آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
هر چند که هجران ثمر وصل برآرد
دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی
آمرزش نقد است کسی را که در این جا
یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی
در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی
مفروش به باغ ارم و نخوت شداد
یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی
تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا
حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
آلودگی خرقه خرابی جهان است
کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی
از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ
تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی
مدتی است احساس می کنید از اهداف خود دور شده و در مسیر نادرستی قرار گرفته اید. به همین خاطر اندوهگین و دل آزرده هستید. از این غصه ها دست بردارید و همه چیز را به سرنوشت و تقدیر بسپارید.
قناعت پیشه کنید و مطمئن باشید آن چه به صلاح شما باشد اتفاق خواهد افتاد. آرزوهای غیرممکن را کنار بگذارید. دوستان خود را با تعمق انتخاب کنید که بعدا پشیمان نشوید.