انسانها طبق طبیعت خود گونهای کنجکاو بوده و در اغلب اوقات سعی دارد تا به پاسخ سوالاتی از قبیل چرایی و چگونگی چیزها برسد. تشنگی سیریناپذیر ما برای کسب دانش باعث شده تا بدین جایگاهی در میان موجودات کره زمین برسیم و به نظر میرسد که این سوالات هستند که عامل رشد بشر بودهاند.
به گزارش گجت نیوز، اما در این میان برخی سوالات آنقدر عمیق و بزرگ هستند که انسانها هنوز به پاسخ درست و مشترکی نرسیدهاند. یکی از این سوالات بزرگ که شاید یک بار هر انسانی به آن فکر کرده این باشد که زندگی از کجا آمده است؟ چگونه به اینجا رسیدهایم؟
اما در حال حاضر هیچ نظریه واحدی درخصوص پاسخ به سوال منشا حیات بشر وجود نداشته و برخی نظریات همچون نیروی ماورا طبیعی با قدرت خلقت بشر و منشا زمینی حیات پیروان بیشتری دارد. با این حال نظریه دیگری نیز وجود دارد که تحقیقات اخیر دانشمندان میتواند این تئوری را در مرکز توجهات قرار دهد. در این نظریه قرن نوزدهمی گفته میشود که بلوکهای سازنده حیات از فضا آمده و به منشا فرازمینی انسان ها هم اشاره میشود.
تحقیقات اخیر دانشمندان موارد جالبی درخصوص این نظریه را کشف کرده و بهنظر میرسد که نتایج این کاوشها با نظریه بلوکهای سازنده فضایی همخوانی داشته باشند.
یکی از نقاط مشترک همه حیاتها روی زمین در این است که دیانای و آرانای پایههای اصلی آن را تشکیل دادهاند. به بیان سادهتر، DNA راهنمای نحوه تشکیل حیات و حاوی اطلاعات اصلی آن است و RNA هم دستورالعملها را از طریق بازنویسی از روی DNA انجام میدهد.
از لحاظ شیمیایی، DNA و RNA از پنج ماده شیمیایی مختلف به نام نوکلئوباز ساخته شدهاند که هسته اصلی آنها در سه مورد مشترک بوده و دو مورد برای هرکدام از آنها منحصربهفرد است. دیانای از آدنین (A)، گوانین (G) ، سیتوزین (C) و تیمین (T) ساخته شده که سه مورد اول در آرانای نیز حضور دارد. اما در آرانای هسته اوراسیل (U) با تیمین جایگزین شده است.
در ادامه دانشمندان که به دنبال نشانههای سازنده حیات در شهاب سنگها بودهاند، توانستند سرنخهایی از هستههای آدنین و گوانین را در آنها پیدا کنند. اما دانشمندان در تحقیقات اخیر خود موفق شدند با استفاده از تکنیکهای جدید تجزیه و تحلیل با وضوح بالا هستههای تیمین، سیتوزین و اوراسیل را هم در نمونه شهاب سنگها پیدا کنند.
یکی از معماهایی که این تحقیق جدید تاحدی توانست حل کند، این است که چرا قبلا فقط هستههای آدنین و گوانین یافت شده و چرا شهاب سنگهای مورد مطالعه مقادیر بیشتری از آدنین و گوانین نسبت به سه ماده شیمیایی دیگر داشتهاند. سرنخ حل این معما در ساختارهای شیمیایی متفاوت آنها نهفته است.
نوکلئوبازها را میتوان براساس ساختار شیمیایی به دو دسته کلی پورینها و پیریمیدینها دستهبندی کرد. پیریمیدینها (تامین، سیتوزین و اوراسیل) دارای ساختار شیمیایی شش ضلعی شبیه بنزن هستند که فقط از نیتروژن و کربن تشکیل شدهاند. پورینها (آدنین و گوانین) هم ساختار مشابه داشته اما آنها یک حلقه پنج ضلعی اضافی دارند که به حلقه شش ضلعی خود متصل شده است.
طبق تحقیقات دانشمندان و آزمایشهای شبیهسازی محیط ابرهای گازی بین ستارهای نشان داده که هم پورینها و هم پیریمیدینها را میتوان در فضای بیرونی از جو زمین تولید کرد، اما در شهاب سنگهایی که دانشمندان مورد مطالعه قرار دادهاند پورینهای فراوانی وجود داشت.
آنها مطمئن نیستند علت اصلی در چیست اما حدس میزنند که به دلیل حلقه پنج ضلعی اضافی است که در ساختار پورینها با نام ایمیدازول قرار دارد. ایمیدازول و مولکولهای مبتنی بر ایمیدازول در شهاب سنگهای مورد مطالعه در مقادیر بالاتری یافت شدند که نشان میدهد آنها به راحتی میتوانند در فضا سنتز شوند.
اگرچه فضا عمدتا خالی بوده اما علیالخصوص در اطراف منظومههای خورشیدی چیزهای جالبی یافت میشوند که با نام شهاب سنگ میشناسیم. هنگامی که یک شهاب سنگ به زمین میافتد، اصطکاک آن با جو زمین باعث روشن شدن آن و در نتیجه تبدیل به یک ستاره یا شهاب در حال پرتاب میشود.
شهابسنگها گروه متنوعی از سنگهای فضایی هستند که میتوان آنها را در سه گروه عمده سنگی، آهنی و سنگی-آهنی تقسیمبندی کرد. شهابسنگهای سنگی را میتوان به گروههای مختلفی تقسیم کرد، اما شهابسنگهایی که ما به آن علاقهمندیم و آنهایی که توسط دانشمندان مورد مطالعه قرار گرفتهاند، به دلیل سطوح بالاتر کربن در قالب ترکیبات آلی به عنوان کندریتهای کربنی شناخته میشوند.
فقط ترکیبات آلی مانند اسیدهای آمینه و نوکلئوبازها نیستند که این سیارکها را برای مطالعه بسیار باارزش میکنند. در واقع اعتقاد بر این است که آنها در قسمتهای بیرونی منظومه شمسی مستقیماً از سحابی خورشیدی اولیه تشکیل شده و به همین دلیل آنها مسیرهای کاملی به گذشته هستند که به ما امکان میدهند ترکیب شیمیایی همسایگان کهکشانی خود را قبل از شکلگیری سیارات ببینیم.
پشتوانههای فلسفی نظریه پانسپرمیا به بیش از ۲۵۰۰ سال پیش بازمیگردد. فیلسوف یونانی، آناکساگوراس اولین کسی بود که فرض کرد جهان پر از دانههای حیات است. اما در قرن نوزدهم سه پیشرفت باعث شد تا این نظریه به موضوعی معتبر برای بحث علمی تبدیل شود.
یکی از ایدهها نظریه فرگشت داروین بود که بیان میکرد تمام زندگیها یک نیای مشترک دارند. نظریه دیگر این موضوع را بیان میکرد که منظومه شمسی در یک سحابی بسیار داغ برای هر چیزی به وجود آمده است. بنابراین، اگر زمین در ابتدا غیرقابل سکونت بوده و حیات نمیتوانسته از هیچ پدید بیاید و همه ما از یک منشا هستیم، پس آن حیات اولیه از کجا آمده است؟
در آغاز قرن بیستم دانشمندان برجستهای بودند که هم موافق و هم مخالف این ایده بودند که منشا حیات انسان ها از فرازمینیها و کیهان بیرونی است. طرفداران به این موضوع تاکید میکردند که زندگی فقط میتواند از زندگی دیگر گرفته شود و مخالفان هم به محیطهای بیهوده و خالی برای جستجو منشا حیات انسانها اشاره میکردند.
یکی از قدیمیترین تئوریهای پانسپرمی، رادیوپانسپرمی است. این ایده بیان میکند که شکلهای حیات میکروسکوپی حامل در دانههای غبار میتوانند از جو فرار کرده و توسط باد خورشیدی از منظومه شمسی خارج شوند. مشکل این نظریه زنده ماندن در برابر تابش فرابنفش خورشید است، اما دانشمندان دانشگاه واترلو پیشنهاد کردهاند که اگر یک میکروارگانیسم در مرحله غول سرخ چرخه زندگی ستارهای به خارج از منظومه شمسی حرکت کند، میتواند زنده بماند.
شاید شناخته شدهترین نظریه پانسپرمیا، لیتوپانسپرمی باشد که به احتمال انتقال حیات یا اجزای سازنده آن با سوار شدن بر روی سنگها اشاره میکند. ما میدانیم که برخورد روی ماه و مریخ میتواند موادی را که بهعنوان شهاب سنگ به زمین میافتند را به فضا بفرستد. بنابراین این امکان وجود دارد که فرآیند مشابهی بتواند زندگی ساده را از یک دنیای زنده به دنیای مرده اما قابل سکونت منتقل کند.
دانشمندان شبیهسازیهای مختلفی را برای برخورد شهاب سنگها اجرا کرده و به این نتیجه رسیدهاند که چنین برخوردهایی میتوانند شرایط را برای تشکیل حیات فراهم کنند.