چنین بود که ۲۰۰ تا ۴۰۰ موشک به سوی تلآویو فرستادند (عدد دقیق بنا به ملاحظات امنیتی اعلام نشده) . اتفاقی چنان قابل توجه که عروس و داماد فلسطینی در زمرۀ نخستین کسان بودند با انتشار تصویری در آغوش هم در حالی که آسمان از موشکهای ارسالی ایران روشن شده از ایران به خاطر نورانی کردن بهترین شب زندگیشان تشکر میکنند. این نورِ موشک هایی بود که به سوی آسمان تلآویو در حرکت بود.
پیشتر ابراز نگرانی شده بود که نکند اسراییل در پی آن باشد که در تلۀ جنگ بیفتیم و اصولگرایان رادیکال به عمد یا به سهو شخص رییس جمهور پزشکیان و دستگاه دیپلماسی در دولت جدید را که با تیم برجام هدایت میشود به باد انتقاد میگرفتند که چرا به جای انتقام از صلح میگویید.
میگفتند اگر به ترور هنیه پاسخ محکم و سریع داده بودیم کار به ترور دبیر کل حزبالله در بیروت نمیرسید اما دیدیم تا پیام مشکوکی با انتساب به وزارت اطلاعات دایر بر اعلان شرایط جنگی منتشر شد بلافاصله تکذیب کردند و توضیح داده شد وضعیت جنگی نیست و عملیات موشکی توجیهی حقوقی و اخلاقی و بین المللی دارد و شخص رییس جمهور پزشکیان هم در توییت خود باز بر صلح تأکید کرد.
مهمترین استدلال واکنش به نقش حاکمیت ایران است تا شائبه ورود به جنگ پیش نیاید و صبح چهارشنبه هم اعلام شد عملیات تمام شد مگر آنکه اسراییل بخواهد واکنش نشان دهد که در آن صورت موج دوم برمی خیزد. قیمت دلار هم که اندکی بالا رفته بود به وضع قبلی بازگشت و زندگی عادی مختل نشد یعنی مردم بیم جنگ ندارند هر چند واکنش هیجانی و آنی صف کشیدن در مقابل جایگاه های بنزین را شاهد بودیم اگرچه مشخص نیست ۵۰ لیتر بنزین برای کسانی که هنوز مخزن آنان خالی نشده بود تا چه حد چاره ساز است!
همین که گفته شده عملیات از نظر ایران تمام شده مگر آن که اسراییل بخواهد ادامه دهد یعنی همان پرهیز از در غلتیدن به تله جنگ که اسراییل از پارسال به دنبال آن است و می خواهد ایران و آمریکا را در مقابل هم قرار دهد.
سخنگوی وزارت دفاع آمریکا البته سهشنبه شب به خبرنگاران گفت از اسراییل در دفاع در مقابل حملات، حمایت و حفاظت میکنیم ولی مادام که به ما حمله نشده واکنش مستقیم نشان نمیدهیم. ایران نیز آمریکا را به خاطر حمایت سرزنش کرد ولی تهدید نظامی نه.
اکنون روشن شده به رغم انتقادات منتقدان که دولت و حتی شخص رییس جمهور را به سازش و سکوت و انفعال متهم میکردند در این ۶۰ روز ضربه به سامانههای ۵ تا ۷ لایۀ پدافندی اسراییل بررسی میشده و مهمتر این که به لحاظ حقوق بینالملل واکنش به ترور هنیه که اسراییل مسوولیت آن را بر عهده نگرفت ولو شادمانیشان و نوع عملیات گواهی دهد کار که بوده دشوارتر بوده تا واکنش به عملیات علیه حسن نصرالله و ترور او و فرمانده ارشد سپاه در بیروت با تهدید تهران از جانب نتانیاهو.
وقتی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا بارها و بارها تکرار کرد که از اسراییل حفاظت میکنیم اما اگر به آمریکاییها حمله شود واکنش نشان میدهیم البته جا داشت خبرنگاری بر اساس وجدان بپرسد پس کی باید از مردم غزه حفاظت کند؟ کسی اما نپرسید!
توجه ها اما بیشتر معطوف به این بود که سخنگوی وزارت دفاع آمریکا تهدید میکند یا نه و از ورود اسراییل به خاک لبنان حمایت میکند یا نه و شنیدند که او تنها از جنگ محدود و نه گسترده به قصد حمله به مراکز نظامی حزبالله پشتیبانی کرد. در حالی که بایدن گفته بود به دنبال آتش بس هستیم.
از نظر داخلی مهم این بود که گفتوگویی میان فرمانده کل سپاه با رییس جمهوری پخش شد که صمیمیت و هماهنگی مشهود در آن داعیههای رادیکالها در سنگندازی دولت بر سر واکنش نظامی را کاملاً باطل میکند.
اتفاقاً نقش رییس جمهوری و وزیر خارجه دلگرمکننده بوده و تمام حرف ما همین صدای واحد و عمل به مصوبات شورای عالی امنیت ملی است که ملاحظات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هم در آن لحاظ می شود.
در روزهای قبل از عملیات ۱۰ مهر خاصه پس از ترور سید حسن نصرالله بر رییس جمهوری و حامیان سه خرده میگرفتند و کار به متهم کردن و انگ زنی هم رسید:
نخست این که اگر بلافاصله بعد از ترور هنیه اقدام میشد گستاخ نمی شدند و زمان را از دست دادیم و سراغ بیروت و حزبالله و نصرالله رفتند. این در حالی بود که اشاره شد مسوولیت ترور هنیه را بر عهده نگرفتند و میتوانستند شانه خالی کنند و این احتمال جدی بود که اصلاً هدف آنان در ابتدای کار رییس جمهور جدید ایران درگیر کردن در جنگ است در حالی که دولت در حال انتقال بود.
دوم این که چرا به قول و وعده آمریکاییها و اروپایی ها اعتماد کردید که اقدام نکنید تا به آتشبس برسیم و وقتی رییس جمهور در مقام سرزنش آنان و نه خودمان این بدعهدی را یادآور شد بُل گرفتند و آن را به مثابه اعتراف دانستند.
انتقاد سوم این که چرا مردم را از جنگ میترسانید؟ در حالی که قضیه ترساندن از جنگ نبود. هشدار و انذارِ درنغلتیدن به دامی بود که اسراییل از فردای عملیات حماس در نیمه مهر 1402 گسترانیده بود. ضمن این که اگر بعد از ترور هنیه موشکها را میفرستادند چه بسا میگفتند در آستانۀ آتشبس بودیم و ایران مانع شد.
بر اساس آنچه منابع آگاه اظهار داشتهاند در فاصله ۶۰ روز از ۱۰ مرداد (ترور اسماعیل هنیه در تهران) تا ۱۰ مهر (عملیات بعد از ترور سید حسن نصرالله در بیروت) ایران روی سه روش برای آسیب رساندن به پدافند اسراییل کار شده تا قدرت آسیب رسانی را تا ۷ برابر افزایش دادند:
اول این که با موشک اشباع کردند در حالی که در عملیات قبلی با پهپاد این کار را انجام داده بودند.
دوم استفاده از کلاهکهای فریب بود و سوم جنگ سایبری که مانع ارسال آلارم لازم و به موقع شدند.
کاری که به گفتل این منابع انجام شده آسیب به خود سامانههایی بوده که روشن بودن آنها روزانه ۲۵ هزار دلار هزینه در بردارد.
ویژگی دیگر عملیات هم هماهنگی و همزمانی ذکر شده: هماهنگ با جلسه مدیران موساد، همزمان با عملیات انتحاری در تلآویو، همراه با برخورد موشک ها به سامانۀ پدافندی اسراییل و هک یا اخلال در سایتهای پدافندی گنبد آهنین.
اگر اسراییل نتواند آمریکا را در کنش با خود همراه کند بعید است دست به تلافی بزند ولی با این حال هیچ احتمالی را نباید از نظر دور داشت. تا اینجا مهم این است که هم واکنش نشان داده شده هم درگیر جنگ نشدهایم و هم شخص رییس جمهوری و دولت برکنار نیستند و سیاست و قدرت نظامی در کنار هم فعالیت میکنند و البته اگر مطابق خبر اعلامی اقامه نماز جمعه به امامت رهبری در جمعه ۱۳ مهر درست باشد نکاتی که جمعه بیان خواهد شد ابعاد و استراتژی را بیشتر روشن میکند.