عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «دست چپم را برای کودکان غزه میدهم که دستوپای خود را در جنگ از دست دادهاند».
این را «ساموئل منا جوینیور» خبرنگار آمریکایی شاغل در رسانههای محلی نوشته بود و همین کار را هم انجام داد و در مقابل کاخ سفید و در سالگرد هفتم اکتبر دست چپ خود را به آتش کشید.
او دانشآموختۀ دانشکدۀ روزنامهنگاری دانشگاه ایالتی آریزوناست و چون اعتراض او متوجه مهمترین حامی یا نظارهگر اسراییل است که همانا آمریکاست همه را یاد عکس مشهور «مهم مالکوم براون» انداخت که در اوج جنگ ویتنام تصویر تکان دهنده راهب بودایی را جهانی کرد که در یکی از خیابانهای سایگون در اعتراض به ادامۀ جنگ ویتنام خود را به آتش کشید و یکی از تکان دهندهترین تصاویر تاریخ عکاسی خبری ثبت شد.
نام آن راهب «تچ کوانگ دوک» بود و اقدام او تأثیر شگرفی در جلب توجه افکار عمومی به سوی ختم جنگ داشت.
تأسفبار است که گفته شود خودسوزی خبرنگار محلی آمریکایی عجالتا در این حد بوده که یادآور چند اتفاق مهم از این دست در گذشته است: یکی و مهمتر و جاودانهتر از همه همان راهب در ویتنام.
همچنین میتوان به «محمد بوعزیزی» دستفروش تونسی اشاره کرد که خودسوزی او آغاز بهار عربی شد. بهاری که شوربختانه خزان شد و اگرچه دنیای عرب را از دست کسانی چون مبارک و بنعلی و قذافی نجات داد اما آنی نشد که میخواستند.
نام دیگر سرباز آمریکایی است که چندی پیش در اقدامی مشابه در مقابل سفارت اسراییل در واشینگتن دست به خود سوزی زد. نام او «آرون بوشنل» بود.
موارد دیگری را هم میتوان مثال آورد ولی این نوشته برای طرح این پرسش است که چگونه است که در دنیای ماقبل اینترنت تصویر خودسوزی راهب اثری عمیقتر بر جای گذاشت در حالی که با فاصله منتشر شد ولی اقدام «ساموئل منا جونیور» که در کسرس از ثانیه تمام شبکههای اجتماعی و رسانههای خبری را درنوردید آتش جنگ را فروننشانده است؟
چقدر باید جان آدم به لب رسیده باشد که برای اعتراض به آتشی که برپا شده راهی جز این نیابد که آتش به جان خود بیندازد؟