۰۷ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۵
فیلم بیشتر »»

غزل شماره 334 حافظ

گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم

زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
در دست سر مویی از آن عمر درازم

پروانه راحت بده ای شمع که امشب
از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم

آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم

چون نیست نماز من آلوده نمازی
در میکده زان کم نشود سوز و گدازم

در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم

محمود بود عاقبت کار در این راه
گر سر برود در سر سودای ایازم

حافظ غم دل با که بگویم که در این دور
جز جام نشاید که بود محرم رازم

تفسیر :

اهداف و آرزوهای بزرگی در دل دارید، اگر می خواهید به مراد دل دست پیدا کنید باید از عزم راسخ و همت عالی برخوردار بوده و تمام تلاش خود را به کار بگیرید.

در راه رسیدن به مقصود از مشکلات و موانع عبور کنید و ناامید نشوید تا کامیاب و پیروز شوید. اجازه ندهید کنایه افراد حسود و بددل شما را از رسیدن به هدف بازدارد. به خداوند توکل داشته باشید.