یک جامعهشناس به خبرآنلاین میگوید: «اینکه زنان امروزه به یک خودآگاهی نسبی رسیدهاند و به دنبال حقوقی مانند حضور در ورزشگاه، حجاب اختیاری و مشارکت در عرصههای مختلف مانند انتخابات و راهپیماییها با پوشش مدنظر خود هستند و میخواهند وجود خودشان را اثبات کنند، یکی از تحولات غیرقابل انکار در سال ۱۴۰۲ است. همچنین شایان ذکر است که دیگر نمیتوان در زمینه تصمیمگیریهای اجتماعی وجود زنان و رأی و نظر آنها را نادیده گرفت.»
سال ۱۴۰۲ با همه فراز و نشیبهایی که داشت، به پایان رسید و ما در عرصههای مختلف شاهد تحولات مهمی بودیم؛ که مشکلات گسترده اقتصادی، افزایش نرخ مهاجرت، اخراج اساتید دانشگاه و کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی از چشمگیرترینِ آنها بودند.
در همینباره با سعید معدنی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، به گفتوگو پرداختیم تا بیشتر با تغییرات اجتماعی در سالی که گذشت و اثرات آن بر جامعه ایران آشنا شویم.
او به خبرآنلاین میگوید: «یکی از مهمترین رخدادهای سال ۱۴۰۲ که میتوان آن را در ادامه اعتراضات سال ۱۴۰۱ و اثرات آن دانست، مشارکت کمفروغ مردم در انتخابات مجلس بود. در واقع پایانبندیای که در سال ۱۴۰۲ داشتیم، ادامه روند همان جنبش اعتراضیِ زنانه بود. هرچند ابعاد جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ بسیار گستردهتر است و احتمالاً در آینده هم بر سیر و سلوک اجتماعی سایه خواهد انداخت؛ مگر اینکه مسئولان حکومتی و کسانی که مدیریت کشور در دست آنهاست، در نحوه مدیریتی خود تجدیدنظر کنند، اصلاحاتی انجام دهند و به خواستههای جامعه بیشتر توجه کنند.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*سیر اجتماعی جامعه ایران را در سال ۱۴۰۲ چطور ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم سال ۱۴۰۲ تحتتأثیر حوادث سال گذشتهاش سپری شد؛ سال ۱۴۰۱ نقطهعطفی در تاریخ معاصر ایران است که احتمالاً نهتنها سال ۱۴۰۲ که حتی سالهای آینده هم تحتتأثیر آن هستند. در حقیقت جنبش اعتراضیِ سال ۱۴۰۱، جنبشی زنانه بود که احتمالاً تداوم پیدا خواهد کرد و باقی ارکان جامعه را هم تحتتأثیر قرار خواهد داد. واضح است که محوریت این قیام زنانه بود و حوادث حاشیهای آن از جمله اخراج اساتید، افزایش آمار مهاجرت، دستگیری، زندان و... گویی همه در راستای حمایت از این جنبش رقم خوردند.
*دستاورد حاصل از اعتراضات سال ۱۴۰۱ و انعکاس آن در سالی که گذشت چه بود؟
زمان باید بگذرد تا دستاوردهای یک جنبش مشخص شود، اما به صورت کلی این جنبش نشان داد که دیگر نمیتوان زنان را بهعنوان بخشی از جمعیت تشکیلدهنده جامعه نادیده گرفت یا بدون توجه به نظر آنها برای امور مختلف اجتماعی تصمیمگیری کرد.
*با این تفاسیر میتوان گفت زنان توانستهاند به برخی از مطالبات خود دست یابند؟
نمیتوان در عرض یک سال ارزیابی کرد که زنان به خواستههایشان رسیدهاند یا نه، اما نشانهها حاکی از آن است که توجهاتی در داخل و خارج به وجود آمده است. یک سال پس از جنبش اعتراضی سال ۱۴۰۱، یک زن ایرانی جایزه صلح نوبل میگیرد؛ این مسئله ناخودآگاه به همان حرکت و قیام زنانه برمیگردد. یا در نظر داشته باشید که زنان بسیاری هستند که دیگر به پوشش (حجاب) قبل از جنبش برنگشتهاند و ما میبینیم که در اماکن عمومی با پوششی آزادانهتر حاضر میشوند.
البته این شرایط مانند بازی فوتبال است که ما هنوز در حال بازی هستیم و بعد از پایان بازی میتوان آن را به طور کامل ارزیابی کرد.
*پس بهطور کل این تأثیرات از نگاه شما مثبت است.
تأثیرات قطعاً مثبت بوده است. همین که زنان به خودآگاهی رسیدهاند و به دنبال حقوقی مانند حضور در ورزشگاه، حجاب اختیاری و مشارکت در عرصههای مختلف مانند انتخابات و راهپیماییها با پوشش مدنظر خود هستند و میخواهند وجود خودشان را اثبات کنند، بهنوعی یک دستاورد مهم است.
*در ابتدای گفتوگو اشارهای به «اخراج اساتید» داشتید؛ این موضوع هم یکی از وقایع موردتوجه در سال ۱۴۰۲ بود که واکنشهای متعددی را در بر داشت. تحلیل شما از این پدیده و اثر آن بر فضای آکادمیک چیست؟
دانشگاه یک فرایند است؛ شما میتوانید به جای استادان باسواد و باتجربه، استادان متوسط و جوانتر را استخدام کنید ولی احتمال دارد نتیجه مطلوبی دریافت نکنید، چرا که خروجی این فرایند، دانشجویان ضعیفتری خواهد بود. اخراج اساتید برجسته دانشگاه اقدامی بود که قطعاً اثرات منفی در سیستم آموزشی ما خواهد داشت.
درست است که در هر شرایطی، کلاس تشکیل میشود و دانشجویی هم که به دنبال نمره است، واحدهایش را میگذراند و مدرکش را میگیرد، ولی در ادامه این روند، میزان افت دانشگاهها فاجعه خواهد بود. بهخصوص دانشگاههای ما که رو به افول هستند و اخراج اساتید هم به نوبه خود به این مسئله دامن میزند. البته این افول فقط به اخراج اساتید برنمیگردد. واقعیت این است که علم در جهانِ توسعهیافته شکل میگیرد و متأسفانه ما آنچنان با جهان علم، مراوده و آمد و شد مؤثری نداریم.
*چرا ارتباط مؤثری با جهان علم نداریم؟
بخشی از علل افول دانشگاههای ما، به مسئله اخراج اساتید مربوط میشود و بخشی از آن هم بهدلیل بازنشستگی اساتید برجسته است که با جهان در ارتباط بودند. مسائلی شبیه این باعث میشود بهمرور ارتباط ما با جهان گسسته شود و نتوانیم سطح علمی کشور را بالا ببریم، به همین خاطر در این فرایند ما شاهد نزول بیشتر دانشگاهها و قطع ارتباط با دنیای علم خواهیم بود.
*در آخر دیدگاه و پیشنهاد شما برای اصلاح وضعیت موجود و به حداقل رساندن چالشهای اجتماعی چیست؟
مسئولان ما باید به خودشان بیایند؛ بالأخره مردم چه به آنها رأی داده باشند و چه رأی نداده باشند، واقعیت این است که نمایندگانِ منتخب قرار است مدیریت بیش از ۸۰ میلیون جمعیت را در خاورمیانهی پرتلاطم و پرمشکل برعهده بگیرند. حکومت باید خواستههای آنها را در نظر بگیرد تا بتواند جامعه را به ریل اصلی خودش برگرداند.