در دروه کودکی، وقتی برای اولین بار یکی رمانهای ژول ورن (Jules Verne) را خواندم، احساس کردم وارد دنیایی شدهام که فراتر از زمان خودش است. هر صفحهای که ورق میزدم، بیشتر متوجه میشدم که این نویسنده نهتنها داستانهای ماجراجویانهای خلق کرده، بلکه با تخیل بینظیرش، آینده را پیشبینی کرده . از زیردریاییهای مدرن گرفته تا سفر به ماه، انگار که ورن نیمنگاهی به قرنهای بعدی داشته است.
البته همه آثار او از نظر آیندهبینی علمی (Scientific Foresight) در یک سطح نیستند و بعضی بیشتر بر تخیل تمرکز دارند، در حالی که برخی دیگر دارای پیچیدگیهای داستانی (Story Complexity) فوقالعادهای هستند. به همین دلیل، بررسی و رتبهبندی این آثار از نظر میزان تخیل، پیشرو بودن و قدرت نویسندگیمیتواند جذاب باشد.
به گزارش یک پزشک، همیشه این سؤال را داشتهام که آیا کتابی مثل بیست هزار فرسنگ زیر دریا (Twenty Thousand Leagues Under the Sea) از نظر آیندهنگری علمی برتر است یا سفر به ماه (From the Earth to the Moon)؟
با وجود اینکه بسیاری از آثار ژول ورن محبوبیت زیادی دارند، برخی از آنها نسبت به بقیه تأثیر بیشتری بر ادبیات علمیتخیلی (Science Fiction) گذاشتهاند. بعضی از این کتابها بر اساس علم زمان خود نوشته شدهاند، در حالی که برخی دیگر صرفاً داستانهایی پر از تخیلاند که هنوز هم ما را شگفتزده میکنند.
همچنین، پیچیدگی داستانی در برخی از آثارش بسیار بالاست، در حالی که برخی دیگر به سادگی روایت میشوند. اما بدون شک، ورن توانسته توازنی بین این سه عنصر ایجاد کند و کتابهایش را به آثار جاودانه تبدیل کند. اگر عاشق ژول ورن هستید یا میخواهید بدانید کدام یک از آثار او تخیلیتر، علمیتر و داستانپردازانهتر است، این فهرست را از دست ندهید. حالا بیایید نگاهی به پنج حقیقت جالب در مورد این ردهبندی بیندازیم.
ژول ورن بهعنوان یکی از پیشگامان ادبیات علمیتخیلی شناخته میشود، اما همه آثار او به یک اندازه علمی نبودند. برخی از داستانهای او مانند بیست هزار فرسنگ زیر دریا (Twenty Thousand Leagues Under the Sea) و سفر به ماه (From the Earth to the Moon) بر اساس دانش علمی زمان خود نوشته شدند و بعدها ثابت شد که دیدگاههای ورن تا حد زیادی دقیق بوده .
در مقابل، برخی دیگر از آثار او مانند جزیره اسرارآمیز (The Mysterious Island) بیشتر بر تخیل استوار بودند و از نظر علمی چندان پایه و اساس محکمی نداشتند. به همین دلیل، در این ردهبندی، برخی کتابها به دلیل پیشبینیهای علمیشان امتیاز بالایی گرفتهاند، در حالی که برخی دیگر به دلیل قدرت تخیل بالا مورد توجه قرار گرفتهاند.
برخی از آثار ژول ورن بهشدت دارای ساختار روایی پیچیده و پر از چرخشهای داستانی هستند، در حالی که برخی دیگر ساختاری خطی و ساده دارند. برای مثال، بیست هزار فرسنگ زیر دریا از نظر روایی بسیار پیچیده و پر از جزئیات علمی است، در حالی که دور دنیا در هشتاد روز (Around the World in Eighty Days) داستانی خطی دارد که بیشتر بر ماجراجویی تمرکز میکند.
در این ردهبندی، کتابهایی که از نظر پیچیدگی داستانی برجستهتر بودند، امتیاز بیشتری دریافت کردهاند. پیچیدگی داستانی میتواند تأثیر زیادی بر میزان درگیری ذهنی خواننده داشته باشد، و به همین دلیل در این دستهبندی یکی از معیارهای مهم به حساب میآید.
با وجود گذشت بیش از یک قرن از انتشار آثار ژول ورن، برخی از آنها همچنان در فهرست پرفروشترین کتابهای علمیتخیلی (Best-Selling Sci-Fi Books) قرار دارند. بیست هزار فرسنگ زیر دریا و دور دنیا در هشتاد روز هنوز هم جزء محبوبترین کتابهای تخیلی جهان هستند و بارها و بارها تجدید چاپ شدهاند. این نشان میدهد که نهتنها مفاهیم علمی و تخیلی در این آثار جذاب هستند، بلکه داستانهای آنها نیز بهگونهای نوشته شدهاند که نسلهای مختلف را مجذوب خود میکنند.
برخی از آثار ژول ورن در زمان انتشار چندان مورد استقبال قرار نگرفتند، اما بعدها ارزش واقعی آنها آشکار شد. برای مثال، پنج هفته در بالون (Five Weeks in a Balloon) در زمان خود مورد توجه زیادی قرار نگرفت، اما بعدها بهعنوان یکی از آثار کلاسیک ماجراجویی شناخته شد.
این اتفاق در مورد برخی دیگر از رمانهای او نیز افتاده است، که نشان میدهد بعضی آثار علمیتخیلی ممکن است در زمان انتشارشان چندان درک نشوند، اما بعدها به دلیل دیدگاههای نوآورانهشان مورد تقدیر قرار بگیرند.
ورن برخلاف بسیاری از نویسندگان همعصر خود، داستانهایش را نهتنها بر اساس تخیل، بلکه بر پایهی پیشبینیهای علمی مینوشت. او با استفاده از دانش روز خود، فناوریهایی را توصیف کرد که در آینده به واقعیت پیوستند.
زیردریاییهای مدرن (Modern Submarines)، موشکهای فضایی (Space Rockets) و حتی اینترنت مفاهیمی بودند که در آثار او به شکلهای مختلف دیده میشدند. این ویژگی باعث شده که بسیاری از آثار او نهتنها داستانهایی سرگرمکننده باشند، بلکه از نظر علمی نیز ارزشمند محسوب شوند.
ژول ورن بهخاطر پیشبینیهای علمی دقیقش شهرت دارد، اما همهی آنها به حقیقت نپیوستند. برای مثال، او در سفر به ماه (From the Earth to the Moon) بهدرستی مفهوم پرتاب موشک از یک پایگاه مشخص را مطرح کرد، اما تصور میکرد که این کار با استفاده از یک توپ غولپیکر انجام میشود.
در بیست هزار فرسنگ زیر دریا، زیردریاییهای پیشرفته را توصیف کرد که شباهت زیادی به زیردریاییهای مدرن دارند، اما منبع انرژی آنها را اشتباه حدس زد. در پاریس در قرن بیستم (Paris in the Twentieth Century)، او تلفنهای تصویری و سیستمهای مترو را بهدرستی پیشبینی کرد، اما معتقد بود که مردم در آینده ادبیات و هنر را کنار میگذارند که این اتفاق نیفتاد.
برخی از پیشبینیهای او مانند سفرهای فضایی، استفاده از انرژی الکتریکی و سفرهای زیردریایی به حقیقت پیوستند، اما برخی دیگر مانند شهرهای شناور و قطارهای خلأ هنوز هم عملی نشدهاند. این تفاوتها نشان میدهد که ژول ورن بهعنوان یک نویسنده علمیتخیلی، نهتنها تحت تأثیر دانش زمان خود بود، بلکه تخیلش گاهی از حد واقعیات فراتر میرفت.
باورکردنی نیست، اما برخی از آثار ژول ورن در زمان انتشار اولیه دستخوش سانسور شدند. برای مثال، کتاب پاریس در قرن بیستم که آیندهای تاریک و صنعتی را برای پاریس پیشبینی میکرد، تا سال ۱۹۹۴ منتشر نشد، زیرا ناشر اصلی آن را بیش از حد بدبینانه میدانست. همچنین، در برخی از نسخههای اولیهی بیست هزار فرسنگ زیر دریا، بخشهایی از توصیفات علمی و حتی دیالوگهای کاپیتان نمو حذف شده بودند، زیرا ناشر اعتقاد داشت که این مطالب برای خوانندگان بیش از حد پیچیده است.
برخی دیگر از رمانهای او، مانند جزیره اسرارآمیز، تغییراتی در روایت اصلی پیدا کردند تا با استانداردهای اخلاقی آن زمان سازگار شوند. این سانسورها باعث شدند که برخی از خوانندگان تا سالها نسخهی اصلی و بدون تغییر کتابهای او را مطالعه نکنند. خوشبختانه، امروزه نسخههای کامل و ویرایشنشدهی این آثار در دسترس قرار گرفتهاند و خوانندگان میتوانند داستانهای ژول ورن را همانطور که او نوشته بود، مطالعه کنند.
برخی از داستانهای ژول ورن تنها زاییدهی تخیل او نبودند، بلکه از ماجراهای واقعی الهام گرفته شده بودند. برای مثال، دور دنیا در هشتاد روز (Around the World in Eighty Days) تا حدی بر اساس سفر واقعی یک آمریکایی به نام جورج فرانسیس ترین (George Francis Train) نوشته شده است. همچنین، شخصیت کاپیتان نمو در بیست هزار فرسنگ زیر دریا شباهتهایی به پرنس دمتریوس گالیتزین (Prince Demetrius Gallitzin) دارد که یک شخصیت مرموز و ماجراجو بود.
در پنج هفته در بالون (Five Weeks in a Balloon)، برخی از توصیفات سفرهای هوایی الهامگرفته از کاوشگران قرن نوزدهم مانند سر ریچارد برتون (Sir Richard Burton) و دیوید لیوینگستون (David Livingstone) است. این نشان میدهد که ژول ورن نهتنها از تخیل خود بهره میبرد، بلکه از وقایع تاریخی و سفرنامههای واقعی نیز الهام میگرفت.
تا پیش از ژول ورن، بسیاری از داستانهای ماجراجویی بیشتر بر کشف سرزمینهای ناشناخته یا نبردهای حماسی تمرکز داشتند. اما ورن یکی از اولین نویسندگانی بود که این ژانر را با علم و فناوری ترکیب کرد و مفهوم «رمان علمیتخیلی» (Scientific Romance) را پایهگذاری کرد.
او در کتابهایش از فناوریهای نوآورانه، اکتشافات علمی و اصول فیزیک استفاده میکرد، اما در عین حال ماجراجویی و هیجان را نیز فراموش نمیکرد. به همین دلیل، خوانندگان او هم به دنبال ماجراجویی بودند و هم از طریق داستانهایش چیزهای جدیدی دربارهی علم یاد میگرفتند. این سبک نوشتاری الهامبخش بسیاری از نویسندگان بعد از او مانند هربرت جورج ولز (H.G. Wells) و آرتور سی. کلارک (Arthur C. Clarke) شد.
کتابهای ژول ورن به دلیل ماجراجوییهای پرهیجان و تخیل فوقالعادهشان، بارها به فیلم و سریال تبدیل شدهاند. برخی از این اقتباسها مانند فیلم بیست هزار فرسنگ زیر دریا محصول ۱۹۵۴ یکی از موفقترین فیلمهای علمیتخیلی زمان خود بود. اما برخی دیگر، مانند نسخههای تلویزیونی سفر به مرکز زمین (Journey to the Center of the Earth) یا جزیره اسرارآمیز (The Mysterious Island)، به دلیل تغییرات زیاد در داستان اصلی چندان مورد استقبال قرار نگرفتند.
با این حال، محبوبیت آثار ژول ورن باعث شده که هنوز هم فیلمسازان به دنبال اقتباسهای جدید از این رمانها باشند. در سالهای اخیر، نسخههای مدرنتری از داستانهای او ساخته شدهاند که تلاش کردهاند حس ماجراجویی و علمیتخیلی کتابهای او را به نسل جدید معرفی کنند. این نشان میدهد که آثار ژول ورن هنوز هم الهامبخش سینما و تلویزیون هستند و تخیل بینظیر او همچنان زنده است.
کتاب ماجراهای کاپیتان هاتراس (The Adventures of Captain Hatteras) یکی از ناشناختهترین اما علمیترین آثار ژول ورن است. این رمان که در سال ۱۸۶۶ منتشر شد، داستان یک کاپیتان بریتانیایی را روایت میکند که مأموریت دارد به قطب شمال برسد. برخلاف بسیاری از کتابهای ژول ورن که در آنها تخیل بر علم غلبه دارد، این رمان تا حد زیادی بر پایه دادههای جغرافیایی و اکتشافات قطبی واقعی نوشته شده است.
او در این داستان به بررسی شرایط دشوار قطب شمال، یخزدگی، دمای پایین و خطرات سفرهای دریایی در این منطقه پرداخته است. ژول ورن در این رمان از اطلاعاتی که توسط کاوشگران واقعی مانند جان فرانکلین (John Franklin) و الیشا کنت کین (Elisha Kent Kane) جمعآوری شده بود، الهام گرفت.
این کتاب اگرچه به اندازه آثار مشهورتر او مانند دور دنیا در هشتاد روز معروف نشد، اما یکی از دقیقترین توصیفات علمی از شرایط سخت سفرهای قطبی را ارائه میدهد. برخلاف آثار علمیتخیلیتر او، در این رمان خبری از اختراعات عجیب و غریب نیست، بلکه بیشتر بر توانایی انسان در مقابله با طبیعت تمرکز دارد.
روبور فاتح (Robur the Conqueror) یکی از آثاری است که نشاندهنده علاقه ژول ورن به پیشرفتهای فناوری در زمینه هوانوردی است. این کتاب که در سال ۱۸۸۶ منتشر شد، درباره مردی به نام روبور (Robur) است که یک وسیله پرنده پیشرفته به نام آلباتروس (Albatross) ساخته است. این ماشین پرنده، برخلاف کشتیهای هوایی و بالنهای سنتی، از پروانههایی برای حرکت در هوا استفاده میکند که شباهت زیادی به بالگردهای مدرن (Helicopters) دارد.
در زمان انتشار کتاب، بیشتر افراد به بالنهای پر از گاز برای پرواز فکر میکردند، اما ورن با این داستان، ایدهی استفاده از وسایل پرنده با نیروی پیشران مکانیکی را مطرح کرد. روبور فاتح را میتوان یکی از اولین کتابهایی دانست که مفهوم هلیکوپترهای آینده را پیشبینی کرده است.
هرچند که برخی از نظریههای علمی در این کتاب نادرست بودند، اما ایدهی کلی آن در آینده به واقعیت تبدیل شد. ورن در این رمان نهتنها یک فناوری جدید را توصیف کرد، بلکه بحثهایی درباره قدرت، جاهطلبی و چالشهای اخلاقی علم و فناوری را نیز مطرح کرد.
برخلاف بسیاری از آثار ژول ورن که جنبههای ماجراجویی و علمی دارند، پنجصد میلیون ثروت بگوم (The Begum’s Fortune) یکی از معدود داستانهای اوست که جنبهی اجتماعی و دیستوپیایی دارد. این کتاب که در سال ۱۸۷۹ منتشر شد، داستان مردی به نام دکتر سارازین را روایت میکند که یک ثروت عظیم به ارث میبرد و تصمیم میگیرد با آن یک شهر آرمانی بنا کند.
اما در مقابل، یک دانشمند دیگر به نام شولتز از این ثروت برای ساخت یک شهر جنگطلب استفاده میکند. این دو شهر نشاندهندهی دو مسیر متفاوت برای استفاده از پیشرفتهای علمی هستند: یکی برای بهبود زندگی بشر و دیگری برای سلطه و جنگ. این داستان برخلاف بیشتر آثار ژول ورن، فضای تاریکتری دارد و به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه علم و ثروت میتوانند برای مقاصد متضاد مورد استفاده قرار گیرند. این کتاب در زمان خود بهعنوان یک داستان تخیلی مورد استقبال قرار گرفت، اما بعدها بهعنوان یکی از نخستین رمانهای دیستوپیایی (Dystopian Novels) شناخته شد.
پادشاه سرزمین طلایی (The Golden Volcano) یکی از رمانهای کمتر شناختهشده ژول ورن است که ماجراجوییهای آن در نواحی سرد کانادا اتفاق میافتد. این کتاب که پس از مرگ ورن منتشر شد، داستان دو برادر است که در جریان تب طلای کانادا (Gold Rush) در جستجوی ثروت راهی سفری خطرناک میشوند.
برخلاف بسیاری از آثار ژول ورن که بر پیشرفتهای علمی تمرکز دارند، این کتاب بیشتر شبیه به یک ماجراجویی کلاسیک است. شخصیتهای داستان در مسیر خود با طبیعت وحشی، مشکلات اخلاقی و آزمونهای سختی مواجه میشوند که بیشتر از هر چیز دیگری به روحیه انسانی مرتبط است.
این رمان نشان میدهد که ژول ورن نهتنها در زمینه تخیل علمی استاد بود، بلکه میتوانست داستانهای ماجراجویانهای نیز خلق کند که در آنها انسان و طبیعت در برابر یکدیگر قرار میگیرند.
دریای سارگاسو (The Sphinx of the Ice Fields) یکی از رمانهای کمتر شناختهشدهای است که بهطور کامل توسط خود ژول ورن به پایان نرسید. پس از مرگ او، پسرش میشل ورن (Michel Verne) برخی از آثار نیمهتمام او را ویرایش کرد و منتشر ساخت.
دریای سارگاسو یکی از این آثار است که در آن شخصیتها به ماجراجویی در آبهای مرموز و پرخطر شمالی میپردازند. در این داستان، ایدهی مناطق ناشناخته و خطرناک در اقیانوس بررسی شده که بعدها الهامبخش نویسندگان دیگر در ژانر ماجراجویی شد.
اگرچه این کتاب به اندازهی آثار معروفتر ژول ورن محبوبیت پیدا نکرد، اما همچنان یکی از نمونههای جالب از سبک داستانسرایی او محسوب میشود. این کتاب همچنین نشاندهندهی علاقهی ورن به سفرهای دریایی، کشفیات جغرافیایی و رمز و رازهای طبیعت است.