عصر ایران؛ مهرداد خدیر- فضای سیاسی - اجتماعی 20 سال پیش در چنین روزهایی متأثر از زلزلۀ مهیب بم در 5 دی 1382 خورشیدی بود. زمینلرزهای که در ابتدا تصور نمیشد آن قدر تلفات و خسارت داشته باشد و آسیب جدی به ارگ تاریخی بم نشان داد تا چه حد ویرانگر بوده است. 20 سال پیش یادداشت خود دربارۀ زلزلۀ بم را با این شعر شاملو شروع کردم:
گورستانی چندان بیمرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم
خونابه روان است.
مرگ ناگهانی و یکبارۀ ۳۰ هزار انسان هموطن در چشم برهمزدنی از عمق یک فاجعه خبر میداد و محمد قوچانی هم در روزنامۀ تازه متولدشدۀ «شرق» با الهام از عنوان کتاب «مرگ، کسب و کار من است» با ترجمۀ احمد شاملو این عنوان را بالای نوشته خود نشاند: «فاجعه کسب و کار ماست.»
جدای خسارات و تلفات فراوان انسانی و مادی اما بعد ۲۰ سال بر دو مقوله بیشتر میتوان درنگ کرد. یکی تأثیرات سیاسی داخلی و خارجی و دیگری توجه به زلزله و هشدار و ادعای برنامهریزی و حالا بعد ۲۰ سال میتوان جویا شد چه اقداماتی در این ۲۰ سال و با درسآموزی از زلزله بم انجام شده است و چرا تا اتفاقی میافتد همه به جوش و خروش میافتند و بعد که آب ها از آسیا افتاد دوباره روز از نو و روزی از نو و باز به تعبیر همان شاعر: همچنان دوره میکنیم شب را و روز را، هنوز را؟!
از منظر سیاسی ساعتی بعد از وقوع زلزله ریچارد آرمیتاژ معاون وزیر خارجه وقت آمریکا - در دولت جرج بوش- با محمد جواد ظریف نماینده ایران در سازمان ملل تماس گرفت و تسلیت گفت. در پی آن هواپیماهای حامل کمکهای آمریکا در فرودگاه مهرآباد تهران و نیز فرودگاه بم به زمین نشست.
به همین خاطر در بم چادرهایی با پرچم آمریکا برپا شد چرا که آمریکاییها عادت دارند در هر استقراری بلافاصله پرچم خود را برافرازند کما این که در فیلمهای هالیوودی یکجا پرچم آمریکا را می بینیم و اگر نه روی میز که نقش بسته بر جای دیگر ولو ثانیههایی.
سید محمد خاتمی رییس جمهوری ایران پیش از آن اعلام کرده بود "آسمان ایران به روی تمام هواپیماهای یاریرسان باز استگ و تنها اسراییل را مستثنا کرد و در کنفرانس خبری خود در کرمان از تمام کشورهای یاریرسان از جمله ایالات متحده تشکر کرد. او در عین حال ناظران را از تفسیر سیاسی از این رخداد برحذر داشت.
کاولین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا هم سخنانی آشتیجویانه بر زبان آورد اما سید محمد خاتمی رییس جمهوری ایران در واکنش گفت:" آمریکاییها هم حرفهای بیربط می زنند و هم با ربط. منتها مشکل در این است که معمولا به این دومی عمل نمیکنند".
بلافاصله بعد از سخنان رییس جمهوری ایران، رییس جمهوری ایالات متحده یک گام عملی برداشت و دستور داد: "تحریمهای تجاری ایران به صورت موقت و حداقل سه ماه لغو شود تا به روند کمکرسانی به زلزله زدگان بم خللی وارد نشود."
جرج بوش هم تفسیر سیاسی از این اقدامات را درست ندانست ولی برقراری روابط را مشروط به تحویل سران القاعده اعلام کرد. این در حالی بود که ایران ادعای حضور سران القاعده در کشور را تکذیب کرده بود.
اتفاق مهم دیگر که در آخرین دقایق لغو شد سفر رییس سابق صلیب سرخ آمریکا به بم بود و به همین خاطر به دیدار بوش هم رفته بود اما بعد از آن خانم سناتور الیزابت دُل اعلام کرد منصرف شده و به ایران نخواهد رفت.
ولیعهد بریتانیا - چارلز- که در حال حاضر بر تخت سلطنت نشسته اما اعلام کرد میآید و آمد و به بم رفت و در تهران با محمد خاتمی رییس جمهوری ایران نیز دیدار کرد. با این حال چون پرنس چارلز دخالتی در دولت نداشت این سفر به دولت انگلستان نسبت داده نشد ولی با توجه به اشغال عراق به دست آمریکا و بریتانیا و ساقط و بازداشت کردن صدام حسین اهمیت داشت.
نکتۀ قابل توجه دیگر این که در میان قربانیان زلزلۀ بم هم یک شهروند آمریکایی حضور داشت و هم یک انگلیسی. شهروند آمریکایی یک توریست و علاقهمند به بازدید آثار تاریخی بود و طبعا برای دیدار از ارگ بم رفته بود.
شهروند انگلیسی اما یک آتش نشان بازنشسته بود که قصد داشت از هند تا ترکیه را با موتور سیکلت طی کند و در جاده ابریشم به بم که رسید برای رفع خستگی تصمیم گرفت شب را در بم بماند و به صبح برساند. شب اما هنوز کاملا به صبح نرسیده زلزله آمد و جان او و دهها هزار ایرانی را گرفت و صبح زیبای بم را ندید.
جالب این که جسد او را امدادگران انگلیسی پیدا و شناسایی کردند. ابتدا از انگلیسی بودن او شگفتزده شدند و تعجبشان بیشتر شد وقتی دانستند همکار خودشان در سازمان آتش نشانی بوده است.
بعد از انقلاب مشروطه که یک آمریکایی در تبریز در کنار ایرانیان کشته شد این نخستین بار بود که یک آمریکایی در کنار ایرانیان کشته میشد هر چند که توجه بیشتر به همان آتشنشان انگلیسی بود که نه تنها جسد خود او که موتور سیکلت او را هم از زیر آوار بیرون کشیدند.
چنان که در بالا اشاره شد فضای جامعه متأثر از زلزله بود و به همین خاطر در نخستین جلسه علنی مجلس بعد از زلزله فوریت طرح مقاومسازی ساختمانها به تصویب رسید. این در حالی بود که پیشتر فوریت این طرح تصویب نشده بود و حالا در فضایی متفاوت بهاءالدین ادب نماینده سنندج و از مهندسین باسابقه دوباره مطرح کرد و تصویب شد و به موجب آن باید برای ساختمانها تعهد و ضمانت کیفیت صادر میشد.
زلزلۀ بم در حالی اتفاق افتاد که فضای سیاسی در آستانه انتخابات مجلس هفتم و با پیشبینی رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان به شدت ملتهب بود و محافظه کاران که هنوز اصولگرا خوانده نمیشدند و از موسوی لاری وزیر کشور به خاطر اختلاف با شورای نگهبان خشمگین بودند با همکاری صدا و سیما این خط تبلیغاتی را دنبال میکردند که مدیریت وزرات کشور و ستاد بحران زیر نظر وزارت کشور در مدیریت زلزله بم ضعیف بوده است.
هاشمی رفسنجانی نیز که بعد از انتخابات مجلس ششم هم از اصلاح طلبان فاصله گرفته و هم اسب خود را برای ریاست جمهوری مجدد در سال ۸۴ زین میکرد در جریان عیادت از مجروحین زلزله در شهرک بیمارستانی میلاد از ناهماهنگی در مدیریت بحران انتقاد کرد و عملا به اصولگرایان انگیزه داد تا از وزارت کشور انتقاد کنند.
آنچه فضا را تغییر داد اما سفر ناگهانی و اعلام نشده رهبری به بم بود که از همه مدیران و فعالان بحران بدون استثنا تشکر و قدردانی کردند و فشار از روی وزارت کشور برداشته شد و صدا و سیما هم این خط تبلیغی را دیگر ادامه نداد. در حالی که رییس آن - علی لاریجانی- بعد از ۱۰ سال آماده رفتن از سازمان بود و بر سر نام گزینهها گمانه زنی میشد.
از میان خبرهای دیگر توافق معمر قذافی با آمریکا و انگلیس برای توقف فعالیتهای هستهای در این روزها قابل توجه است. رهبر لیبی میپنداشت با این کار ماندگار شده اما ۸ سال بعد دیدیم که او هم ساقط و به بدترین شکل ممکن کشته شد.