عصر ایران - تا قبل انتخابات مجلس دوازدهم و روی کار آمدن دولت سیزدهم، دو گمان جدی در میان بسیاری از مردم وجود داشت:
1 - فرقی نمی کند که چه کسانی در مجلس باشند و چه کسی رئیس جمهور باشد.
2 - با رأی ندادن، پیام مان را منتقل می کنیم.
"آنچه گذشت" نشان داد که هر چند دولت ها به تنهایی قادر به افق گشایی های استراتژیک نیستند، اما این که کدام رویکرد و حتی چه کسی رئیس جمهور باشد، مستقیماً بر روزمرگی شهروندان تأثیر دارد.
یک مثال می زنیم: در دولت قبل نیز فشارهای زیادی از سوی نهادهای قدرت برای فیلترینگ گسترده شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و محدودسازی اینترنت وجود داشت اما وزیر ارتباطات وقت با حمایت رئیس جهمور، مقابل این فشارها ایستاد و تا روز آخر، زیر بار نرفت ولی در دولت کنونی، این اتفاق که دقیقاً به روزمرگی ما ربط دارد، به سادگی رخ داد و کیست که هر روز از وضعیت اینترنت کشور عاصی نشود؟!
یا رویکرد دولت ها در قبال گشت ارشاد را ببینید و خروجی هر کدام شان را ملاحظه کنید که هر چند همه دولت ها در چارچوب همین نظام بودند ولی هر کدام از آنها، رفتار و خروجی متفاوتی در این باره داشتند.
نابخردانه است که در ساختار کنونی، کسی انتظار تغییر رویکردهای کلان نظام سیاسی را از رئیس جمهور داشته باشد و نابخردانه تر آن است که کسی اثر رئیس جمهور بر زندگی روزمره شهروندان را انکار کند.
ما از وقتی که نظام سیاسی ایران از پارلمانی به ریاستی تبدیل شده، هم ریاست جمهوری مرحوم هاشمی را دیده ایم، هم دوران خاتمی را تجربه کرده ایم، هم ریاست جمهوری احمدی نژاد را پشت سر گذاشته ایم، هم روحانی را دیده ایم و هم مرحوم رئیسی را.
همه این افراد در چارچوب نظام سیاسی حاضر کار کرده اند ولی روزگار مردم در هر دوره ای بسیار متفاوت تر از دوره های دیگر بود.
حالا هم قرار است روزگار جدیدمان را تعریف کنیم.
عدم مشارکت، تا کنون عمدتاً با هدف دادن پیام سیاسی به جریان های قدرت صورت گرفته است اما به نظر می رسد به جای گرفتن پیام، جشن گرفته اند چرا که در فقدان مشارکت اکثریت، نهادهای قدرت مانند مجلس را در حد و اندازه "هلو بپر تو گلو" تصاحب کرده و با این هدیه ای که اکثریت "مشارکت نکننده" به آنها داده اند، دنبال قوانینی برای محدود کردن همان اکثریت رفته اند. نمونه بارزش همین مصوبه موسوم به "حجاب و عفاف" است که نه حجاب را تقویت می کند و نه عفاف را و در عین حال، به دین و ملت و اتحاد ملی و روان عمومی، یکجا آسیب می زند.
در این دوره از انتخابات نیز چشم امید جریان زیاده خواه برای تکمیل پروژه های خود بیش از آن که به رأی دهندگان خودش باشد، به رأی ندادن مردم است.
همه می دانیم که دموکراسی، پروسه ای پیچیده و زمان بر و میان نسلی است. تاریخ، راه های متفاوتی را پیش روی ملت ها می گذارد: از مداخله خارجی و جنگ داخلی و تحریم مشارکت و رأی دادن در بزنگاه ها.
اکنون نیز همه این راه ها پیش روی ماست ولی کم هزینه ترین راه برای این که ایران مان را قابل زندگی تر به فرزندان مان تحویل دهیم، همین تک رأی های ماست که اگر خردمندانه جمع شوند، باطل السحر بسیاری از نقشه ها خواهند بود و عاقلان را اشارتی کفایت می کند!