دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند
عیب جوان و سرزنش پیر میکنند
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اکسیر میکنند
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتیست که تقریر میکنند
ما از برون در شده مغرور صد فریب
تا خود درون پرده چه تدبیر میکنند
تشویش وقت پیر مغان میدهند باز
این سالکان نگر که چه با پیر میکنند
صد ملک دل به نیم نظر میتوان خرید
خوبان در این معامله تقصیر میکنند
قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر حواله به تقدیر میکنند
فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
یکی از اطرافیان به شما خیانت کرده و همین ضربه بدی به شما وارد کرده، این مسئله تجربه ای است که نشان می دهد لازم است دوستان را از دشمنان شناخته و زود به هرکسی اعتماد نکنید.
برخی افراد قصد دارند از شما سواستفاده کنند، حواستان باشد که پلی برای موفقیت افراد نااهل نشوید. از ظاهربینی حذر کنید. نیتی در دل دارید که با تلاش و ثبات قدم انشالله به آن خواهید رسید.