نگاه تمدنی به وقایع اخیر لبنان به بهانه ترور سید حسن نصرالله

رویکرد جهان غرب به این حوزه فوق راهبردی در غرب آسیا بدون هیچ اشاره ای به ظرفیت های اشاعه تمدنی این منطقه با هدف عدم بیداری عامه ساکنین این منطقه و نیز فرصت سازی برای سیاست های فرهنگی اغواگرانه تجدد غرب تا مرز نابودی تمدن های موجود، اجرای دو برنامه کاملا طراحی شده بود

محمدصادق فتح اللهی (دکترای جامعه شناسی توسعه اجتماعی)
منطقه غرب آسیا گهواره تمدن بشری است و این تمدنها پس از ظهور اسلام نوعا با ریشه های دینی درآمیختگی و امتزاج یافته و بقول شهید مطهری به نوعی «خدمات متقابل» رسیده اند؛ تمدنهای حوزه فلات ایران با نقش محوری در منطقه ، تمدن حوزه بین النهرین و عراق و سوریه، تمدن جنوب شبهه جزیره عربستان در یمن تا تمدن فینیقی در لبنان.

آنچه این حوزه های تمدنی را برای دنیای جدید با محوریت آمریکا و انگلیس تحت عنوان "یورو-آتلانتیک" مهم جلوه داده، اولا ماهیت دینی این حوزه تمدنی است که مهبط ادیان ابراهیمی یهود و مسیحیت و اسلام است، ثانیا استقرار در کنار آبراهه های فوق راهبردی خلیج فارس ودریای عمان و باب المندب و دریای احمر و کانال سوئز و مدیترانه و جبل الطارق و... و ثالثا وجود منابع بسیار غنی انرژی فسیلی و معادن غنی و کانی ها در این منطقه است.

رویکرد جهان غرب به این حوزه فوق راهبردی در غرب آسیا بدون هیچ اشاره ای به ظرفیت های اشاعه تمدنی این منطقه با هدف عدم بیداری عامه ساکنین این منطقه و نیز فرصت سازی برای سیاست های فرهنگی اغواگرانه تجدد غرب تا مرز نابودی تمدن های موجود، اجرای دو برنامه کاملا طراحی شده بوده و هست:

1- عملیاتی کردن "تئوری ضد دینی آرماگدیستی" توسط اوانجلیست های مسیحی (افراطیون پروتستان)آمریکایی -بخوانید مسیحیون صهیونیست- با ابزار رژیم صهیونیستی اشغالگر قدس برای پاکسازی منطقه از قدس تا مکه و کربلا.(همان پروژه ای که داعش و القاعده مامور بدان بوده و هستند).

2- نگاهبانی از آبراهه های فوق راهبردی غرب آسیا با استقرار حاکمان وابسته و پایگاههای متعدد نظامی و تسلط بر منابع غنی انرژی منطقه که در راس این مراکز نگاهبانی و ژاندارم های منطقه ای ، بیش از 70 سال است که رژیم اشغالگر در یکی از حساس ترین موقعیتها استقرار داده شده است تا از منافع نامشروع دنیای جدید حفاظت نماید.

با وقوع انقلاب اسلامی و پس از آن بروز دفاع مقدس، فرصتی برای اشاعه آرمانهای دینی و تمدنی امامین انقلاب شکل گرفت که یکی از نتایج شگرف آن ، "شکل گیری جبهه مقاومت اسلامی و بیداری دینی" بعنوان مقدمه امت سازی بود و در این میان حزب الله لبنان و شخص شهید سید حسن نصرالله در کنار شخصیت هایی همچون شهیدحاج قاسم سلیمانی و سایر موثرین این نگاه راهبردی در پیروی محض از آرمان های امامین انقلاب اسلامی، به اشاعه این رویکرد و مقابله با تهدیدات و توطئه های دنیای غرب به گماشتگی صهیونیست ها پرداختند و با مجاهدات سی و اندی ساله چهارگوشه این حوزه تمدنی جدا افتاده را از لبنان تا فلسطین و سوریه و عراق و یمن ، به حوزه تمدنی ایران اسلامی پیوندی ناگسستنی زدند و از این حیث، دشمنان از این شخصیت مهم کینه جدی و وحشت فراوان داشتند چرا که او توانسته بود زبانی گویا و مجاهدتی جدی در شکل گیری این نگاه تمدنی آزادیبخش داشته باشد.

وحشت اعلام نشده دشمنان در این عرصه این است که با تداوم این اندیشه که در انقلاب اسلامی متولد و در حزب الله پشتیبانی و در عراق و سوریه و یمن عملیاتی می شود، دیری نخواهد پایید که به حوزه های تمدنی آسیای صغیر(ترکیه و بالکان)، مصر و اردن در دهانه سوئز، الجزایر و تونس و مراکش(حوزه کارتاژ) اشاعه یابد و این یعنی پایان سلطه یورو – آتلانتیک بر غرب آسیا و اضمحلال صهیونیسم.

لذا به غلط تصور کردند که شهادت سیدحسن نصرالله خواهد توانست مانع این اشاعه را بگیرد در حالیکه خود غلط بود آنچه می پنداشتند:
دیدی که خون ناحق پروانه، شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند