صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۷۹۰۳۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۶ - ۱۳ تير ۱۴۰۳ - 03 July 2024
به بهانۀ نظرات مشاوران سعید جلیلی درباره زنان

طالبانیسم نیست، فراتر از آن است!

مریم اشرفی گودرزی، از حامیان سعید جلیلی، یکی از مصادیق بارزِ "زنانِ زن‌ستیز" است. زنانِ زن‌ستیز ذهنیتی مردسالارانه دارند و با گفتار و رفتارشان مردسالاری را بازتولید می‌کنند.

   عصر ایران؛ جمشید گیل - مریم اشرفی گودرزی، از حامیان سعید جلیلی، یکی از مصادیق بارزِ "زنانِ زن‌ستیز" است. زنانِ زن‌ستیز ذهنیتی مردسالارانه دارند و با گفتار و رفتارشان مردسالاری را بازتولید می‌کنند.

اگر بخواهیم کمی "زنِ زن‌ستیز" را کمی ساده‌تر توصیف کنیم، باید بگوییم چنین زنی غالبا در تقابل‌ها و اختلافات میان زنان و مردان، جانب مردان را می‌گیرد چراکه او اصولا جوری تربیت شده و آموزش دیده که در خدمت مردان و سالاریِ مردان باشد. در واقع زنِ زن‌ستیز معتقد است «حق همیشه با مردان است مگر اینکه خلافش ثابت شود.»

به صورت طبیعی مسائل و مشکلات هر زنی، می‌تواند مسائل و مشکلات سایر زنان هم باشد. این حکم دربارۀ مردان هم قاعدتا صادق است. بنابراین وقتی به یک زن تعرض جنسی می‌شود، سایر زنان احتمال می‌دهند این امر دامنگیر خودشان هم بشود. و چون چنین است، کمتر زنی در دنیا پیدا می‌شود که به زنان بگوید اگر پوشش یا رفتارتان تحریک‌کننده باشد، مردها حق دارند به شما تعرض کنند.

وانگهی، پوشش و رفتار تحریک‌کننده یعنی چه؟ آنچه در شمال شهر تهران تحریک‌کننده نیست، در فلان نقطه در شرق یا مرکز ایران  ممکن است تحریک‌کننده باشد. بنابراین "امر محرک" امری نسبی است.

اما بر فرض که گفتار یا رفتار یا پوشش زنی هم تحریک‌کننده بود، اینکه مردان حق دارند به آن زن تعرض جنسی کنند چه مبنا و مجوزی در شرع اسلام دارد که مریم اشرفی گودرزی از آن دفاع می‌کند؟

اگر خانم گودرزی یک زن وایکینگ بود و در قرن هفتم میلادی می‌زیست، دفاع او از این توحش جنسی چندان عجیب نبود. ولی ایشان مسلمان است و خوب می‌داند که اسلام و سایر ادیان توصیه به تقوا کرده‌اند. بر فرض که زنی بی‌تقوا باشد. آیا در این صورت مرد هم "حق" دارد بی‌تقوایی و تعرض جنسی پیشه کند؟

احتمالا خانم اشرفی در جواب خواهد گفت که منظورش این بوده که پوشش باز زنان، "عملا" مردان را به وادی تعرض جنسی می‌کشاند. یعنی ایشان خواسته این نکته را بیان کند ولی در بیان نظرش زیاده‌روی کرده و سخنی گفته که هیچ مؤمن و مؤمنه‌ای، مادام که اخلاق اسلامی را مد نظر داشته باشد، از آن دفاع نمی‌کند.

حتی اگر بگوییم خانم اشرفی از سر جدل زیاده‌روی کرده و یاوه‌ای که گفته، منظور اصلی‌اش را مخفی کرده، باز باید از این خانم محترم پرسید که آیا در محیط‌های به شدت مذهبی و سنتی، پدیدۀ تعرض جنسی وجود ندارد؟ در برخی مناطق ایران که فضایشان شبیه ونک‌به‌بالای تهران نیست، موارد متعددی از تعرض جنسی وجود دارد؛ با اینکه پوشش اکثر زنان هم مطابق میل و ملاحظات خانم اشرفی گودرزی است.

دقیقا دو دهه قبل، یکی از قضات بازنشستۀّ دیوان عالی کشور به چند تن از دانشجویان حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت که بیشترین موارد شکایات مربوط به "زنای با محارم" متعلق به نقاطی است که در تصور بیرونی نباید چنین باشند.

اما تجربۀ زیستۀ همۀ ما نیز به خوبی نشان می‌دهد که چشم‌چرانی و لمس غیرمجاز، پدیده‌ای نیست که در شهرهای مذهبی و سنتی اندک‌شمار باشد و صرفا در شهرهای مدرن و لیبرال ایران وجود داشته باشد.

فضای مذهبی حاکم بر یک شهر، دال بر باتقوا بودن همۀ مردان و بویژه مردان جوان آن شهر نیست. در دورانی که شهوت جنسی در هر مردی از قوت بیشتری برخوردار است، احتمال ارتکاب چنین رفتاری از او بیشتر است. فارغ از اینکه آن مرد جوان در فلان نقطه نابرخوردار زندگی می‌کند یا محلۀ نیاوران تهران. حتی شاید در نیاوران احتمال وقوع چنین عملی دست کم در عرصۀ عمومی کمتر باشد.

این‌ها واقعیاتی غیر قابل انکار است و هر کسی که زبانش در بیان حقیقت الکن نباشد، به وقوع آن در زندگی روزمره گواهی می‌دهد. چه در کلانشهرهای نه چندان مذهبی، چه در شهرهای کوچک سنتی، چه در روستاها.

به عبارت دیگر، پوشش یک زن تاثیر چندانی در مصون ماندن او از تعرض جنسی ندارد. البته یک زن چادری در محیطی که اکثر زنان بی‌حجاب هستند و لباس باز به تن دارند، ممکن است مصونیت بیشتری داشته باشد. ولی در یک شهر کوچک که اکثر زنان چادری هستند، آستانۀ تحریک مردان پایین می‌آید و مزاحمت جنسی شامل زنانی می‌شود که با حجاب در عرصۀ عمومی حضور دارند.

البته باید انصاف داد که چنین مردانی در اقلیت‌اند و اکثریت مردان چنین رفتاری ندارند ولی واقعیت این است که این "اقلیت مزاحم" اولا وجود دارد، ثانیا هر کسی ممکن است روزی یکی از همین اقلیت مزاحم شود. یعنی آقای الف 364 روز سال را ممکن است به‌قاعده رفتار کند و فقط یک روز رفتارش رفتار یک متعرض جنسی باشد. ولی کافی است که تعداد قابل توجهی از مردان، ولو که دراقلیت باشند، هر کدام "یک روز بد" در طول سال داشته باشند تا پدیدۀ تعرض جنسی در یک شهر سنتی و مذهبی هم احساس شود.

در قاهره که یکی از مذهبی‌ترین شهرهای جهان اسلام است، تعرض جنسی مردان به زنان در عرصۀ عمومی (لمس ناروا) جزو معضلات فرهنگی این شهر است.

به هر حال آنچه بیش از "پوشش زن" در منتفی شدن یا کاهش موارد تعرض جنسی اهمیت دارد، "ارتقای فرهنگی" است. ارتقای فرهنگی هم ربط چندانی به پوشش افراد ندارد. چه بسا زنی با پوشش غیرشرعی در جامعه حضور داشته باشد ولی رفتارش تحریک‌کننده نباشد، اما زنی با پوشش کاملا شرعی، رفتاری محرک در خیابان یا محل کار داشته باشد.      

خانم اشرفی معتقد است اگر زنی بدون روسری از خانه بیرون برود و یک مرد به او تعرض کند، این یعنی آزادیِ زنان و مردان! آن زن آزادانه حجاب را کنار گذاشته، آن مرد هم تحریک شده و آزادانه به او تعرض کرده!

در واقع این خانم، خودش گرفتار فقدان ارتقای فرهنگی است؛ وگرنه می‌دانست حد آزادی، لطمه نزدن به دیگران است و دیگر اینکه، کسی حق ندارد بدون اجازه بدن کس دیگری را لمس کند. آزادی توام با مسئولیت است. انسان آزاد در قبال آزادی‌اش موظف است که به دیگران لطمه نزند. لمس جنسی بدن دیگران، بدون اجازه و توافق، در بسیاری از موارد مصداق بارز لطمه زدن به دیگران است.

خانم اشرفی گودرزی البته سربازی نرفته و از فضای پادگان‌ها بی‌خبر است وگرنه می‌دانست که تعرض جنسی در چنین فضاهایی یکی از معضلات است. در پادگان که دیگر هیچ زنی وجود ندارد که حجاب اسلامی را رعایت نکرده باشد و دیگران را به وادی تحریک انداخته باشد. ولی تعرض جنسی در پادگان‌ها کم و بیش وجود دارد.

 قربانیان تعرض جنسی، صرفا زنان نیستند. دخترانی که کودک هستند و حجاب بر آن‌ها واجب نشده نیز قربانیان این پدیده‌اند. نیز پسرانی که کودک یا نوجوان هستند و اساسا نیازی نیست محجبه باشند، ممکن است قربانی تعرض جنسی شوند (که می‌شوند). حتی مردان جوان هم در موارد متعددی چنین تجربۀ ناخوشایندی را از سر می‌گذرانند.

خانم اشرفی گودرزی دربارۀ تعرض جنسی به کودکان (دختر و پسر) و مردان جوان چه توضیحی دارند. آیا این‌ها چون روسری ندارند این‌جا و آن‌جا مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند؟ مسئلۀ "تعرض جنسی" فراتر از رعایت یا عدم رعایت "حجاب" است چراکه اساسا گاه شامل کسانی می‌شود که حجاب بر آن‌ها واجب نیست. و چنین مواردی، چندان هم کم‌شمار نیستند.

اما از همۀ این نکات که بگذریم، معلوم نیست در این دعوای اساسی، که در هر جامعه‌ای وجود دارد، چرا خانم اشرفی گودرزی سمت "مردان متجاوز" ایستاده؟ زنی که زن‌ستیز نباشد، قاعدتا حامی "زنان قربانی" است نه "مردان متعرض".

البته پاسخ روشن است. ذهنیت مردسالارانۀ مریم اشرفی گودرزی، او را به جانبداری از مردان سوق می‌دهد. ولی معلوم نیست در مواردی که یک مرد به مرد دیگری تعرض جنسی می‌کند، این نمایندۀ سعید جلیلی در امور زنان، جانب کدام مرد را می‌گیرد؟ مرد متعرض یا مرد قربانی؟!

  دو سال قبل رمانی غربی می‌خواندم که گروه مخاطب اصلی‌اش قاعدتا نوجوانان بودند. در این رمان، مگان یک خوانندۀ مشهور بود که روزی سه دختر نوجوان نزد او رفتند تا او به یکی از آن‌ها کمک کند برای اینکه در مدرسه بتواند ترانه‌ای را که باید می‌خواند، بدون استرس و لرزش صدا بخواند.

از آن سه دختر، یکی‌شان حسود بود و مدام سخنانی در نفی آن یکی می‌گفت و جان کلامش این بود که او نمی‌تواند جلوی آن همه آدم آواز بخواند. مگان که بر قلۀ موسیقی پاپ آمریکا قرار داشت، به آن دختر حسود گفت: «یادت باشد که ما دخترها هر جا باشیم، همیشه هوای همدیگر را داریم.»

ولی منفی‌گویی آن دختر حسود ادامه پیدا کرد و مگان هم، با اینکه می‌دانست آن دختر از دوستداران اوست، به او گفت: «اگر نمی‌خواهی از دوستت حمایت کنی، از دفتر من برو بیرون!» او را اخراج کرد تا به همه بفهماند که زنان در این دنیای مردسالار باید هوای همدیگر را داشته باشند.

تازه آن‌جا جامعۀ آمریکا بود که هزار و یک جور حمایت حقوقیِ لیبرالیستی شامل حال زنان می‌شود. اما این‌جا  خانم اشرفی گودرزی، همنوا با فردی مثل امیرحسین ثابتی، که زنان بی‌روسری را فاحشه می‌نامد، از ضرورت زندانی شدن زنان بی‌حجاب دم می‌زند و چنین مجازاتی را "مجازات نرم و ملایم" توصیف می‌کند. بدتر اینکه، ابه جای حمایت از همجنسان خودش، که طبیعتا با او مسائل مشترکی دارند، بر طبل حمایت از مردانی می‌کوبد که به زنان تعرض و تجاوز می‌کنند.

طالبانیسم نهفته در این رویکرد، در واقع نهفته نیست و آشکار است. اما راستش را بخواهید، خانم اشرفی گودرزی که به عنوان نمایندۀ دیدگاه سعید جلیلی دربارۀ زنان، در مناظرۀ تلویزیونی هم حاضر شده، از طالبان هم فراتر رفته است.

طالبان در پی اجرای قرائتی خشک و متحجرانه از اسلام است. اما هر قرائتی از اسلام، هر چقدر هم متحجرانه، به مردان حق تعرض جنسی به زنان را نداده. حداکثر مدافع برخورد شدید با زنان بی‌حجاب است. اما طالبان مردی را هم که زن نامحرم را لمس می‌کند، آن هم به قصد تعرض و تجاوز جنسی، مستحق مجازات می‌دانند.

ولی نمایندۀ سعید جلیلی در مسئلۀ زنان، "حق تعرض جنسی" را برای مردان بی‌تقوا به رسمیت می‌شناسد. اسلام کجا به مرد مسلمان حق داده است که به زن مسلمان تعرض کند به این دلیل که "بی‌حجاب" یا "محرک" از خانه خارج شده؟

    مگر هر مردی که تحریک شده، "حق" دارد به هر زنی که از نظرش "محرک" است، تعرض جنسی کند؟ کسی که این فعل بدوی را جزو حقوق مردان می‌داند، هیچ بعید نیست به قضای روزگار گرفتار شود و خودش نیز در زمرۀ قربانیان جنسی قرار گیرد، صرفا به این دلیل که برای یک مرد نامحرم "محرک" بوده.

بسیاری از زنانی که در ایران مورد تعرض جنسی واقع می‌شوند، پوشش مناسبی دارند و به هیچ وجه خودشان را "محرک" نمی‌دانند. اما مطابق دیدگاه مترقی خانم اشرفی، ملاک تعیین اینکه یک زن محرک است یا نه، نظر "مرد متجاوز" است نه نظر "زن قربانی".

   خانم اشرفی برخلاف مگان در رمان مذکور، جان کلامش این است: «ما دخترها هر جا باشیم، هیچ وقت هوای خودمان را نداریم و همیشه هوای مردها را داریم.» اگر چنین زنی زن‌ستیز نیست، پس چیست؟

  سعید جلیلی که چنین زنی را به عنوان نمایندۀ دیدگاه‌هایش راجع به زنان، به تلویزیون می‌فرستد و  مشاور اعظمش امیرحسین ثابتی را بابت فاحشه خواندن زنانِ بی‌روسری از مقام مشاورت عزل نمی‌کند، اگر زن‌ستیز نیست، پس چیست؟  

  مردسالاریِ سنتی، اگرچه حقوق کمتری برای زنان قائل است، ولی لزوما مبتنی بر زن‌ستیزی نیست. ولی مشاوران و نزدیکان سعید جلیلی، یعنی امیرحسین ثابتی و مریم اشرفی گودرزی، با این نظرات و ادبیات، قطعا زن‌ستیزند. این افراد با هر زنی که روسری بر سرش نباشد، هر چقدر هم دانا و عفیف، ستیزه دارند.

  به قدرت رسیدن این افراد برای جمهوری اسلامی در حکم نقض غرض است. یعنی جلیلی و مشاورانش در حوزۀ امور زنان، فقط به کار تکرار فجایعی نظیر برخورد جان‌ستان با مهسا امینی و شکل‌گیری یک جنبش اعتراضی رادیکال و انقلابی دیگر می‌آیند و بس.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200