صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۷۲۹۴۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۵ - ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - 09 June 2024

با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت هجدهم : بزرگی بایدت بخشندگی کن /که دانه تا نیفشانی نروید (+صدا)

یکی از جُلَسایِ بی‌تدبیر نصیحتش آغاز کرد که «ملوکِ پیشین مر این نعمت را به سعی اندوخته‌اند و برای مصلحتی نهاده. دست از این حرکت کوتاه کن که واقعه‌ها در پیش است.

  عصر ایران ــ ملک‌زاده‌ای گنج فراوان از پدر میراث یافت. دستِ کَرَم برگشاد و دادِ سخاوت بداد و نعمتِ بی‌دریغ بر سپاه و رعیّت بریخت.

 نیاساید مَشام از طبلهٔ عود

 بر آتش نِه، که چون عنبر ببوید

 

 بزرگی بایدت بخشندگی کن

 که دانه تا نیفشانی نروید

حکایت را این‌جا با خوانش مهرداد خدیر بشنوید

  یکی از جُلَسایِ بی‌تدبیر نصیحتش آغاز کرد که «ملوکِ پیشین مر این نعمت را به سعی اندوخته‌اند و برای مصلحتی نهاده. دست از این حرکت کوتاه کن که واقعه‌ها در پیش است و دشمنان از پس؛ نباید که وقت حاجت فرو‌مانی.»

اگر گنجی کنی بر عامیان بخش

رسد هر کدخدایی را برنجی

چرا نستانی از هر یک جوی سیم

که گرد آید تو را هر وقت گنجی؟

  ملک روی از این سخن به هم آورد و مر او را زجر فرمود و گفت: مرا خداوند، تَعالیٰ مالکِ این مملکت گردانیده است تا بخورم و ببخشم نه پاسبان که نگاه دارم.

قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت

نوشین‌روان نمرد که نامِ نکو گذاشت

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200