صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۵۶۳۴۸
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۴ - ۱۷ فروردين ۱۴۰۳ - 05 April 2024
به بهانۀ نخستین سال‌گرد کیومرث پوراحمد

«قصه‌های مجید» و غصه‌های ما/ تراژدیِ نوجوانی‌های نزیستۀ دهۀ پنجاه و شصتی‌ها

    روابط مجید و بی‌بی که از هم‌دلی تا کش‌مکش را دربرمی‌گرفت، ضمن اینکه روایتی از تضاد نسلی بود به نوعی تقابل جهان سنت یا جهان مدرن را هم بازنمایی می‌کرد...


   عصر ایران؛ رضا صائمی*- ‌نام کیومرث پوراحمد برای نسل دهۀ پنجاه و شصتی بیش از هر اثر دیگری با مجموعه «قصه‌های مجید» گره خورده است؛ اثری که فقط یک اقتباس از کتاب و داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی نبود، انعکاسی از نوجوانی نسلی بود که یکی از حساس‌ترین برهه‌های کنونی تاریخ معاصر را طی می‌کرد. 

  دوران پساجنگ و ظهور جامعه‌ای که در آغاز دورۀ سازندگی قرار گرفته بود و به تدریج تضادها و تناقض هایش که با تقابل های سنت و مدرنیته گره خورد بود در حال بروز بود و بالطبع با بحران های فردی و اجتماعی خاص خودش همراه بود.  دورانی که بی‌شباهت به دوران نوجوانی و التهاب تجربه بلوغ نیست. 

از این حیث قصه‌های مجید فارغ از سویه‌های دراماتیک اش، وضعیت استراتژیک این دوران و تجربه نوجوانی در آن دوره را هم بازنمایی می‌کند. در واقع مجید نماد و نمودی از نوجوانی نسل های دهه پنجاه و شصت است که یکی از دشوارترین دوران نوجوانی را طی کرده‌اند. 

  نوجوانانی که با محدودیت ها و محرومیت های آن دوره همزیستی مسالمت‌آمیز داشتند که حالا تعریف و توصیف آن برای نوجوانان امروز شاید قابل هضم نباشد که نوجوان امروزی، زیست-جهان مجید و هم نسلان او را نه در می یابد و نه حتی برمی تابد. 

 نوجوان امروز نه درکی از تجربۀ زیستۀ نوجوان دهه پنجاه و شصتی دارد و نه به چنین زیستی تن می دهد.

  بر این مبنا «قصه های مجید» تلاشی بود تا به نوجوانی آن دوره هویت ببخشد. 

  روایت دل‌خوشی‌های پر تنش نوجوانی نسلی که گرچه امروز به مثابه نوستالژی به آن می نگرد اما هنوز در میان‌سالی هم تراژدی نوجوانی‌های نزیسته و حسرت هایش را به دوش می کشد. 

  جالب اینکه در کتاب «‌قصه‌های مجید» نوشتۀ هوشنگ مرادی کرمانی داستان در شهر کرمان روایت می‌شود اما در این سریال در شهر اصفهان. 

  تفاوت تغییر در شهر اما چیزی از روح قصه نمی کاهد که تجربه نوجوانی در آن دهه، شمایل چندان متفاوتی از هم نداشت و به جز برخی تمایزها در خرده فرهنگ های قومی، وضعیت مشابهی داشت به این دلیل که اساسا امکان تجربه های گوناگون از نوجوانی وجود نداشت و به همین دلیل لهجۀ اصفهانی مجید و عادت های فرهنگی او یا برخی مختصات کنش مندی اجتماعی قصه مانعی بر سر هم‌ذات‌پنداری نوجوانان آن دوره با مجید و ماجراهایش نمی‌شود.

  تصویر مجید، شمایلی از یک نوجوان ایرانی بود و به همین دلیل بود که مرتضی آوینی پای تماشای آن می گریست و یکی از ویژگی های مهم این مجموعه را هویت ایرانی آن می‌دانست.  او در یادداشتی با عنوان «دوستت دارم ایران» نوشته بود:

 «اینكه "قصه‌های مجید" هویتی كاملاً ایرانی دارد بیش‌تر به‌ساختار سینمایی سریال باز می‌گردد تا جوهر داستانی آن. ‌نمی‌خواهم رابطۀ این سریال را با قصه‌های آقای مرادی كرمانی انكار كنم، بلكه می‌خواهم بگویم روایت آقای پوراحمد از «قصه‌های مجید» كاملاً متعلق به خود اوست.

  شكی نیست كه این تنها یكی از صورت‌های سینمایی متعددی است كه داستان‌های آقای مرادی كرمانی می‌توانست به خود بگیرد.  اگر "مجید"، كرمانی بود و نه اصفهانی، چه روی می‌داد؟ بدون تردید جذابیت كار كم‌تر می‌شد، اما باز هم به جوهر سینمایی آن لطمه‌ای وارد نمی‌آمد»

    روابط مجید و بی‌بی که از هم‌دلی تا کش‌مکش را دربرمی‌گرفت، ضمن اینکه روایتی از تضاد نسلی بود به نوعی تقابل جهان سنت یا جهان مدرن را هم بازنمایی می‌کرد که در دیالکتیک آن، نسلی برآمد که همواره بین احترام و استقلال در نوسان بود و هویتش شکل گرفت. 

  قصه‌های مجید با روایت در دو مکان خانه و مدرسه، این هویت برساخته شده را به تصویر می‌کشد.هویتی که فهم آن به درک دهه پنجاه و شصتی هایی که امروز میان‌سالی را از سر می‌گذارند کمک می‌کند. 

  در واقع «قصه‌های مجید» حالا دیگر قصه های یک نوجوان یا دورۀ نوجوانی نیست، امکانی برای فهم یک میان‌سال و میان‌سالی در وضعیت اکنون است. میان‌سالانی که بسیاری از درد و رنج‌ها و غم و شادی‌ها و رؤیاها و فقدان‌ها و کام‌ها و ناکامی‌های امروزشان ریشه در آن دوران دارد و با بازنگری در قصه های مجید می‌توان به خوانش و واکاوی آن دست زد. 

-------------------------

* منتقد فیلم/ روزنامه‌نگار و پژوهش‌گر سینما

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۴:۰۵ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۸
بدبختانه چون سختی زیاد کشیدند برای اینکه مثلا بچه هاشون سختی نکشن اکثرا تک فرزند لوس و ننر تحویل جامعه دادند.
ناشناس
۲۲:۳۴ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۷
بجای پول صفا بود کاش تکرار میشد
ناشناس
۲۲:۱۱ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۷
اتفاقا، ما به بهترین نحوی زیستیم.
قوی و بردبار، مسئولیت پذیر، کم توقع، همدل و مهربان، کمک‌حال خانواده و ...
ما نسل بی‌نظیری بودیم.
ناشناس
۲۲:۰۹ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۷
چشامو که وا کردیم جنگ رو دیدیم بزرگ که شدیم مسله کار و ازدواج پیش اومد حالا که زن و بچه داریم با یه بحران دیگه بنام تورم دست و پنجه نرم می کنیم تا هنگام مرگ و بعد از آن چه پیش آید....
ناشناس
۲۰:۲۰ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۷
یاد ........ ، آن روزگاران یاد ...........
ناشناس
۱۹:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۱/۱۷
ای دادم سی سی داد و علیداد
تعداد کاراکترهای مجاز:1200