صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۷۰۱۲۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۰ - ۰۵ شهريور ۱۴۰۳ - 26 August 2024

با سعدی در گلستان / باب اول حکایت بیست و یکم ؛ هر که با پولاد بازو، پنجه کرد / ساعدِ مسکینِ خود را رنجه کرد (+صدای)

مردم‌آزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد. درویش را مجالِ انتقام نبود. سنگ را نگاه همی‌داشت تا زمانی که مَلِک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد.

عصر ایران ــ مردم‌آزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد. درویش را مجالِ انتقام نبود. سنگ را نگاه همی‌داشت تا زمانی که مَلِک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد. درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت. گفتا: تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی؟ گفت: من فلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر سر من زدی. گفت: چندین روزگار کجا بودی؟ گفت: از جاهت اندیشه همی‌کردم. اکنون که در چاهت دیدم، فرصت غنیمت دانستم.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید

ناسزایی را که بینی بخت‌یار

عاقلان تسلیم کردند اختیار

 

چون نداری ناخنِ درّنده تیز

با دَدان آن بِه که کم گیری ستیز

 

هر که با پولاد بازو، پنجه کرد

ساعدِ مسکینِ خود را رنجه کرد

 

باش تا دستش ببندد روزگار

پس به کامِ دوستان مغزش بر آر

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۵
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۲:۴۶ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۵
عالی جناب خدیر .مخصوصآ اثر ارزشمند سعدی که این روزها و سالها خیلی به آن کم لطفی میشود. جامعه ما نیازمند سعدی درمانی ا ست تا فال حافظ.
تشکر فراوان
تعداد کاراکترهای مجاز:1200