احتمالاً تا حالا برایتان پیش آمده است که برای دوست خود در ددل کنید درباره مشکلاتتان حرف بزنید، او هم طوری درباره مشکلات خودش صحبت کند که این حس را به شما بدهد که بدبختتر از شما است! شاید باورتان نشود اما آن دوست، بهطور ناخواسته اقدامی مؤثر انجام میدهد و باعث میشود شما حالتان بهتر شود!
به گزارش چطور، بیایید از یک زاویه دیگر به همین موضوع نگاه کنیم. احتمالاً تا به حال پیش آمده است که با دیدن مشکلات و شکستهای دیگران، حس خوبی به شما دست بدهد؟ نگران نباشید! شما تنها نیستید. این اتفاق برای همه میافتد و آنقدرها شرمآور نیست. در ادامه قصد داریم یک موشکافی علمی درباره این پدیده داشته باشیم.
یک پژوهشگر آلمانی در سال ۲۰۱۵، تحقیقی انجام داد که نشان میداد هواداران تیمهای فوتبال، زمانی که تیم رقیبشان گل میخورد، نسبت به زمانی که تیم خودشان امتیاز میگیرد، وسیعتر و سریعتر لبخند میزنند. ممکن است موقعیت مشابهی برای شما هم پیش آمده باشد. برای مثال، تصور کنید سیاستمداری که از او تنفر دارید، بهخاطر پرداختنکردن مالیات به دادگاه احضار و محاکمه شود، احساستان چیست؟
یک موقعیت آشنای دیگر، غیبتکردن است. کمتر کسی میتواند ادعا کند که چنین موقعیتهایی، حتی باعث نمیشود لبخندی مرموز و کمرنگ روی صورتش نقش ببندد. این پدیده با واژه «شادن فرویده – schadenfreude» شناخته میشود. در فارسی میتوان آن را «دگرغمشادی» یعنی شادی از غم دیگران نامید. شادن فرویده یک واژه آلمانی متشکل از دو قسمت است، شادن به معنی آسیب و فرویده به معنای لذت. در ادامه، دلایل علمی و روانشناختی ایجاد این احساس، و تأثیر آن را بررسی میکنیم.
شادن فرویده یا دگرغمشادی تجربه احساسی ابتدایی در انسان است که از شکست و بدبیاری دیگران، لذت میبرد. در اکثر مواقع، ما ناخودآگاه چنین احساسی پیدا میکنیم، بدون اینکه لحظهای به آن فکر کنیم یا بتوانیم جلوی خودمان را بگیریم.
روانشناسان شادن فرویده را بر اساس دو عامل موقعیت و محرک، به انواع مختلفی دستهبندی میکنند. برای مثال، برخی روانشناسان عقیده دارند که شادن فرویده در سه موقعیت عدالت، رقابت و پرخاشگری ظاهر میشود و مستقیماً با سه محرک عدالت اجتماعی، ارزیابی فردی و هویت اجتماعی در ارتباط است. در موقعیت عدالت، مشاهده مجازات فرد متخلف، احساس لذت ایجاد میکند.
در موقعیت رقابت، مقایسه خود با فردی که بدبیاری آورده است، احساس لذت ایجاد میکند. در موقعیت پرخاشگری، مواجهه فردی خارج از گروه (برای مثال عضوی از یک تیم ورزشی یا حزب سیاسی مخالف) با رخداد منفی که باعث تحکیم هویت اجتماعی اعضای گروه فرد شود، در او احساس لذت ایجاد میکند.
برخی روانشناسان دیگر معتقدند که شادنفرویده در چهار موقعیت ظاهر میشود: نفرت، بیعدالتی، خودشناسی و تاوان. در موقعیت نفرت، اولین حسی که به طرف مقابل داریم، تنفر و بیزاری است. وقتی این فرد بدبیاری بیاورد، خوشحال میشویم.
در موقعیت بیعدالتی، با مشاهده مجازات کسی که جرمی مرتکب شده است، خوشحال میشویم. در موقعیت خودشناسی، باخت حریف را با بهبود جایگاه اجتماعی گروه خود مرتبط میدانیم. در موقعیت تاوان، از رخدادن حادثهای بد برای دیگری (که برای خودمان هم پیش آمده)، احساس لذت و شادی میکنیم.
پژوهشگران همچنان در حال بررسی و تحقیق روی ارتباط احساس شادنفرویده و همدلی هستند. روانشناسان تأکید دارند که شادی از رنج و سختی دیگران، زمانی ظاهر میشود که همدلی در کار نباشد. وقتی پای همدلی در میان باشد، ما برای دیگران دل میسوزانیم اما وقتی احساسات انسانی برای دیگران قائل نباشیم، همدلی رنگ میبازد و از ناخوشی دیگران لذت میبریم.
عصبزیستشناسان مناطقی از مغز را شناسایی کردهاند که عامل ایجاد شادنفرویده هستند و این حس را از دیگر عواطف مشابه متمایز میکنند. تصاویر حاصل از امآرآی عملکردی (fMRI) نشان میدهند قشر کمربندی قدامی (ACC) که در سطوح میانی بین نیمکرههای مغز قرار دارد و سیستم لیمبیک را با قشر جلویی مغز پیوند میدهد، در زمان برانگیختهشدن حس حسادت فعال میشود.
این ناحیه با تعارض و دردهای اجتماعی نیز در ارتباط است و در موقعیتهایی مانند باخت تیم ورزشی فرد فعال میشود. نکته جالب این است که جسم مخطط شکمی در مغز، در زمان باخت تیم حریف یا رخدادن اتفاقی بد برای کسی که به او حسادت میکنیم، فعال میشود. این ناحیه درست در پشت گوشها قرار دارد و با احساس پاداش در ارتباط است.
در پژوهش دیگری مشخص شد، آن قسمت از نواحی مغز که با شناخت اجتماعی در ارتباطند، در زمان همدلیکردن و شادنفرویده به همین صورت فعال شدهاند. با این حال شادنفرویده، هسته اکومبنس در جسم مخطط شکمی را بیشتر فعال کرده است. هسته اکومبنس نقش مهمی در پردازش محرکهای لذتبخش غیرمنتظره ایفا میکند. در این تحقیق، همچنین مشخص شد که بیماران مبتلا به اختلال جسم مخطط شکمی، کمتر شادنفرویده را تجربه میکنند.
شادنفرویده احساسی است که تقریباً همه آدمها، فارغ از سن و جنسیتشان آن را تجربه میکنند. برخی روانشناسان، شادنفرویده را یکی از انواع استراتژی بقا میدانند که با احساس خودارزشمندی و نظریه مقایسه اجتماعی مرتبط است. طبق این نظریه، انسان بهطور ذاتی، میل به مقایسه خود با دیگران دارد. دیدن ناکامی دیگران، انسان را در یک مقایسه ذهنی قرار میدهد. در این مقایسه، تصویر فرد از خود تقویت میشود و از این طریق، حس رضایت و اعتماد به نفس پیدا میکند. پل هوک مایر، رواندرمانگر و نویسنده میگوید:
«انسان بهطور ذاتی شکارچی – گردآورنده است و حس امنیت و جایگاه خود در جهان را از طریق مقایسه با دیگران پیدا میکند. اینکه بخواهیم در مقایسه با دیگران مزیت رقابتی داشته باشیم، کاملاً غریزی است.»
زندگی در گروه و قبیله، از دیرباز برای انسان سودمند واقع شده است. در عصر حاضر هم انسان با اعلام وفاداری خود به گروهها، سعی میکند از موجودیت آنها حفاظت کند و برای پیشرفت آنها بکوشد. طرفداری مردم از تیمهای فوتبال یا احزاب سیاسی، مثالهای مناسبی از صحت همین موضوع در روزگار کنونی هستند.
همانطور که گفتیم، لذت از رنج دیگران، مناطقی از مغز را فعال میکند که مسئول سیستم پاداش هستند. این مناطق با ترشح دوپامین، فرد را نسبت به ادامه رفتار پاداشدهنده تشویق میکنند. در نتیجه، شادنفرویده میتواند اعتیادآور باشد و به بخشی از رفتار معمولی فرد تبدیل شود. پس اگر عادت کنیم که بهطور مرتب و عامدانه، خود را در چنین موقعیتی قرار دهیم، مشکل ذهنی پیدا میکنیم. چطور؟
با رهاسازی مکرر دوپامین، همدلیکردن کاهش پیدا میکند. همدلی از مهمترین مؤلفههای هوش هیجانی است که باعث تعادل روانی، ایجاد روابط سالم و دستیابی به اهداف و خواستههای شخصی میشود.
لذتبردن از رنج و ناخوشی دیگران ممکن است به حد بیمارگونه هم برسد. این اتفاق بهخصوص در کسانی دیده میشود که احساس همدلی در آنها ضعیف است. به نظر میرسد این افراد که انسانیتزدایی (Dehumanization) میکنند، دارای صفات بدخواهانهای باشند که به مثلث تاریک شخصیت معروف است. شخصیتهای مثلث تاریک، در واقع افراد سایکوپاتی یا روانپریش (فقدان همدلی یا کنترل روی رفتار)، خودشیفته و ماکیاولیسم (قدرتجویی از طریق حیلهگری و فریبکاری) را در برمیگیرد.
افراد روانپریش بهطور خاص، میتوانند بدون هیچگونه احساس همدلی، از رنجکشیدن دیگران لذت ببرند. این ویژگی با سادیسم مشترک است، چرا که افراد سادیسمی از آزار دادن دیگران لذت میبرند. روانشناسان تاکنون تحقیقاتی درباره ارتباط میان شادن فرویده و رفتارهای مثلث تاریک انجام دادهاند و این تحقیقات همچنان ادامه دارد. تا اینجا، نتایج تحقیقات نشان میدهد که شدت خوشحالی از رنج دیگران با میزان برخورداری از رفتارهای مثلث تاریک و تمایل به رفتارهای سادیسمی در ارتباط است.
تأثیر شدید شبکههای اجتماعی در برانگیختن احساسات و بیان خوشحالی از رنج دیگران، باعث جلب توجه عمومی به تأثیر شادنفرویده شده است. روانشناسان، سیاستمداران و فعالان صنعت تبلیغات به تأثیر شادنفرویده در رفتار کاربران اینترنت توجه ویژهای دارند، چرا که کاربران اینترنت بهوضوح نشان میدهند که از رنج و شکست دیگران لذت میبرند. خشم، حسادت و حقارت، مسائلی هستند که این روزها، زیاد در شبکههای مجازی به چشم میخورند.
همین موضوع، باعث استفاده بیشتر مردم از یک مکانیزم مقابلهای برای بقا میشود: شادنفرویده. جودی هو، متخصص اعصاب و روان میگوید: «استفاده بیشتر از شبکههای اجتماعی مساوی است با لزوم استفاده بیشتر از استراتژیهای بقا.» دلیل آن هم واضح است:
«مردم روز به روز احساس میکنند که کنترل کمتری روی شرایط دارند، پس بیشتر تلاش میکنند تا هویت خود را حفظ کنند. ابراز خوشحالی از رنج دیگران، باعث میشود که آدمها احساس کنند کنترل و تسط بیشتری روی شرایط دارند.»
تحقیقات نشان داده است که افراد دارای اعتماد به نفس پایین، زمان بیشتری را به تماشای شکستهای دیگران میگذرانند. شاید بهخاطر مانعی که در دنیای آنلاین بین آدمها وجود دارد و آنها را از ابراز تأسف معاف میکند.
خاصیت رسانههای اجتماعی در امکان مقایسه سریع بین دو موضوع یا دو جبهه رقیب، باعث افزایش ابراز خوشحالی از رنج دیگران در زیر پستها میشود. کسانی که متفاوت یا خارج از یک گروه اجتماعی خاص هستند، بیشتر از شکست طرف مقابلشان در شبکههای اجتماعی، ابراز خوشنودی میکنند. یک دسته دیگر، کسانی هستند که اعتقاد شدید به عدالت در دنیا دارند. این آدمها با مشاهده اجرای عدالت در حق کسانی که به نظر آنها گناهکار هستند، لذت میبرند و خوشحالی خود را ابراز میکنند.
شادنفرویده در فضای اینترنت بر رفتارهایی مانند انتشار مسائل سیاسی یا تصمیم مشتریان کالاهای مصرفی نیز تأثیر میگذارد. برای مثال، در یک پژوهش مشخص شد که تخریب برند رقیب در شبکههای اجتماعی آنلاین، باعث شده است که مردم از آن برند تخریبگر بیشتر خرید کنند.
لذت از ناخوشی دیگران ممکن است در نگاه اول غیر انسانی به نظر برسد، اما نباید فراموش کرد که این یک واکنش طبیعی انسان است و خجالت ندارد. بهعبارت دیگر، همه همینیم! ما عادت داریم همهچیز را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنیم. به همین دلیل، گاهی درباره عواطف خود نیز احساس گناه یا شرم میکنیم.
شادنفرویده یا دگرغمشادی اگر چه در ظاهر نشاندهنده شادی ما از غم دیگران است اما در ذات خود نشاندهنده برخی از اساسیترین نیازهای انسانی است. احساساتی مانند تمایل به تعلق و محافظت از گروه، اهمیت به رعایت انصاف و عدالت، نیاز به سلسلهمراتب و تلاش برای کسب جایگاه در آن سلسلهمراتب است. زنگ خطر زمانی به صدا درمیآید که حد و حدود این ابراز خوشحالی را رعایت نکنیم و برای زندگی خود یا دیگران مشکلآفرین شویم.