۲۲ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۴
فیلم بیشتر »»

غزل شماره 491 حافظ

به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی
خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی

امید هست که منشور عشقبازی من
از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی

سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت
در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی

مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد
بیا ببین که که را می‌کند تماشایی

به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید
که می‌رویم به داغ بلندبالایی

زمام دل به کسی داده‌ام من درویش
که نیستش به کس از تاج و تخت پروایی

در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند
عجب مدار سری اوفتاده در پایی

مرا که از رخ او ماه در شبستان است
کجا بود به فروغ ستاره پروایی

فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
که حیف باشد از او غیر او تمنایی

درر ز شوق برآرند ماهیان به نثار
اگر سفینه حافظ رسد به دریایی

تفسیر :

اگرچه به ظاهر رسیدن به مقصود دور و بعید به نظر می رسد اما همچنان امیدواری خود را حفظ کنید و بیشتر از پیش تلاش و پشتکار داشته باشید تا به مقصود برسید.

با دوستان جانی و دلسوز با محبت و عشق رفتار کرده و یکرنگ و استوار باشید. برای رسیدن به مراد دل با اراده آهنین و همت عالی قدم در راه بگذارید.