سِرا پِلادا (Serra Pelada) یک معدن بزرگ طلا در برزیل در ۴۳۰ کیلومتری جنوب دهانه رودخانه آمازون بود. سال ۱۹۷۹ یک کودک بومی حین شنا کردن در سواحل رودخانه، یک قطعه طلای ۶ گرمی پیدا کرد.
به گزارش فرادید، چیزی نگذشت که این خبر به بیرون درز کرد و تا پایان هفته، هجوم به این ناحیهی طلاخیز آغاز شد. اوایل دهه ۱۹۸۰، دهها هزار کاوشگر به سرا پلادا هجوم آوردند که در دوران اوج رونق خود نه تنها بزرگترین معدن طلای روباز جهان بلکه خشنترین معدن دنیا نیز بود.
در آغاز تنها راه رسیدن به این معدن دورافتاده، به وسیلۀ هواپیما یا با پای پیاده بود. معدنچیان معمولاً قیمتهای گزافی میپرداختند تا ماشینها آنها را از نزدیکترین شهر به انتهای مسیر خاکی برسانند. از آنجا، مسافت باقیمانده را پیاده طی میکردند (حدود ۱۵ کیلومتر تا محل).
قطعات بزرگ طلا به سرعت کشف میشدند که بزرگترین آنها تقریباً ۶.۸ کیلوگرم وزن و ۱۰۸۰۰۰ دلار به قیمت بازار سال ۱۹۸۰ (۳۱۰۱۷۳ دلار در سال ۲۰۱۶) ارزش داشت.
در اوج هجوم طلا، این معدن شرایط وحشتناک و خشنی داشت، در حالی که شهر کنار آن نیز به خاطر قتل و فحشا بدنام بود.
عکاس برزیلی سباستیائو سالگادو در این دوران به معادن سرا پلادا سفر کرد و فراموشنشدنیترین عکسها را از کارگران آنجا گرفت؛ عکسهایی که جنون و آشفتگی محض این مکان را ثبت کردند.
از او نقل شده که وقتی معدن را دیده، گفته: «همه موهای بدنم سیخ شد. انگار به زمان ساخت اهرام مصر رفته بودم؛ انگار به زمانی بسیار دور سفر کرده بودم».
سباستیائو سالگادو در مصاحبهای در سال ۱۹۹۲ معدن را چنین توصیف کرد:
«مردان به امید ثروت و خوشبختی، جذب معدن طلای سرا پلادا میشوند. هیچ کس به زور به آنجا نمیرود، اما به محض رسیدن، همگی بردهی رویای طلا و نیاز به زنده ماندن میشوند. پس از ورود به داخل معدن، خروج غیرممکن میشود.
هر بار که طلا پیدا میشود، مردانی که بارهای گل و خاک را حمل میکنند، به حکم قانون، حق دارند یکی از گونیهایی را که بیرون میآورند انتخاب کنند؛ گونیهایی که درون آنها شاید ثروت و آزادی پیدا کنند. بنابراین زندگی آنها توالی هیجانزدهای از رفتن به درون معدن و بیرون آمدن از آن با یک کیسه خاک و امید طلا است.
هرکسی که برای نخستین بار به آنجا میرسد، منظرهای استثنایی و عذابآور از انسان را میبیند: ۵۰ هزار مرد آمیخته به گِل و رویا. تنها چیزی که میتوان شنید زمزمهها و فریادهای خاموش است، صدای بیلهایی در دست انسان. این صدای طلاست که از روح جستجوگرانش طنینانداز میشود.»
کشف طلا در سرا پلادا شبیه هیچ منطقه دیگری روی زمین نیست، شواهدی وجود داشت که طلا در این منطقه نزدیک سطح زمین تشکیل شده است؛ موردی که منحصر به ذخایر طلای آمازون است.
بهترین فرضیه در توضیح این پدیده این است که آب باران با مواد آلی در حال پوسیدگی جنگل آمازون مخلوط میشود و آب را اسیدی میکند. سپس آب اسیدی یک لیگاند (شبکهای یونی که طلا میتواند به آن متصل شود و در نتیجه توسط آن منتقل شود) میشود برای مولکولهای طلا که بعد به زمین نفوذ میکنند و سرانجام تجمع میکنند تا یک منطقه طلای غنیشده را تشکیل دهند. برخی از بزرگترین قطعات طلای جهان در این مناطق شکل گرفتند.
در تصاویر، مناطق زیادی دارای قطعات مشخص و متمایز دیده میشود، به این دلیل که برای هر معدنچی یک منطقه ۲ در ۲ متر تعیین شده است و آنها فقط مشغول حفاری هستند چون این تنها کاری است که میتوانند انجام دهند.
این رویه به یک خطر ایمنی تبدیل شد چون آنها نمیدانستند آیا فردی که زمین ۲ متری کنار آنها به او اختصاص داده شده هنوز زنده است و در منطقه آنها حفاری میکند یا خیر. اگر فردی حفاری نمیکرد، اما تمام بلوکهای اطرافش عمیقتر و عمیقتر میشدند، بلوک آن شخص از نظر ساختاری ناامن میشد و فرو میریخت و جان کارگرانی را میگرفت که بلوک روی آن میریخت.
معدن سرا پلادا در دوران اوج خود حدود ۱۰۰ هزار حفار را در شرایط بدی که در آن، خشونت، مرگ و فحشا بیداد میکرد، استخدام کرد.
حفارها خاک را پایین گودال خراشیده، آن را در گونیهایی به وزن بین ۳۰ تا ۶۰ کیلوگرم پر میکردند و سپس گونیهای سنگین را حدود ۴۰۰ متر از نردبانهای چوبی و طنابی به بالای معدن میبردند؛ جایی که خاکها برای جستجوی طلا غربال میشدند. از آنجا که طلایابها در گل کار میکردند، آنها را «گراز گلی» مینامیدند. به طور متوسط، به کارگران برای حفاری و حمل هر گونی ۲۰ سنت پرداخت میشد که در صورت کشف طلا پاداشی نیز دریافت میکردند.
سه ماه پس از کشف طلا، ارتش برزیل عملیاتی را برای جلوگیری از استثمار کارگران و درگیری بین معدنچیان و مالکان انجام داد. پیش از تصدی نظامی، کالاهای اساسی توسط صاحبان معدن به قیمتهای بسیار بالا فروخته میشد. مثلا قیمت هر یک لیتر آب ۳ دلار (معادل حدودا 9 دلار امروزی) بود.
دولت موافقت کرد تمام طلایی را که حفارها پیدا کرده بودند به قیمت ۷۵ درصد قیمت بورس فلزات لندن بخرد. به طور رسمی کمتر از ۴۵ تن طلا شناسایی شد، اما تخمین زده میشود که ۹۰ درصد تمام طلاهای کشفشده در سرا پلادا به خارج قاچاق شد.
در حالی که دولت نظامی، ورود زنان و مصرف مشروبات الکلی را در خود معدن ممنوع کرد، شهر مجاور به شهر «فروشگاهها و فاحشهها» تبدیل شد. هزاران دختر زیر سن قانونی برای تکههای کوچک طلا تنفروشی کردند در حالی که هر ماه حدود ۶۰ تا ۸۰ قتل در شهر رخ میداد.
ریتا کادیلاک، رقصنده برزیلی، در سرا پلادا برای سرگرمی مردان برنامه اجرا میکرد. ریتا نقل کرده که به شدت میترسیده چون او تنها زن آن مکان بوده است. یک بار او حین نمایش لحظهای احساس میکند مردها از او راضی نیستند، چون دارند به سمت او سنگ پرتاب میکنند. او بعداً متوجه میشود تماشاگران به سمت او طلا پرتاب میکردند.
به دلیل استفاده از جیوه در فرآیند استخراج طلا، مناطق وسیعی از اطراف معدن آلوده تلقی میشوند. افرادی که در پایین دست معدن ماهی میخورند سطح جیوه بالایی دارند.
زمانی که گودالها را آب گرفت و مانع از اکتشاف بیشتر شد، استخراج معادن متوقف شد. بررسیهای زمینشناسی تخمین میزند که هنوز ۲۰ تا ۵۰ تن طلا زیر دریاچه گلآلود مدفون باشد.