روزنامه همشهری نوشت: اردیبهشت سال96 به پلیس استان خراسان رضوی خبر رسید که در جریان درگیری بین نماینده یکی از شرکتهای بیمه با مردی که قصد بیمه کردن خودروی خود را داشت مرد میانسال با ضربه چاقو به قتل رسیده و نماینده بیمه نیز فرار کرده است.
در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل و تلاش برای دستگیری قاتل فراری آغاز شد.
عامل این جنایت به مکان نامعلومی گریخته بود و هیچکس از او اطلاعی نداشت. با وجود این، کارآگاهان پلیس سایهبهسایه در تعقیب وی بودند. در حالی که 2سال از قتل گذشته بود، کارآگاهان پلیس به اطلاعاتی دست پیدا کردند که نشان میداد قاتل فراری در مشهد دیده شده است. به این ترتیب، مأموران با شناسایی مخفیگاه متهم موفق شدند او را پس از 2سال زندگی مخفیانه دستگیر کنند.
دعوا بر سر بیمه خودرو
متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، به قتلی که مرتکب شده بود اعتراف کرد. او درباره جزئیات این جنایت گفت: مقتول برای بیمه کردن ماشینش به دفترم آمد، اما به او گفتم باید ماشینش کارشناسی شود. او رفت، اما چند ساعت بعد برگشت و گفت با ماشینش تصادف کرده و من مقصرم و باید همه خسارتش را بدهم.
من گفتم این حادثه ارتباطی به من ندارد، با این حال حاضرم بخشی از خسارت را بدهم. او قبول نکرد و باز هم شروع به دعوا کرد تا اینکه قرار گذاشتیم سراغ یک واسطه برویم و مشکل را برطرف کنیم. متهم به قتل ادامه داد: آن روز سوار ماشین من شدیم تا سراغ مرد واسطه برویم، اما در بین راه باز دعوایمان شد و کار به زد و خورد کشید.
در این درگیری مقتول از داخل داشبورد ماشینم یک چاقو درآورد و با آن ضربهای به سرم زد. کشمکش بالا گرفت تا اینکه وقتی قصد داشتم چاقو را از دستش بگیرم، به گردنش برخورد کرد و دچار خونریزی شدیدی شد. من همان موقع با اورژانس تماس گرفتم و کمک خواستم، اما خودم از ترس فرار کردم.
پای چوبه دار
در ادامه رسیدگی به این پرونده، متهم در دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی محاکمه و با درخواست اولیای دم که مادر و فرزندان مقتول بودند، به قصاص محکوم شد. مدتی بعد، این رأی در دیوان عالی کشور تأیید و همهچیز برای اجرای حکم آماده شد. با اینکه تلاشهای زیادی برای جلب رضایت اولیای دم شد آنها حاضر به بخشش نبودند تا اینکه روز اجرای حکم فرارسید.
مأموران اجرای حکم پس از انجام تشریفات متهم را پای چوبه دار بردند. دختر و پسر مقتول که بیشتر از همه برای مجازات قاتل پدرشان اصرار داشتند، چهارپایه را از زیر پای مرد محکوم به قصاص کشیدند و جدال او با مرگ آغاز شد. این شرایط حدود یک دقیقه و نیم ادامه داشت تا اینکه اولیای دم اعلام کردند از قصاص گذشت کردهاند.
به این ترتیب، مأموران او را از چوبه دار پایین کشیدند و تلاش کردند جانش را نجات دهند. هرچند 2مهره گردن این مرد شکسته و تا یکقدمی مرگ پیش رفته بود، اما در نهایت مسئولان بهداری زندان موفق به احیای او شدند و به طرز معجزهآسایی به زندگی برگشت.
بهدنبال دیه
هرچند اولیای دم بعد از اجرای حکم از قصاص صرف نظر کرده بودند، اما گفتند قاتل باید دیه بدهد. این در حالی بود که او هیچ پولی نداشت. با وجود این، چند نفر از افراد خیر تلاش کردند تا دیه فراهم شود.
از سویی، یکی از همبندیهای این مرد که او هم به قصاص محکوم شده بود، مبلغی پول داشت که تصمیم گرفت با این پول به دوستش کمک کند. در این شرایط بود که سرانجام با فراهم شدن دیه، این مرد بعد از 7سال از وقوع این قتل از زندان آزاد شد.
زندگی تازه
زمانی که قتل اتفاق افتاد، همسر این مرد از او جدا شد و او دیگر پسرش را که آن زمان 6سال داشت، ندید. یکی از مهمترین آرزوهای این مرد بعد از آزادی دیدن پسرش بود. به این ترتیب، با همکاری چند نفر از اعضای فامیل سرانجام این مرد پسرش را که حالی نوجوانی 13ساله است، در حرم امام رضا(ع) دید. او که اشک شوق میریخت، گفت بعد از نجات از قصاص و آزادی از زندان تصمیم گرفته زندگی تازهای را شروع کند.
او میگوید: خدا میداند در این 7سال چه بر سرم آمد. اما حالا که به لطف خدا آزاد شدهام، میخواهم زندگی تازهای را شروع کنم. در این مدت در زندان با 4نفر دیگر که آنها هم ناخواسته مرتکب قتل شدهاند، زندگی میکردم. یکی از آنها بخشی از پولی را که برای آزادی خودش بود به من داد.
من به او و 3دوست دیگر احساس دین میکنم و حالا که آزاد شدهام، میخواهم تلاش کنم 4دوستم بتوانند با پرداخت دیه آزاد شوند.