دبیر چهلمین جشنواره موسیقی بینالمللی فجر، اخیرا از قصد خود برای شرکت دادن ژانرهایی مثل راک و رپ در جشنواره صحبت کرده است؛ ژانرهایی که هنوز به طور رسمی در کشور ما فعالیت نمیکنند و اجازه اجرای صحنهای نیز ندارند.
رضا مهدوی که دبیر سیونهمین دوره از جشنواره بینالمللی موسیقی فجر بوده است، در چهلمین دوره از این جشنواره نیز دبیر خواهد بود.
این هنرمند موسیقی که خود سالها از منتقدان نحوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر بوده است، در مصاحبههای اخیر خود از ممانعت برای اجرایی شدن برخی از تصمیمهایش برای دوره پیشین جشنواره شکایت کرده بود و از حوزه اختیارات خود به عنوان دبیر این رویداد مهم موسیقی خیلی راضی نیست.
در همین راستا، تصمیم گرفتیم با مهدوی پیرامون چند موضوع از جمله حضور ژانرهای مختلف موسیقی از جمله جَز، راک و رپ در جشنواره، ترس و نگرانی مدیران فرهنگی و هنری از واژههایی چون راک یا متال، تکنوازی زنان، پایین بودن تعداد سالنها و ... صحبت کنیم که در ادامه مشروح این گفتوگوی ایسنا را میخوانید.
خیر؛ ایده بنده است. باید با پدیدههای نو رفتار درستی داشته باشیم، یک رفتار عالمانه. اینکه به این گونهها در جشنواره اجازه اجرا داده نشود، درست نیست. بسیاری از کنسرتهای موسیقی که به اسم پاپ برگزار میشوند، لزوما پاپ نیستند ولی همه این اجراها روی کاغذ به اسم موسیقی پاپ مجوز میگیرند. جشنواره محل جشن بزرگ است و همه باید حضور داشته باشند.
درباره موسیقی رپ اما میتوان آن را بومیسازی کرد و از اسمش نترسید. جشنواره بینالمللی موسیقی فجر بهترین زمان آزمون و خطاست که به اجراکنندگان رپ اجازه دهیم با محتواو هویت ایرانی اجرا داشته باشند و زمانی که مطمئن شویم این کار خطری ندارد، خیال مسئولان هم راحت میشود.
البته این ایده پیش از من هم مطرح شده بود که چند سال پیش در برج آزادی و فرهنگسرای ارسباران اجراهای راک و تلفیقی برگزار شد ولی بنابر دلایلی نامعلوم دیگر اجازه این کار را ندادند. سال گذشته به جز یک اجرای تریو جَز که برگزار شد، قصد استفاده از دیگر گونههایی که نام برده شد را هم داشتیم، حتی گروهها را معرفی کردیم ولی استقبال و موافقت نشد.
امسال که اما بحث «وفاق و آشتی ملی» است باید از بستر جشنواره برای حضور گونههای مختلف موسیقی که تاکنون در جشنواره نداشتهایم، استفاده کنیم؛ زیرا در ایران جشنواره مستقل پاپ و تلفیقی نداریم که بتوانیم این گونههای موسیقی را گرد هم بیاوریم.
البته منظور از موسیقی تلفیقی، موسیقی فیوژن و چند فرهنگی یا حضور گونههایی از موسیقی است که تاکنون در جشنواره حضور نداشتهاند.
دو ماهیت بر این نوع گونه موسیقی وجود دارد؛ «یک، فرم اجرا است که پیوسته گفته میشود، لحن آهنگین دارد و یک جور گفتآهنگ و به نوعی شاید بتوان گفت همان بحر طویل خودمان در موسیقی مذهبی شادیانه است که مداحان قدیم میخواندند» و «بُعد دیگر آن مباحث اعتراضی و ازنوع خشن است» که لزومی ندارد به آن بپردازیم.
بسیاری دوست دارند رَپ غیراعتراضی بخوانند و از مایه کلامی آن استفاده کنند، که این نوع استفاده از رَپ نمیتواند ایجاد نگرانی کند و با خیال راحت میتوانیم از آن در جشنوارهها استفاده کنیم.
چندین سال پیش در دهه ۸۰ رضا عطاران در فیلم و سریال تلویزیونی چنین کاری را کرد که گرتهبرداری قشنگی بود و گمان کردیم فضا باز میشود که نشد!
جشنواره اکنون فرصت خوبی است تا آنچه را که بیجهت موجب نگرانی مسئولان شده است، بومیسازی و به نفع خودمان بهرهبرداری کنیم. بومیسازی هر موضوعی به نفع مملکت ماست و البته اگر به اصل ماهیت آن لطمه بزند جای نگرانی نیست که غربیها چه فکر میکنند؟ مگر آنها بفکر ما هستند؟
اطلاعی ندارم، ولی به احتمال زیاد پایان این کارگروه نیز همانند کارگروهی خواهد شد که منتظر بودیم برای سند ملی موسیقی تشکیل شود، ولی نشد.
محدودیتهای حاکم در موسیقی، شامل حال بسیاری از گروههای دستگاهی نیز میشود که باتوجه به فرم و محتوای کاریشان، نمیتوانند روی صحنه بروند. ابتدای دهه ۸۰ به زبان انگلیسی آثار کت استوینس(یوسف اسلام) را انتشار عمومی دادم و تا اکنون مشکلی پیش نیامد.
در اولین تجربه قصد نداریم ۱۰ گروه راک را به جشنواره دعوت کنیم. ابتدا دو سه گروه را انتخاب میکنیم که توسط شورای جشنواره بازبینی میشوند و کمخطرترین و کمآسیبترین گروههایی را که فرم اصلی ژانر را رعایت میکنند و کارشان مبتنی بر فرهنگ ما است را حمایت و برایشان اجرا میگذاریم.
البته گروههایی که به حضور در جشنواره علاقهمند هستند، کم نداریم؛ گروههایی که موسیقی آنها سالم اما متفاوت است و چون تا به حال دیده نشدهاند، یک نوع حذر و کنارهگیری از آنها هست. ولی در نهایت باید این گروهها را به میدان آورد؛ چون فردا دیگر دیر است و تاکنون هم زمان بسیاری را از دست دادهایم. حرف من موسیقی به شرط سلامت است؛ حال هر گونهای که میخواهد باشد و به نفع تمامیت ارضی بشود.
میتوانند آثارشان را ارسال کنند، ما بررسی کنیم و شاید در جشنواره مجوز گرفتند.
اگر همه گروههای موسیقی، جشنواره موسیقی فجر را جدی بگیرند، هر ساله درِ جدیدی به روی اهالی موسیقی باز میشود. جشنواره بینالمللی موسیقی فجر به ظاهر یک جشن است ولی به لحاظ تخصصی و فنی، میتوان کارهای زیادی در آن کرد و لازم است برخی از هنرمندان و مسئولان بالادستی در رویکرد خود نسبت به این جشنواره بازنگری همه جانبه داشته باشند.
با هر گونه موسیقی میتوان شیطان پرستی و افکار الحادی را وارد جوامع کرد و به نوع آن موسیقی ربطی ندارد. شاید در این گونههای موسیقایی، این فرهنگ بیشتر القا شده است که این تفکر وجود دارد. متاسفانه آگاهی کم است و برخی مشاوران تخصصی هم شیطنتهایی میکنند و مدیران را دور میزنند به نفع خود و نه کلان موسیقی در کشور.
فراموش نکنیم که هر نوع از موسیقی جایگاه خود را در بین مخاطبان دارد و تا زمانی که در هر ژانر به طور کامل به فرهنگ خودمان دست پیدا نکردهایم و به همگی امکان فراوانی ندادهایم؛ چرا باید سراغ نمونههای خارجی برویم؟
میتوانیم در ابتدا از طریق جشنواره دو سه نمونه از این گروهها را به عنوان الگو نشان دهیم و بگوییم که این گروهها مورد تأیید فرهنگ و سبک زندگی خانواده ایرانی ـ اسلامی باشد؛ زیرا تفکر وکارشان مبتنی بر فرهنگ ایرانی است. نباید بترسیم و بالاخره باید به این حوزهها ورود کنیم، به هر حال که مخاطب این ژانرها را نمیتوان کتمان کرد.
در فراخوان میتوانیم مشخصا بگوییم چه میخواهیم، فارغ از اینکه اعضای گروه چه کسانی هستند. البته که قرار نیست افراد و نامشان برای ما مهم باشد. در داوریها هم عمدتا اینگونه است که سربرگها و اسمها و دادهها حذف میشوند. کارشناسان کار این گروهها را به لحاظ هویت موسیقی، کلام، سونوریته، بُعد سیاسی و اجتماعی و نکات فنی کار بررسی میکنند.
وقتی یک شعر و موسیقی مبتنی بر فرهنگ ما خودی سازی شده است، میتواند کافی باشد. حال اینکه چه افرادی میتوانند در جشنواره اجرا کنند، در جای دیگری بررسی میشود که بعدا به دبیر اعلام میشود. البته از بالا دستیهای محترم هم تقاضا دارم که به واسطه جذب حداکثری، شعار «آشتی و وفاق ملی» از سختگیریها بکاهند تا با یک نگاه همه جانبه ایجابی و نه سلبی، سطح وسیعی از هنرمندان جوان، کوشا و متعهد و ذوقورز که این گونه فعالیتها را دارند در جشنواره داشته باشیم.
میدانم در عرصه سینما، از این گروهها در مراسمها و حتی فیلمها استفاده میشود. حال چرا سینما آنقدر راحت میتواند از گونههای مختلف موسیقی استفاده کند ولی جشنواره بینالمللی موسیقی فجر که باید از کودکان تا گروههای مختلف را حمایت کند، این امکان را ندارد؟
باید به فتاوای مقام معظم رهبری رجوع کنیم. ایشان حتی خوانندگی زن را به شرط نداشتن مفسده دارای مشکل نمیبینند. برخی علما هم همین نگاه را دارند. تکنوازی زنان مانعی ندارد و این نگاهها سلیقهای است.
این نگاهها باید حداقل در جشنواره محدود شود تا بتوانیم از هنرمندان دانشور زن در کشور استفاده کنیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، امروزه بانوان موسیقیدان تحصیل کرده و نخبهای داریم که در ایران وکشورهای دیگر میدرخشند و اگر نتوانیم مسیر را برایشان هموار کنیم جشنواره به یک جشنواره مردانه تبدیل میشود.
در سند موسیقی هم اشارهای به زنان نشده است، درصورتی که درصد بالایی از ورودیها و خروجیهای کنکور سراسری، دختران هستند. اینها باید محل عرضه داشته باشند و نباید وقتی که کلیه نکات فقهی، پوشش و آداب صحنه را رعایت میکنند به آنها ظلم کرد.
زنان این سرزمین میخواهند از امکاناتی که هست استفاده کنند؛ چراکه مالیات میدهند و سختیهای زندگی را تحمل میکنند تا محل رشد و دیده شدن داشته باشند. بستر مناسب این کار هم میتواند جشنواره باشد که باید از تکرار، رهایی پیدا کند و هر سال متفاوتتر از سال قبل باشد. جشنواره باید در عین اینکه به ریشهها میپردازد، به جوانها، نوجوانها و زنان و دختران ایران هم بیشتر بپردازد.
خواست قلبی من این است تا برگزیدگان تمام جشنوارههای موسیقی کشور از بخش خصوصی گرفته تا دولتی، بتوانند در جشنواره بین المللی موسیقی فجر حضور پیدا کنند.
سال گذشته پیشنهاد کردم جشنواره مستقل پاپ ایرانی و تلفیقی را برگزار کنند که خروجی آنها در جشنواره موسیقی فجر مورد داوری و قضاوت قرار بگیرند.
جشنواره موسیقی فجر یک ویترین بزرگ است که میخواهد موسیقی ایران را از تمام قومیتها در کنار کلیه دانش و تجربیاتی که طی سالها کسب کرده است، به نمایش بگذارد، ولی به علت کمبود سالن و بودجه اندک جشنواره، تنها پنج شب امکان برگزاری اجرا دارد. درصورتی که اگر جشنواره ۱۰ شب بود، میتوانستیم از ظرفیت تمام جشنوارههای موسیقی در این رویداد استفاده کنیم.برای نخستین بار اجرای کودکان و نوجوانان را دربخش تکنوازی و ارکستربزرگ برقرار کردیم که از تمام نقاط ایران آمدند و باعث تعجب هنرستان های موسیقی هم شدند.
این کار یک انگیزه مدیریتی میخواهد، فردی که برود در استانها و شهرداریها بچرخد، صحبت کند و علت مشارکت نکردنشان را جویا شود و از آنها بخواهد با هزینه کردن و سالن دادن در جشن انقلاب سهیم شوند.
وقتی که بخاطر آییننامه، پیش از دبیر جشنواره، رئیس جشنواره، رئیس سیاستگذاری و دیگر مدیران در رأس تصمیمگیری هستند و دیگر نهادهای نظارتی سخت نظارت دارند، نه انگیزهای برای دبیر یا مدیر جشنواره باقی میماند و نه قدرت اجرایی قابل توجهی خواهد داشت.
حال تصور کنید بنده با یکی از مقامات هم صحبت کنم و مشکل هم دوستانه حل شود ولی روی کاغذ به عنوان سند چه خواهد شد و ضمانت اجرایی می خواهد...؟
اینها نکاتی است که موجب آسیب میشود. ۳۰ سال کار مدیریتی کردهام و به تمام نقاط کشور رفتهام و جشنوارههای مختلف برگزار کردهام. همیشه اختیار داشته و در سطح فرماندار، استاندار و ائمه و مدیران کل هم جلسه ها و همفکری ها داشتهام، آنها را توجیه کرده و کنسرتی را که اجرا نشدنی بود، اجرا کردهام و برایم کار سهل و روان بوده تا حدودی.
باید مجدد برای همیشه آئیننامه جشنواره را به لحاظ قانونی و حقوقی اصلاح کرد؛ چون این آئین نامه دارای اشکال است و ضد و نقیضهایی هم دارد تا بتواند در آینده راهگشا باشد در تفویض اختیارات و ریل گذاری صحیح و اصولی با مشارکت همگانی هنرمندان و استادان ارزشمند موسیقی ایرانی.