیشود و اهداف ما به خوبی برآورده نمیشود و نمایندگان بايد این موضوع را درک کنند و با توجه به اینکه مسائل مربوط به منافع ملی جزو اولویتهای بسیار مهم جامعه است رای اعتماد خود را به وزیر خارجه بعدی بدهند.
آخ اگه این مصلحت سنجی نبود! نون مردم تو روغن بود. حد اقل با مفهوم صداقت و روراستی آشنا میشدن. اما حیف!!!