فرادید نوشت: در اینجا فهرستی از بهترین فیلمهای کرهای در ژانرهای فاجعهای و مهیج را ملاحظه میکنید.
بگذارید نام «قطار بوسان» را در این فهرست نگذاریم! نه به این خاطر که فیلم درخشانی نیست بلکه کاملا بر عکس، به این دلیل که نامش تقریبا در هر فهرستی از بهترین فیلمهای کرهای تکرار شده و همۀ طرفداران فیلمهای کرهای با آن آشنا هستند.
در اینجا به سراغ فیلمهایی میرویم که نسبتا کمتر دیده شدهاند؛ از ماجرای یک فرار بزرگ تا یک گرفتاری واقعا «نفسگیر» در داخل یک تونل تا پخش زندۀ یک وحشت بزرگ.
در دوران استعمار کره توسط ژاپن، ۴۰۰ مرد و زن کرهای که برای کار اجباری در معدن زغال سنگ به جزیرۀ هاشیما برده شدهاند، طرحی برای یک فرار بزرگ و دراماتیک میریزند.
یک مجری تلویزیونی بعد از انجام مصاحبهای اختصاصی با یک تروریست که پلی را منفجر کرده است، متوجه میشود که برای خودش هم یک بمب کار گذاشته شده و جانش در خطر است؛ به علاوه، این موقعیت وحشتناک در زمان پخش زنده اتفاق میافتد.
این فیلم جذاب داستان سه جاسوس کرۀ شمالی را روایت میکند که بعد از آموزش به کره جنوبی میروند و در قالب سه شخصیت کاملا عادی در آنجا زندگی میکنند. بعد از یک مدت خیلی طولانی که هیچ دستوری به آنها نمیرسد، آنها به زندگی جدیدشان عادت میکنند و مثل سه همسایه عادی به زندگیشان ادامه میدهند؛ اما ناگهان با رسیدن یک دستور خیلی محرمانه و خیلی تکاندهنده، زندگی آنها زیر و رو میشود.
مردی در راه رسیدن از سر کار به منزل، وارد یک تونلِ تازه افتتاحشده میشود؛ اما تونل فرو میریزد و این شروع ساعاتی نفسگیر و هیجانانگیز است.
انفجار یک نیروگاه هستهای به دلیل زمینلرزه منجر به شرایطی میشود که فقط کارکنان نیروگاه میتوانند از تبدیل شدنش به یک فاجعۀ ملی جلوگیری کنند.
این یکی از جذابترین فیلمها با موضوع بیماریهای واگیردار است. یک ویروس هوازی مرگبار، جمعیت شهری در ۲۰ کیلومتری سئول را مبتلا میکند و این آغاز یک هراس عمومی و هرج و مرج نفسگیر است.
در میانۀ یک جشن مجلل شب کریسمس در یک ساختمان لاکچری، ناگهان شعلههای آتش زبانه میکشند و مهمانی به کابوسی از تلاش برای زنده ماندن تبدیل میشود.
داستان این فیلم هم در مورد شیوع یک بیماری است اما نه یک بیماری کشندۀ معمولی! این بیماری کنترل مغز آدمها را به دست میگیرد و باعث میشود که آنها احساس تشنگ دیوانهواری داشته باشند؛ این تشنگی آنها را به پریدن در رودخانه و غرق شدن در آنجا میکشاند.
یک خانواده از قشر کارگر توانستهاند پس از ۱۱ سال صاحب خانه شوند؛ آنها در خانۀ جدیدشان یک مهمانی ترتیب میدهند اما در نیمههای شب بارانی سیلآسا میبارد و گودالی عظیم خانه را در خود فرو میبرد. حالا اعضای خانواده و همسایهها باید قبل از اینکه گودال پر از آب شود از آن بیرون بیایند.