عصر ایران؛ رضا صائمی- این روزها اگرچه «بیبرقی» به یک تجربۀ تراژیک و کلافه کننده در زندگی روزمرۀ ایرانیان تبدیل شده و گرمای هوا هم بر زخم آن نمک میپاشد اما میتواند به مثابه یک موقعیت دراماتیک در سینما هم مورد استفاده قرار بگیرد. به این این معنا که بی برقی به خلق یک موقعیت نمایشی منجر شود.
این موقعیت میتواند سکانسی عاشقانه باشد که به دلیل بیبرقی زیر نور یک شمع اتفاق میافتد یا مثلا یک لحظه ترسناک در ژانر وحشت. حتی از بیبرقی میتوان برای خلق یک لحظه کمیک هم استفاده کرد. گرچه نور یکی از عناصر مهم سینماست اما برای فضاسازی یا آفریدن برخی لحظات باید به آفرینش تاریکی دست زد و بیبرقی در اینجا به کمک درام میآید.
در دنیا فیلمهایی ساخته شده که موضوع آن قطع برق یا معضلی مربوط به برق بوده است. «به سوی جنگل» داستان دو خواهر را در جنگل را روایت می کند که پس از قطع سراسری برق، با چالشهای متفاوتی مواجه میشوند که میتواند داستان مرگ و زندگی باشد!
قطعی برق در این فیلم مذکور به هرج و مرج، مشکلات زیستی و در نهایت تجربۀ مرگ میانجامد. زمانی که برق به صورت سراسری قطع میشود، هیچ چیز در طول فیلم شرایط عادی ندارد و همه چیز روند غیر عادی خود را طی میکند.
«در ارتفاعات» فیلم موزیکالی است درباره گروهی از مهاجرین که در محلهای کوچک در نیویورک روزگار سختی را سپری میکنند. یکی از مهمترین مشکلات محلهای که اوسناوی در آن ساکن است، رفتن برق است! زمانی که برق میرود، تمام افراد محل در گوشهای نشسته و مشغول باد زدن خودشان می شوند و خبری از تحرک همیشگی نیست. اما آن ها متوجه میشوند زمانی که برق برود میتوانند از فرصت استفاده کرده و آواز و پایکوبی سر دهند و خوش بگذرانند.
یا هایدن کریستینسن در فیلم «ناپدید شدن در خیابان هفتم» زمانی که از خواب برمیخیزد درمییابد دنیا تغییر کرده و خبری از برق و زندگی عادی نیست. حالا وقتی که شب فرا میرسد، سایه ها و تاریکی بزرگترین دشمن بشریت است.
در فیلم «یکپارچگی» همزمانی که چند زوج دور هم جمع می شوند تا یک شب را به صرف شام بگذرانند، ناگهان برق برای مدتی قطع میشود و آنها سراسیمه به دنبال رفع مشکل میگردند اما با حقیقتی ترسناک مواجه میشوند.
همچنین در بخشی از فیلم «فراماشین» برق یک مرکز برای مدت کوتاهی قطع میشود و امکان انجام کار در آن دقایق کوتاه وجود دارد. نقطه عطف داستان هم زمانی اتفاق میافتد که برق برای لحظاتی قطع میشود و ماجرا به شکلی غیر منتظره رقم میخورد! پس اگر در منزل رباتی دارید، مراقب تأمین برق باشید چراکه امکان دارد در زمان قطعی برق کار دستتان دهد!
در سینمای ایران هر چند فیلمی که قصه آن قطع برق را روایت کند ساخته نشده اما قطع برق و خاموشی در برخی از فیلمهای ایرانی به یک موقعیت دراماتیک تبدیل شده است از جمله در فیلم «اینجا بدون من» که وقتی رضا (پارسا پیروزفر) برای اولین بار شام به خانه احسان (صابر اَبَر) می رود تا زمینۀ آشنایی او با خواهرش یلدا (نگار جواهریان) فراهم شود.
وسط میهمانی برق میرود که آنگاه چراغ گردسوزی سر میز میگذارند که هم فضایی سایه روشن ایجاد میکند تا نشانه ای نمادین از موقعیت مبهم رضا و یلدا باشد و هم از حیث بصری و نورپردازی قابی زیبا خلق شود. در پوستر اصلی فیلم هم از همین قاب استفاده میشود.
همچنین یکی از زیباترین صحنه های فیلم «چیزهایی هست که نمی دانی» سکانسی است که علی مصفا برای تعمیر برق خانه پدر لیلا که قطع شده به درون خانه او می رود. همه جا تاریک است و علی سرگرم ور رفتن با کنتور برق است و ناگهان تصویر لیلا را در درون قاب شیشهای کنتور برق میبیند که با شمعی در دست از پشت به او نزدیک میشود. نورپردازی گرم این صحنه علاوه بر فضای تنانه که ساخته، به خوبی بیانگر ذوب شدن یخهای درون علی و شعله ور شدن عشق در وجود سرد و غمزده اوست.
در فیلم «بمب یک عاشقانه» به کارگردانی پیمان معادی با لحظات زیادی از خاموشی ناشی از بمباران هوایی مواجه هستیم به ویژه در پناهگاه خانگی و بسیاری از لحظات مهم فیلم در آنجا رخ میدهد. ضمن اینکه برخی از صحنه های مربوط به گفتوگوی پیمان معادی و لیلا حاتمی زیر چراغ گردسوز به خاطر قطع برق و خاموشی شکل میگیرد.
اساسا قطع برق و روشن کردن شمع یا چراغ گردسوز یکی از تمهیداتی است که برای خلق لحظات عاشقانه یا سردی روابط عاطفی در سینما مورد استفاده قرار می گیرد.
یکی از دراماتیک ترین صحنه های برق رفتن را باید در فیلم «یه حبه قند» رضا میرکریمی جست.
رفتوآمد برق در اینجا به نشانه های معناداری تبدیل میشود که هم سوگواری افراد خانه را بازنمایی می کند و هم يكی از نشانههای فيلم در خصوص موضوع تكنولوژی است، اين خانه با وجود قطع و وصل شدن برق، هرگز تاريك نمیشود و متكی به تكنولوژی نيست.
ضمن اینکه پایان فیلم با وصل شدن برق و روشن شدن رادیویی که تازه تعمیر شده و در حال پخش یک آهنگ است، نشانه ای از بازگشت نور زندگی به آن خانه است. گویی روشنایی دوباره به آن خانه تاریک برگشته و زندگی جریان یافته است.
واقعیت این است که هنوز در سینمای ایران، فیلمی ساخته نشده که قصهاش را از بنیاد بر اساس قطع برق بنا کند و فراز و نشیب های درامش را به آن گره بزند اما لحظاتی از برق رفتن در برخی صحنه ها وسکانسها وجود دارد که موقعیت دراماتیک خلق کرده است. از لحظاتی عاشقانه گرفته تا تجربه ترس و دلهره مثل صحنههای بیبرقی در فیلم خوابگاه دختران.
برق به عنوان یک پدیده گرچه به جهان فناوری ربط دارد اما قطع و وصل آن میتواند روایت هزار قصه باشد.