این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر اینجا بشنوید:
عصر ایران ــ یکی از صُلَحایِ لبنان که مَقاماتِ او در دیارِ عرب مذکور بود و کرامات مشهور، به جامعِ دِمشق در آمد و بر کنار بِرکهٔ کَلّاسه طهارت همیساخت؛ پایش بلغزید و به حوض در افتاد و به مشقّت از آن جایگه خلاص یافت.
چون از نماز بپرداختند یکی از اصحاب گفت: مرا مشکلی هست؛ اگر اجازتِ پرسیدن است.
گفت: آن چیست؟
گفت: یاد دارم که شیخ به روی دریایِ مغرب برفت و قدمش تر نشد، امروز چه حالت بود که در این قامتی آب از هلاک چیزی نماند؟!
شیخ اندر این فکرت فرو رفت و پس از تأمّلِ بسیار سر بر آورد و گفت: نشنیدهای که خواجهٔ عالم عَلَیْهِ السَّلامُ گفت: «لیَ مَعَ اللهِ وَقْتٌ لا یَسَعُنی فیهِ ملکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌ مُرْسَلٌ»(1). و نگفت «عَلَی الدَّوامِ»؟ (2) وقتی چنین که فرمود، به جِبْرَئیل و میکائیل نپرداختی و دیگر وقت با حَفْصه و زینب در ساختی.
مُشاهَدَةُ الاَبْرار بَیْنَ التَّجَلّی وَ اْلاِسْتِتارِ (3)
مینمایند و میربایند
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازارِ خویش و آتشِ ما تیز میکنی
اُشاهِدُ مَنْ اَهْویٰ بِغَیْرِ وَسیلَةٍ
فَیَلْحُقَنی شَأْنٌ اَضلُّ طَریقاً (4)
پی نوشت ها:
1) «برای من با خدا وقتی است که در آن نه فرشتهای مقرب میگنجد و نه پیامبری فرستادهشده.
این جمله از سخنان معروف ابوبکر شبلی، یکی از عرفای بزرگ اسلامی، است. او درباره حالت خاصی از خلوت و ارتباط با خدا صحبت میکند که هیچ فرشته یا پیامبری در آن راه ندارد.
2) همیشه
3)"دیدار نیکان میان تجلی و پنهان شدن است." یعنی دیدار و شهود افراد نیکوکار در حالتی بین آشکار شدن (تجلی) و پنهان ماندن (استتار) قرار دارد.
4)"معشوقم را بدون هیچ واسطهای مشاهده میکنم،
پس حالی به من میرسد که راه را گمتر میکنم."
این بیت حس اشتیاق شدید و درعینحال سرگشتگی عاشق را نشان میدهد که بدون وسیلهای معشوق را میبیند اما در این دیدار، گمگشتهتر از پیش میشود.