تقریباً در هر فرهنگی روی زمین اژدها وجود دارد. برخی محققان معتقدند اژدها زادهی ابتداییترین ترسهای ما است، ترکیبی وحشتناک از چنگالهای تیز، پولکهای غیرقابل نفوذ و دندانهای نوک تیز که نقل آنها برای انسانهای اولیه، حکم آموزش خطرات جهان به یکدیگر را داشت.
به گزارش فرادید، این موجودات افسانهای قرنها تخیل انسان را مجذوب خود کردهاند و در فولکلور، ادبیات و هنر در سراسر قارهها راهشان را باز کردهاند. اما چرا قدرت و تأثیر این افسانههای باستانی همچنان به قوت خود باقیست؟ در این مطلب، شش افسانه حماسی را میخوانید تا بدانید چرا موضوع اژدها همچنان تخیل ما را مجذوب خود میکند.
انگوآی (Ngwhi)، یک خدای مارمانند در اساطیر مختلف و الهامگرفته از مفاهیمی مانند والهالا و مار میدگارد است که در این نقاشی قرن شانزدهمی دیده میشود.
اِنگوآی/Ngwhi را در فرهنگ پیشا-هند-اروپایی میتوان اژدهای اصلی در نظر گرفت. در اسطورههای نیاهندواروپایی که قدمتشان به ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ سال میرسد، اِنگوآی (مار) جانوری سهسر توصیف شده که گاو یا در برخی داستانها زنان را میرباید.
این داستان میتواند خاستگاه فرهنگ آشنای اژدهایانی باشد که شاهزاده خانمها را میربایند. در نهایت، هیولای چندسر را قهرمانی شکست میدهد که با یک نوشیدنی مقدس قدرت گرفته و خدای آسمان او را یاری میرساند.
امروزه، ردپای این داستان را میتوان همه جا یافت، از اسطوره نورسِ خدای رعد و برق «ثور» که مار غولپیکر جورمونگاندر را با استفاده از سر گاو به عنوان طعمه گرفت تا داستان ژاپنی خدای طوفان «سوزانو» که اژدهای مار هشتسر «یاماتا-نو-اوروچی» را میکشد که دختران جوان را میبلعید.
نسخه تذهیب قرن یازدهمی از تفسیر Beatus of Liébana درباره آخرالزمان، دارای تصاویر جذاب از جمله اژدهای قرمز نمادین
یکی از مشهورترین اژدهایان در کتاب «مکاشفات یوحنا» ظاهر میشود. در این کتاب از دو هیولا یا اژدها یاد شده است که در آخرالزمان ظاهر میشوند و مردم را به سوی کفر میکشانند. هیولای اول از دریا بیرون میاید و دارای هفت سر و ده شاخ است و بر روی آنها ده تاج قرار دارد و بر روی سرها نام کفر نوشته شدهاست. هیولا شکلی شبیه یوزپلنگ، پاهایی نظیر خرس، و دهانی نظیر شیر دارد.
هیولای دوم از زمین خارج میشود و اشاره میشود که دارای دوشاخ است. وظیفه او مجبور کردن مردم به اطاعت از هیولای اول به واسطه نشانههای بسیار بزرگی است که توسط او داده میشود. هیولای دوم پیامبر دروغین نیز نامیده میشود. هیولا مردم را وادار به پرستیدن تصویر هیولای اول خواهد کرد و هرآنکس که ادعا کند که تصویر را نخواهد پرستید کشته خواهد شد. این هیولا تمامی مردم را وادار به داشتن علامت هیولا خواهد کرد که بر روی دست راست آنها یا بر روی پیشانیشان خواهد بود.
اسماگ، معروف به اسماگ باشکوه، یکی از آخرین اژدهایان بزرگ سرزمین میانه و ضدقهرمان اصلی رمان «هابیت» از جی. آر. آر. تالکین است. طرفدارانش اندازه او را حدود ۶۰ فوت تخمین میزنند که تقریباً به اندازه طول یک کامیون بزرگ است. در مقابل، نسخه سینمایی اسماگ در اقتباس سینمایی پیتر جکسون به طور قابل توجهی بزرگتر است: ۴۲۷ فوت طول، معادل دو جمبو جت!
اما حتی آن نسخه در مقابل آنکالاگون سیاه که در «سیلماریلیون» (مجموعهای از نوشتههای جی. آر. آر. تالکین) «بزرگترین و قدرتمندترین اژدهای موجود در سرزمین میانه» توصیف شده، هیچ است. برخی از تفسیرها حاکی از آنست که او تا ۱۵ مایل طول داشته و افتادن او سبب از بین رفتن سه آتشفشان شده است.
یکی از قدرتمندترین خدایان در اساطیر ژاپنی، ریوجین، خدای اژدهای مخوف اقیانوسهاست که به دلیل توانایی کنترل طوفانها و تمام موجودات دریایی معروف است. ریوجین روی شخصیتها و محیطهای تخیلی مختلف اثر گذاشته، به ویژه الهامبخش قصر اژدهای زیر آب در مجموعه انیمیشن محبوب «One Piece» بوده است.
ریوجین نمونه نادری از یک اژدهای ژاپنی است که با آتش ارتباط دارد و گواه این است که عناصر طراحی او ممکن است بر موجود نمادین گودزیلا اثر گذاشته باشند.
افزون بر این، ریوجین یکی از شخصیتهای اجدادی خانواده امپراتوری ژاپن در نظر گرفته میشود که نسب آن به امپراتور جیمو (۷۱۱ - ۵۸۵ قبل از میلاد)، نخستین فرمانروای افسانهای ژاپن و نوه ریوجین میرسد.
کشف استخوانهای دایناسور، به ویژه در چین، احتمالاً روی ترویج اسطورههای اژدها اثرگذار بوده است. چین سرشار از فسیلهای مامنچیزاریدها است، دایناسورهایی که به خاطر گردنهای بلندشان معروف هستند.
یک مثال قابلتوجه کیجیانلانگ (Qijianglong) یا «اژدهای کیجیانگ» است که سال ۲۰۰۶ کشف شد. این اژدها بدنی به طول ۵۰ فوت داشت که بیشتر این طول به نگه داشتن سر عظیمش اختصاص داشت. مهرههای گردن این اژدها پر از هوا بود که آنها را سبکوزن میکرد و به طور بالقوه منجر به جداشدگی پس از مرگ میشد.
مردم چین باستان احتمالاً با این استخوانهای عظیم مواجه شدهاند و اژدهایان دراز و مارپیچ مشخصه اساطیر آسیایی را تجسم کردهاند که در تضاد با اژدهایان حجیمتر در فولکلور غربی هستند.
نوینز میگوید: «اژدهایان… بیشتر با خدایان مرتبط بودند.» در مصر باستان، خدای آپپ مظهر کهنالگوی یک اژدهاست که شاید یکی از ترسناکترینها در اساطیر باشد.
این مار عظیمالجثه که با نام آپوفیس هم شناخته میشود، نمایانگر کهنالگوی اژدها و شیاطین باستانی است که از آغاز آفرینش وجود داشتهاند. آپپ، «ارباب هرج و مرج»، برای تاریک کردن همیشگی جهان، علیه رع، خدای خورشید، در یک مبارزه ابدی است.
آپپ با وجود شکست مکرر، هرگز تسلیم نمیشود و هر روز با نگاه سحرکنندهاش باز میگردد، زمینلرزهها و رعد و برقها را هماهنگ میکند تا سلطه شومش را حفظ کند و همه اینها را برای خاموش کردن منبع نور، یعنی خود خورشید، انجام میدهد.